جناب آقای تابش! سلام. (اگر ایشان نمی خوانند، برخی همفکرانشان که روزانه وبلاگ را رصد می کنند، سلام را خواهند رساند).
برخی سایت های محلی، آمدن شما در عرصه انتخابات را بر "همان عهد پیشین" توصیف کردند و امیدوارم این چنین نباشد.
حتماً استحضار دارید که خیلی ها معتقدند رأی شما در این دوره، بر فرض وجود رقیب جدی، ریزش قابل توجه خواهد داشت؛ و البته درستی و نادرستی این گمانه زنی، تا پس از شمارش آرا، معلوم نخواهد شد.
هرچند با شما از لحاظ خط سیاسی و عملکرد میدانی، مطلقاً همداستان نیستم، اما اجازه بدهید نظرم را در بیان یکی از علل مشهور ریزش رأی شما شرح دهم؛ اگر دوستان شما جرأت چنین نظری نداشته اند، شاید تازگی داشته باشد.
1. تقریباً در شهر اردکان، کسی را پیدا نمی کنید که از سیستم درمانی شهر رضایت داشته باشد؛ حداقل از اطرافیان خود بپرسید برای درمان کدام شهر را انتخاب میکنند؟! بگذرد از خود شما که برای درمان همسر مرحومتان، ایران را هم انتخاب نکردید؛ و بگذرد از شایعاتی که شخص حضرتعالی را هم در مسیر درمان به دست پزشکان خارجی معرفی می کند.
2. تقریباً در میان همشهریانم تردیدی نیست که ماندن طولانی مدت ریاست شبکه بهداشت و درمان با وجود نواقص و ضعفهای فراوان و با نبود ویژگی خاص و برجسته مدیریتی ایشان در این مدت طولانی، خواست صریح و اصرار حضرتعالی بوده است؛ و البته نمیدانم، این تحلیل، واقعیت دارد یا نه؟
3. اگر تحلیل پیشین واقعیت دارد، و اگر استمرار عهد پیشین، یعنی همان اصرار بی منطق بر ماندن ایشان، نتیجه آن خواهد شد که شما باید از عملکرد ایشان در ایام انتخابات، دفاع کنید؛ و البته این به معنای ریزش بیشتر رأی شما از این ناحیه خواهد بود.
تردیدی ندارم که شما در آن ایام، از سیستم درمانی شهر دفاع نخواهید کرد؛ بلکه انتقاداتی هم خواهید داشت. پس چرا الان که قدرت در اختیارتان است، اقدامی برای بهبود این اوضاع اسفبار نمی کنید؟!
طبق قوانین آموزشی کشور، تحصیل در دوره دکتری، تحصیل و اشتغال تمام وقت محسوب میشود. این ماده قانونی هر سال در ابتدای دفترچه ثبت نام آزمون دکتری دانشگاه های دولتی و آزاد کشور درج میشود.
هنگام ثبت نام تحصیل در دوره دکتری هم از دانشجو تعهد تحصیل تمام وقت میگیرند.
نماینده شهرمان، در ابتدای ورود به مجلس لیسانس داشته و اکنون دکتر است, نمیدانم در چه کنکوری شرکت کرده و در چه کلاسی حاضر شده تا دکترا گرفته، اما شاید رمز تمجیدهای فراوان از دانشگاه آزاد، در اغماض دانشگاه از تخلف ایشان، نهفته باشد!
نمیدانم حضرت نماینده شهرمان که مدعی قانونگرایی است و در مقام فردی در مجموعه قانونگذاری و نظارت بر حسن اجرای قوانین در کشور است، چرا خود خلاف میکند و این قانون صریح را زیر پا میگذارد؟!
لابد قانون برای ایجاد محدودیت برای دیگران است؟!
شهردارمان هم در حال تحصیل کمالات و یادگرفتن دکتراست؛ و نمیدانم چرا شورای شهر، کسی را برای شهرداری انتخاب کرده که این قانون روشن را زیر پا گذاشته است؟! چه تضمینی هست که به همان توجیه نقض این قانون صریح، سایر قوانین را هم یواشکی نقض نکند؟!
راستی، تدریس در دانشگاه، در ساعات اداری و گرفتن حق التدریس بایت این درسها، خلاف قانون هست؟!
کسی بررسی کرده این همه مسئول شهرستان که در دانشگاه، تدریس میکنند، مرخصی ساعتی گرفته اند یا نه؟!
