نیروی انتظامی برای جبران کسری بودجه و پرداخت حقوق کارکنان، محموله نفتی فروخته و پولش را هزینه کرده!

هم عجیبه و هم جالب! خبر را بخوانید. (لینک خبر)


نوشته شده در  یکشنبه 94/3/17ساعت  3:25 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

شرمنده که در شهری که گاهی ادعاهای گزاف، گوش را می آزارد، در میلاد امام زمان علیه السلام، با ترانه مبتذل و آواز زن و رقص خیابانی، میلاد حضرتش را گرامی داشتند!

و برخی مسئولان شهرم نیز خفقان گرفته اند، که هر گونه اعتراضی از آرایشان و آرای حزبشان می کاهد! عوام زدگی و عوام فریبی هر دو با هم؛ مرحبا که چرخه، تکمیل است!

امام زمان! مولای ما! شرمنده هستیم. و البته اندکی خوش خیال، که با چنین پیروانی، انتظار ظهورت را می کشیم و آن را زود می دانیم!


نوشته شده در  چهارشنبه 94/3/13ساعت  4:45 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

روز شنبه، توفیقی بود که در جلسه ای پای سخنان استادی بنشینم که سالها از ایشان تفسیر و فقه آموختم و هنوز هم به مدد امکانات امروزین، همچنان شاگرد از راه دور تفسیر ایشان هستم.

نکته جالبی در سخنان ایشان بود که روز بعد دیدم تیتر برخی خبرگزاریها شده است. (لینک) ایشان فرمودند:

بارها به مسئولانی که به دیدار می‌آیند توصیه کرده‌ام به جان کری بگویید اگر قدتان بلند است برای اینکه بر روی 70 میلیون قبر کشته‌های دو جنگ جهانی ایستاده‌اید، شما راهزنی و غارت‌گری کرده‌اید و امروز بالا آمده‌اید وگرنه فرهنگ و تمدنی نداشتید، بلکه دانشمندان ایرانی و غیر ایرانی را جذب کرده‌اید و امروز قدتان بلند است.

ادبیات و استعارات و کنایات این سخنان بسیار نغز بود و حاضران در سالن جلسه را به وجد آورد، اما نکته ای که با توجه به آشنایی بنده با ادبیات آیت الله جوادی آملی برایم خیلی معنادار بود، تأکید ایشان بر کلمه "بارها" بود.

احساس کردم ایشان ظاهرا از رسانده شدن این پیام توسط مهمانانشان به جان کری اطمینان نداشته و آن را علنی کرده است تا از این طریق حتماً به گوش جان کری برسد که امیدوارم برسد؛ هر چند به مذاق برخی، خوش نیاید!


نوشته شده در  یکشنبه 94/3/10ساعت  10:14 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

این حکایت را شنیده اید، اما تکرارش خالی از لطف نیست:

برای پادشاه غذای بادمجان آوردند پادشاه خوشش آمد و یکی از همراهان شاه در مدح بادمجان شعری گفت. پادشاه سیر شد و از غذا ابراز نفرت کرد و همان همراه در مذمت بادمجان شعری گفت. پادشاه گفت:  تو چه مرد چاپلوسی هستی؟! هم در خوبی و هم در مذمت بادمجان شعر گفتی! مرد گفت: جناب پادشاه! من مداح تو هستم، نه مداح بادمجان!

غرض از تکرار این حکایت، آن است که مخالفان دولت قبل، مخصوصاً آنها که در مخالفت تصمیمات اقتصادی دولت، در اظهار نظرشان، ژست تخصصی اقتصاد هم می گرفتند، مفصل درباره آثار تورمی افزایش حاملهای انرژی قصیده می بافتند!

اما اکنون که دولتی که حامی سیاسی اش هستند، نرخ حامل های انرژی را افزایش داده، مفصل درباره اثر تورمی نداشتن این اقدام صحبت می کنند و آمار می دهند!

از این دست مطبوعات هم فراوان داریم. مطبوعاتی که در گزارشهای مفصل از نقش افزایش قیمت سوخت در تورم می گفتند، امروز چه شاهکارهای گزارشی درباره بی اثر بودن افزایش قیمت سوخت در تورم دارند؟! (کاش فرصت می شد برخی از آرشیوهای این دست مطبوعات را استخراج کرد تا عمق این تناقض رفتاری آشکارتر شود!)