بد نیست حداقل آقای دکتر غفوری و سایر رؤسای مراکز عالی آموزشی شهر که اگر اطلاع دارند و شریک این خلافکاریها هستند، لیستی از این استاد مسئولان منتشر کنند؛ اگر هم مطلع نیستند، که بعید میدانم از حضور فرماندار و شهردار و رئیس فلان شبکه و فلان رئیس و مدیر بی اطلاع باشند، آمادگی دارم، برخی از اسامی و ساعات تدریس و عنوان درس را منتشر کنم!
راستی، این نون قرض دادنها و قرض گرفتنها، رانت و فساد ایجاد نمیکند؟!
و البته به تعبیر ضرب المثل، چه خوب است که گر حکم شود که مست گیرند، اول باید که سردسته سرمستها را بگیرند!
شایعه است یا واقعیت دارد؟ نمیدانم؛ اما این روزها خیلی شنیدم که یک کارخانه فولاد بدون مجوز در اردکان مشغول کار شده است؛ نه مشغول ساختن ساختمان، بلکه مشغول بهره برداری!
آلایندگی هم داشته که ظاهرا حکم قضایی پلمپ هم دارد؛ اما مسئولان اقدامی برای پلمپ نکردند و شرکت، همچنان، بی خیال آلایندگی، مشغول تولید است!
شاید بپرسید چرا این قدر پشتش گرمه؟! و به کدام ستون محکمی وصل است؟!
آنچنان که شنیدم در میان بیست و خورده ای کارمند بدون مجوز فرمانداری، این شرکت، حقوق دو نفر از اینها را تأمین میکند و پشتش گرمه!
همه اینها، شنیده هایی است که این روزها، خیلی مشهور است!
تا اینجا، همه اینها شنیده ها و در حد شایعه است؛ کاش فرماندار اردکان، برای جلوگیری از پخش بیشتر شایعه، اقدام کافی برای اطلاع رسانی داشته باشد.
بفرماید اصلاً کارمند حقوق بگیر از کارخانه ها دارد یا ندارد؟
بفرماید این نوع به کارگیری کارمند در مرکز اصلی مدیریت شهر، فسادآور هست یا نه؟
بفرماید عددشان همان بیست و چند نفر است یا کمتر؟
بفرماید ملاک جذب این افراد چه تخصصهایی بوده که این قدر ضرورت داشته؟
بفرماید آن فولاد کذایی، بدون مجوز هست یا نه؟
بفرماید آن فولاد کذایی آلایندگی فراتر از حد مجاز دارد یا نه؟
بفرماید این ادعا که حکم پلمپ مجموعه صادر شده، واقعیت دارد یا نه؟
و بفرماید که فشار غیرقانونی برای جلوگیری از پلمپ مجموعه، واقعیت دارد یا نه؟
و ای کاش فرمانداری اردکان، زودتر با تشریح حقایق، از انتشار شایعه در جامعه جلوگیری میکرد. و البته آرزو بر جوانان، عیب نیست!
اخیرا شهرداری اردکان، (البته کاملاً مطابق قانون شهرداریها) به مالکان زمینهای فاقد دیوار و ساختمان، اخطار آلایندگی منظر شهری میدهد و پس از مدتی، رأساً اقدام به دیوارکشی میکند. نمونه دیوارکشی شده بتونی در حاشیه بلوار آیت الله خاتمی مشهود است. و البته در موعد گیر افتادن مالک در چنبره شهرداری، هزینه هم از مالک دریافت خواهد شد.
اما شهرداری اردکان اگر سوراخ سوزنی برای عبور پیدا کرده، چرا از دروازه ها عبور نمیکند؟!
رفع مزاحمت این همه پیاده رو که توسط برخی مغازه داران، مخصوصاً در مرکز شهر اشغال شده، اولویت دارد یا دیوارکشی زمین افتاده و ساده؟! و اصلاً ملاک اخطار چیست؟ چرا میان این همه زمین، نمونه های خاص علامتگذاری میشود؟! و اصلاً شهرداری توان دیوارکشی این همه زمین فاقد دیوار شهر را دارد؟!
به نظر می رسد شاید و شاید، نانی برای افرادی در دیوارکشی باشد که در رفع سد معبر نیست؟! (و شاید همین اشاره کافی باشد!)