مرحبا بر این مداح شاه ها، که در هر صورت مداح بادمجان نیستند!

(تذکر حیثیتی: از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی شخصاً با حذف نظام سهمیه بندی موافق هستم؛ نقد اساسی نگارنده در این یادداشت، نقد روش رفتاری ما در حمایت و مخالفت است).


نوشته شده در  پنج شنبه 94/3/7ساعت  10:37 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در حدود چهار سال گذشته، مردی سکاندار تریبون نماز جمعه شهرم بود که سیادت، تواضع، تجربه و خویشتن داری و صبر، زینتهای قابل تقدیرش بود. خیلیها، با توجه به اوضاع پیشین و آغازین مسئولیت ایشان، و فضای شدیداً مسموم سیاسی و اجتماعی آن روزها، عملکرد چهارساله ایشان را قابل تقدیر دانسته و می دانند. هر چند که ضعف جسمی و بیماری، ایشان را از ادامه کار بازداشت.

اما در این شهر، بسیاری از مدعیان از خواص و عوام به معنای خاص کلمه، که در جریان انتصاب امام جمعه قبل و بعدش، به به گویان به تبریک قامت بستند یا قلم به کاغذ کشیدند، آن چنان که بارها شنیدیم، نه در تبریکی حضور داشتند و نه در طول چهارسال همراهی داشتند؛ بلکه سنگ اندازیهای فراوانی هم در خفا و آشکار انجام دادند! بماند از اقدامات کسانی که قبل از ایشان، منادی دعوت به تقوا و ضرورت حضور در نماز جمعه و اجتماعات بودند!!!!

گر چه منطق این عده را نمی دانم، اما آن چنان که بارها اظهار شده، تنها عیبی که بر این سید بزرگوار بستند، آن بود که همشهری نبود! و چه منطق کوری و چه تعصب جاهلیت مدرنی؟! و شاید هم بر اساس احادیث زیر، چه تعصب جاهلیت بدوی اولیه عربی؟!

نمیدانم آیا در قیامت خواهند پرسید که امام جمعه شهر شما، چرا غریبه بود؟! یا این منطق متعصبانه جاهلیت مدرن به صورت اساسی در قیامت به چالش کشیده خواهد شد؟!

سه حدیث زیر از کتاب شریف اصول کافی، نکته پایانی یادداشت حاضر؛ (هر چند می دانم این یادداشت، همچنان واکنشهایی از جنس همان تعصب در پی خواهد داشت!):

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: من کان فی قلبه حبة من خردل من عصبیة بعثه الله یوم القیامة مع اعراب الجاهلیة (اصول کافی، ج 2، ص 308)

رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: هر که در دلش باندازه دانه خردلى عصبیت باشد خدا او را روز قیامت با اعراب جاهلیت محشور کند.

امام صادق علیه السلام: من تعصب او تعصب له فقد خلع ربقة الایمان من عنقه (اصول کافی، ج 2، ص 307)

امام صادق علیه السّلام فرمود: کسى که تعصب بورزد یا برایش تعصب بورزند (در صورتى که بآن تعصب راضى باشد) رشته ایمان را از گردن خویش باز کرده است.

و اما نکته مهم این که تفسیر عصبیت از بیان گهربار اهل بیت علیهم السلام خواندنی است. در تفسیر معنای عصبیت از امام سجاد علیه السلام نقل شده که فرمودند:

سئل علی بن الحسین علیه السلام عن العصبیة فقال علیه السلام العصبیة التی یأثم علیها صاحبها أن یری الرجل شرار قومه خیرا من خیار قوم آخرین و لیس من العصبیة أن یحب الرجل قومه و لکن من العصبیة أن یعین قومه علی الظلم (اصول کافی، ج 2، ص 309)

از امام سجاد علیه السلام درباره معنای عصبیت پرسیدند، حضرت فرمود: عصبیتى که فرد به سبب آن گنهکار است این است که شخصی افراد بد قوم خود را از نیکان قوم دیگر بهتر داند، ولى این که کسى قوم خود را دوست بدارد، عصبیت نیست؛ بلکه کمک کردن به افراد قوم خویش بر ستمکاری آنها، از جمله عصبیت است.