جهت رفع توهم، یادآوری میکنم بنده، زمین فاقد دیواری ندارم که نگران باشم!
و جالب این که شهرداری به زمینهای خودش اخطار نداده و بدون دیوارکشی رها کرده است؛ آیا یک بام و دو هوای قوانین این قدر گشاد است؟!
به عنوان نمونه، انتهای خیابان شهید کلانتری (ابتدای شهرک ولیعصر (عج)) به مالکی اخطار شده که چرا زمینش دیوار ندارد؛ در حالی که با فاصله حدود 500 متر، زمینی از خود شهرداری آشغالدانی شده و دیواری هم ندارد. (نشانه مختصر جهت اطلاع عوامل خود شهرداری: زمین مثلث شکل کنار خیابان جدید الاحداث ادامه خیابان کلانتری؛ و البته زمینی که احتمالا در طرح فضای سبز است، منظور نیست)!
و اگر شهرداری بودجه اضافی دارد، همان خیابانی که پیاده روهایش را رها کرده و مردم از خیر پیاده رو میگذرند را اصلاح فرماید. یعنی خیابانی که با چند تا کامیون شن، پیاده روی قابل استفاده خواهد داشت!
حسن انتخاب و حسن سلیقه و عقل کافی برای اولویت گذاری اجرای قانون، خوب نعمتی است. در حق عزیزان شهرداری دعا بفرمایید!
شاید هم شهرداری اردکان خواسته خلاقیت و ابتکاری در خدمت رسانی داشته باشد، و چیزی بیشتر از این به ذهن مبارکشان نرسیده است.
یادداشتی مختصر درباره وضعیت تنها مرکز درمانی شهرستان، خیلی بیش از تصورم، اوضاع برخی که منافعشان تلنگری خورده بود را به هم ریخت! (نکاتی در این باره در یادداشت بعدی خواهم نگاشت) و خیلی بیشتر از آنچه انتظار داشتم، جدی گرفته شد.
و البته خیلی ضایعتر از آنچه تصور می شد، پاسخ داده شد!
در این یادداشت نکاتی یادآور میشوم تا فرصتی به دست آید و نقدی اساسی بر دفاعیه روابط عمومی شبکه از دوران مشعشع ریاست بنویسم. (به وعده پاسخ مشروح، ان شاء الله به زودی وفا میکنم).
در این مدت افراد بسیاری با واسطه یا مستقیم، در مورد یادداشت مربوط به وضعیت درمانی شهرستان، ابراز نظر کردند؛ و البته یک نکته جالب وجود داشت که نمیتوان از کنار آن گذشت. همه کسانی که ارتباطی با شبکه نداشتند، از بنده تشکر کردند که آخرینش را در همین یادداشت، خواهم نگاشت. و گاهی شجاعت قلم را تحسین کردند!
و همه کسانی که از عملکرد شبکه دفاع کردند، سمت رسمی و رابطه استخدامی داشتند و موظف به چنین کاری شده بودند! و جالب تر آن که بسیاری از کسانی که رابطه استخدامی داشتند، یواشکی مسرت فوق العاده خود را از یادداشت بنده، بارها و بارها ابراز کردند.
در این تشکرها، افراد بسیاری، اطلاعات فراون تری و نقدهای مهم تری هم اضافه کردند که در جای خود از آنها استفاده خواهم کرد. از جمله درباره تشکل خیرین سلامت و وضعیت استخدام در شبکه، وضعیت مجوزها و اختصاص خانه مبله به برخی پزشکان متخصص و اختصاص خانه موکته به برخی دیگر و ... و موارد متعدد دیگری که هر کدام، برای خود پروژه ای است و حیف، که فرصت کافی برای تحقیق و نگارش وجود ندارد.
جالب این که در همین تأییدها و تشکرها روشن شد که گروهی از شاغلان همین شبکه معیوب درمانی شهر، نقدها و اعتراض خود را حتی به امام جمعه اسبق و سابق هم منتقل کرده بودند! و همچنان جمعی در صدد بودند که این اعتراض را به امام جمعه، تنها پناهگاه غیرسیاسی شهر، دوباره هم منتقل کنند! تا شاید فرجی حاصل شود و البته به طنز تعدادی ابراز کردند که همچنان به جناب عزرائیل بیش از همه امیدوارند!
به فاصله همین چند روز، موردی اورژانسی برای یکی از بستگانم پیش آمد و همه نزدیکان بالاتفاق، بدون این که از یادداشت بنده حتی اطلاعی داشته باشند، بر مراجعه به مطب پزشک متخصص به جای مراجعه به اورژانس بیمارستان تأکید داشتند. و از قضا پزشک متخصص بیمارستان شهر ما، مطبی در شهر همجوار داشت و به فوریت، مریض ما معاینه شد و دستور اقدام اورژانسی در بیمارستان داد.
و خدا شاهد است و همراهان مریض هم شاهدند که بدون این که یک کلمه حرف بزنیم یا چیزی بپرسیم، خود پزشک متخصص محترم با تأکید گفتند در بیمارستان ضیایی این درمان را نگیرید و به بیمارستان امام صادق علیه السلام ما را حواله داد؛ پزشک متخصص محترمی که نه اردکانی و نه میبدی است و در در هر دو بیمارستان خدمت میکند. عمیقاً متشکر شدیم که چقدر روشن از عمق فاجعه آگاه است و چقدر مسئولانه، مریض را راهنمایی میکند.
و آخرین تشکر، عصر امروز اتفاق افتاد. یکی از همشهریان محترم که عضو هیأت علمی دانشگاه است و دوست نداشت اطلاعات بیشتری از او در اختیار خوانندگان بگذارم، حضوری، تشکر بسیار کرد و تشویق به استمرار این رویه؛ و البته اطلاعات بسیار گسترده ای داشت که برخی از آنها برایم تازگی داشت و ارائه قرائن و شواهد فراوان، تردیدی باقی نمیگذاشت که این اطلاعات، حظ وافری از واقعیت دارند. و البته تأکید داشت آفت سیاست زدگی، این شهر را تا مرز نابودی همه چیزش خواهد کشاند!
و این چند روز برایم معلوم شد چقدر دلها از سیستم مدیریت درمان شهرستان پر است و چقدر صبرها در آستانه لبریز شدن است! و البته اعتراف میکنم که خودم هم تصور نمیکردم عمق فاجعه، این چنین وحشتناک و دهشتناک باشد!
آیا به زودی فرجی خواهد شد؟ شاید!
امشب باز هم به مناسبتی به درمانگاه بیمارستان ضیایی رفتم.(البته کار درمانی نداشتم؛ و اگر داشتم، معلوم نبود که این درمانگاه را به درمانگاههای شهر همجوار ترجیح دهم یا خیر!)
آنچه دیده می شد: تراکم جمعیت، کمبود جا، فضای بسته، اتاقهای کوچک پزشکان و محیط با معماری شدیداً نامناسب! و با هر کسی، باب صحبتی گشودم اعتراضهایی و پیشنهادهایی داشت که البته هرگز به گوش خیلیها نخواهد رسید؛ همچنان که تاکنون به ذهنشان نرسیده! خدا کند کمتر، مبتلا و کمتر، محتاج مراجعه باشید.
واقعاً این است حق این شهر، با این همه جمعیت، و این همه مسئول و رئیس همه کاره و مدعی پرطمطراق؟!
کاش، اندکی از این همه پز و کلاس و بزرگنمایی ها، به عرصه عمل می رسید و سودی به مردم می رساند!
و راستی نمیدانم چرا برخی که به اندک نقصی جیغشان آژیر گوشخراش می کشد، در مواردی خاص روزه سکوت گرفته اند؟!
اکیدا توصیه میشود در شش ماهه منتهی به انتخابات مریض شوید یا فوت کنید!
اگر در این ایام مریض شوید، نماینده و منصوبین بهداشتی نماینده از شما عیادت میکنند و جویای حال و حلال مشکلات شما خواهند شد و مشکلی در مسیر درمان شما، پیش نخواهد آمد!
و اگر در این ایام فوت کنید، انواع کاندیداها و نمایندگان در مجالس مختلف ختم شما حاضر خواهند شد؛ در منزل انواع بستگان دور و نزدیک شما (حتی آنهایی که در زمان حیات، اسشمان را هم نمیدانستید!)، حاضر میشوند و به همه آنها سرسلامتی میدهند!
و در نهایت با پیام باشکوهی در تمجید شما و البته تأیید خاندان زنده شما، شما را بدرقه خواهند کرد، تا در عوض، احتمالا تنی چند از اقوام شما آنها را تا مجلس بدرقه کنند!