نوشته شده در  دوشنبه 94/3/4ساعت  7:35 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

خیلی چسبید؛ طنز است و اغراق! و البته ببخشید اغراقش کم است! بخوانید:

ما اجازه بازرسی از مراکز نظامی و بازجویی از دانشمندان خود را دادیم، اما آنها باید قول بدهند که اگر خواستند بر اساس این اطلاعات دانشمندان ما را ترور کنند بین هر ترور حداقل باید یک هفته فاصله باشد تا بتوانیم در شأن این افراد مراسم ترحیم گرفته و رییس جمهور و وزیر امورخارجه فرصت داشته باشند در مراسم ختم و گرامیداشت آنها شرکت کنند!

طرف غربی باید ما را درک کند که واقعا حضور در بیش از هفته‌ای یک ختم برای دولت ممکن نیست و ما از این خط قرمز امکان ندارد کوتاه بیاییم. حرف استراحت و اوقات فراغت مسئولان است، الکی که نیست! ضمنا اگر هم خواستند در دو هفته تعطیلات نوروز کسی را ترور کنند, باید طرف حتما اهل کیش باشد که مسئولان بتوانند در ختمش شرکت کنند و یادش را گرامی بدارند!


نوشته شده در  دوشنبه 94/3/4ساعت  12:6 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

 1. یادداشت قبلی درباره کانون امام خمینی اردکان، گرچه واکنشهای متفاوتی در پی داشت، اما اصل آن کار غیرقانونی و غیرشرعی را کسی نتوانست انکار کند. مسئولان آموزش و پرورش اردکان ان شاء الله در صددند که چنین اقدامی تکرار نشود.

2. اگر پول اضافی دارید، همچنان شهرداری اردکان آمادگی دارد، تلف کند. شاهکار جدید، برچیدن دیوار کوتاه نمای آجر اطراف میدان انار و ایجاد دیوار کوتاهی از جنس قلوه سنگ و سیمان است! اصلاً دور میدان دیوار می‌خواهد؟! اگر بله، پس چرا بقیه میدان‌های اردکان ندارد؟! و اگر دیوار می‌خواهد،‌ اشکال دیوار آجرنما چه بود، که باید سنگ‌نما شود؟!

3. نرخ مقایسه‌ای میوه در اردکان و قم با فاصله دیروز (چهارشنبه قیمت اردکان) و امروز (پنجشنبه قیمت قم):

هندوانه: اردکان 1800 تومان / قم 1000 تومان

گوجه سبز یا همان آلوچه: اردکان 10000 تومان/ قم 5000 تومان

گوجه فرنگی: اردکان 1800 تومان / قم 800 تومان

طالبی: اردکان 2300 تومان / قم 1200 تومان

چه کنترلی؟! راستی هیچ کسی در اردکان قیمتها را کنترل می‌کند؟! یا مغازه‌داران شهر هم مثل برخی سیاستمداران شهر،‌ خودمحورند و از هفت دولت آزادند؟!


نوشته شده در  پنج شنبه 94/2/24ساعت  5:18 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

نمی‌دانم درست یا نادرست،‌ امروزه، شاید و شاید (!)، اصلی‌ترین کاربرد کانون فرهنگی تربیتی امام خمینی (ره) آموزش و پرورش اردکان، تالار پذیرایی عروسی و مهمانی زوار است. و شاید بسیاری از همشهریان بنده، فقط در همین سطح با کاربرد کانون، آشنا باشند و نه بیشتر!

این که این کانون،‌ راهی و ابزاری در دست مدیریت آموزش و پرورش اردکان برای کسب درآمد باشد، شاید به تنهایی اشکالی نداشته باشد؛ هر چند معتقدم که این درآمد را می‌توان محدودتر و البته از طریق فعالیتهای فرهنگی به دست آورد، بدون آنکه که از رویکرد فعالیت‌های فرهنگی و تربیتی فاصله گرفت؛ اما سخن اصلی در این یادداشت، چیز دیگری است.