این توصیه را جدی بگیرید: برای آسایش خود و اطرافیانتان، سعی کنید در شش ماهه منتهی به انتخابات، بیمار شوید یا دنیای فانی را ترک کنید!
در این ایام، مریض شوید یا بمیرید؛ تا محترم و عزیز بمانید!
در یادداشت مرتبط با شبکه بهداشت شهرستان و یادداشت تکمیلی، نقد اصلی متوجه مدیریت شبکه است. بدون تردید منشأ نارضایتی سیستمی را باید در مدیریت مجموعه جست و نه در عملکرد پرسنل.
و عجیب آن که گاهی مدیریت ضعیف یک مجموعه، با فدا کردن افراد، ضعفهای خود را مخفی و ذهنها را از اصل اشکال دور میکند. امیدوارم در این مورد، چنین اتفاقی نیفتد و افرادی قربانی انتقاد از آشفتگی سیستم مدیریت مجموعه نشوند!
اجازه بدهید با وضوح بیشتری بنویسم. در مورد اخیر، نگاهها متوجه پزشک متخصص حاذق و محترمی شده که آنکال بوده و در شهرستان حضور نداشته است. شاید در نگاه اول، این کار، موجه به نظر برسد و نقص فردی باشد! اما توضیح بعدی نشان خواهد داد که این نقص، به طور مشخص و روشن، برخاسته از ضعف مدیریت یا بهتر بگوییم برخاسته از بی مدیریتی شبکه درمان است.
اگر مدیری، دستور بدهد کارمندی 25 ساعت در شبانه روز در محل کار حاضر باشد و کارمند، این دستور را انجام ندهد، کم کاری کارمند محسوب میشود؟ یا باید در تدبیر و درایت و حتی عقل چنین مدیری شک کرد؟!
از عجایب مدیریتی شبکه درمان این شهر آن است که برخی متخصصان( که بیش از یک نفر هم هستند)، در هر سی روز ماه و در هر 24 ساعت شبانه روز، آنکال (موظف به انجام کار مشاوره تلفنی یا حضوری و درمان در موارد نیاز) هستند!
بله، درست خوانده اید شیفت سی روزه در ماه و هر روز 24 ساعت تمام برخی متخصصان در شبکه درمانی اردکان!!! بگردید و ببینید در کجای دنیا، نمونه دومی برای این گونه مدیریت پیدا میکنید!!!!
به نظر شما، عیب از متخصص محترم غیر بومی است که به اقتضای نقایص مدیریتی، مجبور شده در هر ساعت از شبانه روز، آنکال باشد؟ یا عیب از مدیریتی است که نتوانسته یا نخواسته یا اصلا به فکرش نیست که متخصص دیگری در کنار آن متخصص، جذب شبکه درمانی شهرستان کند؟!
و راستی، چرا متخصصان متعددی که جذب شده اند، در اولین فرصت ممکن، شبکه درمان این شهر را ترک میکنند؟!
امیدوارم برای بقای مدیریت این مجموعه آشفته، باز هم رعیتی سر بریده نشود و مردم این شهرستان از خدمات متخصصی دیگر، محروم نشوند تا مجبور شوند این بخش درمان را مثل بسیاری دیگر از بخشها، در شهر همجوار یا مرکز استان پیگیری کنند!
جناب آقای اسماعیلی
فرماندار محترم شهرستان اردکان
سلام
در سایت فرمانداری اردکان آمده بود که: (عین خبر سایت فرمانداری است)
"فرماندار اردکان با بیان اینکه باید ظرفیتهای نهادها و دستگاههای قانونی در پیشبینی و پیشگیری از تخلفات و جرایم انتخاباتی سنجیده شود؛ گفت: تحقق انتخاباتی با مشارکت حداکثری مردم در سایه همکاری گستردهی تمام دستگاههای ذیربط امکانپذیر است.
رئیس ستاد انتخابات شهرستان اردکان، رصد و پایش مداوم فضاهای مجازی و حقیقی برای جلوگیری از بروز تخلفات و جرایم انتخاباتی را خواستار شد و افزود: پیشبینی بهموقع و اقدام فوری در مواجهه با جرایم و تخلفات احتمالی، اعتماد عمومی و درصد مشارکت مردم را افزایش میدهد." (پایان خبر)
بر این اساس، حتماً جنابعالی و همکارانتان به وظایف خود در آستانه انتخابات، مطلع اید.
اما گشتی در شهر و مشاهد بیلبورد ثابت تشکر معلمان و کارگران و معتادان و ...نشان میدهد احتمالا تعلق سیاسی شما یا هر دلیل دیگری، به شما اجازه نمیدهد، مجری قانون باشید.
اجازه میخواهم اگر خلاف قانون نیست، تشکر صنف کله و پاچه پزان را از حضور کاندیدای احتمالی در بازدید از آشپزخانه مرکزی آنها نصب کنیم.
تسریع در پاسخ مزید امتنان است؛ هر چند بدون پاسخ و بر اساس روال موجود، نباید در نصب بنر تشکر با هزینه شخصی منعی وجود داشته باشد.
جایی دیدم پرستار محترمی در حاشیه یادداشت بنده درباره سیستم درمانی شهر، نکاتی مرقوم فرموده بودند. و البته در ذیل نظرات یادداشت قبلی، توصیه فرموده بودند نگاشته ایشان را بخوانم. (که قبل از این توصیه، یادداشت را خوانده بودم). در حاشیه نکات مرقوم شده، تذکر چند نکته را مفید میدانم:
1. در یادداشت بنده، به هیچ وجه به خدمات پرستاری اعتراضی نشده بود؛ بلکه اصل اشکال، اولاً متوجه سیستم مدیریتی و ثانیاً متوجه برخی پزشکان متخصصی بود که به موقع بر بالین بیمار حاضر نمی شوند. و (البته همه پزشکان متخصص را هم مقصر ندانستم!)
2. پرستار محترم نگارنده یادداشت هم، حتماً توجه دارند که وقتی پزشک دستور درمانی نداده، از پرستار کار خاصی برنمی آید که در درمان، نقش اساسی داشته باشد.
3. نمیدانم شخص ایشان، چقدر به مدیریت فعلی اعتقاد دارند، ولی حتما بارها و بارها از گوش همکاران خویش، شنیده اند که تغییر مدیریت با توجه به زد و بندهایی که هست، کار انسانها نیست، مگر جناب عزرائیل مددی برسانند!
4. حتما ایشان با توجه به حضور در مجموعه درمانی، مقایسه مختصری بین ماندگاری پزشکان متخصص و امکانات پزشکی در اردکان و شهر همجوار دارند و شاهد تفاوت فاحش مدیریتی هستند.
5. حتما ایشان توجه دارند که برخی پزشکان آنکال بیمارستان اردکان، در بیمارستان شهر همجوار مستقرند و وظیفه اصلی آنها پوشش بیمارستان آن شهر است!
6. حتما پزشکان متخصصی را می شناسند که در زمان آنکالی، دسترسی به آنها سخت است و شاهد اعتراضات فراوان مردم بوده اند!
7. حتما توجه دارند که رئیس شبکه بهداشت، به جای آن که شیفتی در اوژانس حاضر باشد و از نزدیک شواهد نقصها و انتظارات باشد، ترجیح می دهد در دانشگاه، درس تنظیم خانواده تدریس کند!
8. حتما ایشان به اخلاق مدیریت با کارکنان منتقد شبکه اطلاع کافی دارند!
9. و حتما توجه دارند که رفع این نقایص، توسط نظام پرستاری و پرستاران محترم، امکان ندارند!
10. و البته پیشنهاد میکنم مجموعه مدیریتی شهرستان از کارکنان شبکه، که تخصصی ترین مجموعه کاری است، درباره موفقیت یا عدم موفقیت ریاست، نظرسنجی محرمانه برگزار کنند و به نتایج آن، هر چه باشد، عمل کنند! (البته اگر قرار باشد در آستانه انتخابات قدری از غلظت عملکرد دیکتاتورمآبانه بکاهند!)
11. بنده احتمال میدهم مجموعه سیاسی شهر، در بین پزشکان محترم شهر، همفکر سیاسی دیگری پیدا نکرده که بخواهد جایگزین کند و فعلاَ مجبور شده که با همین وضع بسازد! و الا تجربه نشان داده که اگر مهره موافق دیگری در آستین داشتند، از تغییر مضایقه نمیکردند!
12. در نهایت، اگر ناخواسته یا غیرمنصفانه باعث رنجش فردی از مجموعه خدوم درمان شده ام، پوزش میطلبم؛ اما سعی کردم با تحقیق کافی بنویسم. مواردی هم مستند به تجربه عینی بوده است.