موضوع اصلی آن است که در مجالس عروسی که در این کانون وابسته به آموزش و پرورش اردکان برگزار می‌شود، در کانونی که عنوان بزرگ و پرطمطراق "فرهنگی و تربیتی" را به همراه خود به یدک می‌کشد، در کانونی که مزین به نام مبارک حضرت امام خمینی رضوان الله علیه است، در برخی از مجالس عروسی این کانون، به راحتی مسلمات احکام فقهی در حوزه موسیقی و شعر مبتذل و حرام و رقص غیرمجاز زیرپا گذاشته می‌شود.

و البته متولیان این کانون، شاید چون متصل به اداره آموزش و پرورش هستند،‌ هیچ نگرانی از این بایت ندارند! نمی‌دانم مسئولان آموزش و پرورش اردکان و کانون چه پاسخی دارند؟!

البته ابتدا، گمان می‌کردم که در زمان برگزاری مراسم، آموزش و پرورش از این اقدام خبر ندارد و به تعبیر دیگر، هیچ نماینده‌ یا مأموری از کانون، در جمع حضور ندارد که بعدها معلوم شد چنین شخصی حضور دارد و نظارت مستقیم و اطلاع روشن از این گونه کارهای خلاف شرع دارد و به تعبیر دیگر، مجری اصلی این اقدام (پخش آن در سیستم صوتی کانون) است!

هرچند با حضور مسئولان مختلف آموزش و پرورش در مجالس عروسی به عنوان مهمان، به طور کلی ادعای بی‌خبری آنها از این اقدام، جز خوش‌بینی مفرط، و خوش‌خیالی بی‌حساب، چیز دیگری نیست!

ممکن است ادعا شود که میزبانان،‌ از متولیان کانون چنین درخواستی دارند! و می‌دانیم که این توجیه، چه توجیه خنده‌داری خواهد بود! یعنی از فردا مثلاً اگر دانش‌آموز پسری از مسئول آموزش و پرورش بخواهد با زیرپوش در مدرسه حاضر شود، به او اجازه خواهند داد؟! با این که حضور بدون زیرپوش،‌ حرمت شرعی ندارد، اما هیچ فقیهی، نوار شعر و موسیقی مبتذل و رقص مردان و غالب رقص زنان را جایز ندانسته است؟!

شاید ادعا شود که این نوارها، همه مجوز ارشاد داشته‌اند؟!!! پاسخ این ادعا،‌ را کسانی بدهند که پای چنین مجلس حرامی، بارها و بارها نشسته‌اند! استعلام مکرر از شرکت‌کنندگان در این گونه مجالس، چنین نتیجه داد که اگر این گونه موسیقی‌ها، مجوز داشته، پس به طور کلی، موسیقی بدون مجوز در ایران نداریم و گوگوش و هایده و امثال این‌ها، اخیراً از ارشاد مجوز دارند!!!!

مسئولان حراست آموزش و پرورش اردکان و مسئولان امور تربیتی آموزش و پرورش اردکان در این میان، چه کاره هستند؟! اندک خطای فرهنگی از مستخدم شرکتی اداره غیرقابل اغماض است، اما این خطای فاحش، اشکالی ندارد؟! و شاید، حکمت و مصلحت را در آن دیده‌اند که با این خطا در کانون فرهنگی و تربیت امام خمینی (ره) برخورد نشود؛ چون برخورد، همان و کاهش درآمدهای از حرام آموزش و پرورش اردکان، همان! و کاهش نصیب‌ها، همان!

و شاید مسئولان آموزش و پرورش، کل این جریان را انکار کنند! و چه انکار، مسخره‌ای خواهد بود، برای فرار از پاسخگویی!!! مگر آن وجود چنین کانونی را در اردکان، انکار کنند یا این که وابستگی این کانون را به خودشان انکار کنند یا به طریقی، خود را تبرئه کنند و پای بخش خصوصی را برای پیدا کردن مقصر، به میان بکشند!

منتظر انواع تکذیبیه‌ها هستیم!!!

و البته شاید منطق تربیتی و دینی آموزش و پرورش اردکان، آن باشد که: بگذار، شبی، ملتی، خوش باشند؛ بی‌خیال دین و خدا و پیغمبر!!!!!

البته روی دیگر سخن،‌ با مسئولان اداره اماکن نیروی انتظامی است. آیا رانت دولتی آموزش و پرورش، باعث شده در برابر این اقدام منکراتی سکونت کنند؟! یا اگر در یک تالار خصوصی، چنین اقدامی صورت بگیرد و افرادی شکایت کنند و حتی بدون شکایت، به این عیانی و بی‌خیالی از کنار آن می‌گذرند؟!

راستی نقش دادستان اردکان در این میانه چیست؟!

و راستی نقش ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر در این میانه چیست؟!

و البته، قلم به دستانی از این شهر، که درباره زیر و درشت موضوعات،‌ یادداشت و خبر و تصویر درج می‌کنند، چرا ساکت‌اند؟!

و چه فانتزی تراژیکی؟! در صبح روزی، مدح حضرت زهرا سلام الله علیها در آن کانون گویند و به افتخار نوای گرم مداحان و مرثیه‌سرایان اهل بیت، کف زنند و در همان شبش،‌ و در همان شامش، با شعر مبتذل و رقص و کف برای این ابتذال، روحش و روحش خاندانش بیازارند! که امام زمان فرمود: ما در هیچ زمانی،‌ غافل از شما و احوال‌تان نیستیم و خبرتان همواره،‌ نزد ما هست!


نوشته شده در  جمعه 94/1/21ساعت  7:16 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

هیجان نصف روزه کاهش نرخ دلار خوابید و همان روز اول به نزدیک نرخ اولیه قبل توافق برگشت. قیمت طلا،‌ نه کاهش بلکه افزایش پیدا کرد؛ افزایشی بیش از افزایش نرخ جهانی؛ چقدر زود این تب به عرق نشست؟!

متن حمایت خانواده شهدای هسته‌ای را یک عده منتشر کردند؛ عده دیگری گفتند مربوط به توافق آذرماه 19000 سانترفیوژی بوده، نه توافق زیر شش هزارتایی؛ که امروزه اذعان شده!

حمایت آیت الله مکارم شیرازی را توی بوق کردند؛ معلوم شد پوشش دوباره سخنان ایشان در آذرماه گذشته بوده است و حمایت جدیدی نداشته‌اند!

راستی اگر این توافق این همه خوب است، چرا این‌قدر دنبال حمایت‌تراشی جعلی هستند؟! خیلی راحت، سه ماه و یک سال و ده سال و پانزده سال را صبر می‌کنم تا نتایج را مشاهده کنیم؛ همچنان که نزدیک دو سال صبر کردیم و نتایج 90 روزه را دیدیم. و همچنان که یک سال صبر کردیم و خروج از رکود را دیدیم!

چرا صریح نمی‌گویند که برای برداشتن فشارها، امتیاز دادیم؛ بدان امید یا توهم که طرف غربی هم به وعده‌های سرخرمن خود وفادار باشد! (و البته آنجاست که معلوم می‌شود که می‌توان به غرب و مشخصاً امریکا، اعتماد کرد یا نه؟!)

پس باز هم صبر می‌کنیم.


نوشته شده در  دوشنبه 94/1/17ساعت  8:2 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در دولت راستگویان و طی روز گذشته، قرار شد غرب اجازه دهد، شش‌هزار سانترفیوژ بچرخد؛

اما در سوم آذر نامه نوشتند و جشن گرفتند که غرب با 19000 سانترفیوژ چرخنده موافقت کرده است! و کلی نکات دیگر که امروز همه چیز خلاف آن است!

کدام دروغ است؟!!!! (شاید هر دو؛ یعنی تا نوشتن توافق،‌ هنوز هم می‌توان عقب‌نشینی بیشتری داشت؟! پیشنهاد می‌کنم متن توافق را ذخیره کنید تا در چند ماه آینده، کار برای مقایسه، آسان‌تر باشد!)


 


نوشته شده در  شنبه 94/1/15ساعت  6:14 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<   <<   36   37   38   39   40   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]