سیاست یک بام و دو هوا گاهی بدجوری رو دست می خورد! روزهای چندی از حوادث بیروت و کشته شدن انسانهای بی گناه گذشت! اما کک، برخی از سیاستمداران و دولتیها را قلقلک هم نداد؛ چه رسد به گزیدن!

اما واکنشهای فوری به حوادث پاریس، و تبعیت از سیاست یک بام و دو هوا، خیلی زود افتضاح به بار آورد! و البته زود فهمیدند که ادامه این معیار دوگانه، همه ادعاهای بشردوستانه و صلح طلبانه آنها را مفتضح تر خواهد کرد!

و ناچار شدند (و شاید از روی اکراه!) حوادث بیروت را هم هرچند خیلی دیر و نه در ابعاد محکومیت صمیمانه حوادث پاریس، محکوم کنند!

و البته این حوادث نشان داد خیلیها که همچنان قبله شان غرب است، غربیها را انسان تر از دیگر انسانها، و شاید جان آنها را محترم تر از جان  سایر انسانها میدانند!


نوشته شده در  یکشنبه 94/8/24ساعت  8:32 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

رئیس جمهور محترم در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات، مطبوعاتی که هر روز چالشی ایجاد میکنند و به سیاه نمایی می پردازند، را با تعابیر تندی محکوم میکند.

از سوی دیگر در همان سخنرانی، با کلی گویی، ارکان مختلف نظام را به چالش می کشد و ته دل همه شنوندگان و بینندگان این سخن را از اعتماد به ارکان نظام، به صورت اساسی خالی میفرمایند!

سؤال یادداشت حاضر آن است که اثر تخریبی سیاه نمایی مطبوعات بیشتر است که گاهی برخی از آنها تیراژشان به ده هزار هم نمی رسد؟ یا سیاه نمایی که توسط رئیس جمهور با پوشش فراملی و مخاطبین میلیونی انجام میشود؟!

کاش حداقل ایشان این نقدها را در فردای این توصیه های حکیمانه، ایراد میفرمودند، نه اینکه خود ایشان هم برای نصایح سیاسی اجتماعی خودشان پشیزی ارزش قائل نشوند و در همان سخنرانی، به خلافش عمل کنند!

با این عملکرد رئیس جمهور، پس قطعاً و کاملاً بیجا خواهد بود که از مطبوعاتی که مخاطب ایشان بودند، انتظار داشته باشیم به نصایح حکیمانه ایشان گوش فرا دهند!

مخاطبین مطبوعاتی حق دارند چنین استدلال کنند که اگر این سخنان، حکیمانه بود، گوینده حداقل برای یک روز به آن عمل میکرد! و به تعبیر عامیانه، اگر کسی لالایی بلده، چرا خوابش نمیبره!

و البته شاید این عملکرد ادامه همان سیاست یک بام و دو هوا باشد!


نوشته شده در  پنج شنبه 94/8/21ساعت  11:25 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

1. تصادفی در این شهرستان اتفاق می افتد. عوامل زحمتکش اورژانس، با سرعت، اقدامت اولیه را در محل انجام میدهند و مصدومان را به بیمارستان می رسانند.

اما، سونوگرافیست که حضورش یک ضرورت برای شناخت و درمان است، در بیمارستان نیست؛ با کلی تلاش، پزشک دیگری، دوستانه و بر اساس حس مسئولیت و نه به حکم وظیفه، حاضر میشود.

در این لحظات فرصتهایی اولیه و طلایی درمان، دارد از دست می رود.

ارتوپد آنکال که حقوق میگیرد و شیفت است و باید در محوطه بیمارستان و حداکثر در محدوده شهر، حاضر باشد تا در اولین فرصت پس از اعلام، بر بالین مصدوم حاضر شود، نه در بیمارستان و نه در شهر، و نه در استان، بلکه در اصفهان حاضر است!

2. عزیزی دچار درد شدید در ناحیه شکم میشود. ظهر به بیمارستان منتقل میشود. هیچ کار اساسی درمانی صورت نمیگیرد. تا روز بعد که اقدامات شروع میشود، تازه متوجه میشوند که اوضاع بیمار وخیم است و باید به مرکز اعزام شود. و در مسیر اعزام، در فاصله ده کیلومتری از مبدأ، جان به جان آفرین تقدیم میکند!

3. اینها داستان نیست. وقایعی است که فقط و فقط در هفته گذشته در این شهر اتفاق افتاده است و میدانم پس از این، کلی آسمان به ریسمان برای توجیه می بافند و حاضرم همه را تکذیب کنم! (و البته اگر پا به دادگاه صالحه افتاد، حتما تقاضا خواهم کرد که پزشکان خارج از قید تعصبی هم پرونده و اقدامات را مطالعه کنند و نظر بدهند که قصوری اتفاق افتاده یا نه؟)

4. اکنون که همت تمام قد سیاسی و عزم کاملا جزم تعصب گونه بر حفظ روند کنونی درمان در این شهر آفت زده سیاسی است، اگر به عزیزان خود علاقمند هستید، به کادر درمانی و اقدامات آن، اکتفا نکنید.

حتما پیگیر باشید و اگر نه، اجازه بدهید عزیزانتان در منزل و محترمانه، جان بسپارند!

5. به نظر میرسد از نجابت مردم این شهر، آشنا و غریبه، سوءاستفاده میکنند و از کم کاری، کم نمیگذارند.

به شدت بر این نظرم که هرجا احتمال قصوری داده شد، پای شکایت را باز کنید. اگر عزیزان شما به دنیا برنمیگردند شاید، راهی شود برای این که عزیزان بیشتری راهی آن دیار نشوند!

6. و البته باید اعتراف کنم که دیر فهمیدم که چرا بسیاری از همشهریانم برای ساده ترین اقدامات تخصصی درمانی، شهر همجوار یا مرکز استان را انتخاب میکنند. به نظرم حق با این گروه است. و متأسفم که خیلی دیر فهمیدم و گاهی در ذهنم این افراد را به خاطر این کار، محکوم میکردم!


نوشته شده در  شنبه 94/8/16ساعت  6:51 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در این یادداشت، به موضوع آب می پردازم و قبل از آن، بیان خاطره ای:

در سالهای حضور در قم، گاهی که خدمت مهمانانی از شهرمان اعم از فامیل یا دوستان بودیم، وقتی ما را دبه به دست در صف آب می دیدند، لبخند تلخی و گاهی طعن و طنزی تقدیم میکردند!

و اکنون، که در اردکان ساکنم و همچنان دبه به دست در صف آب، کمتر طعن و طنز و لبنخند تلخی می بینم؛ بلکه بیشتر عصبانیت و دلخوری و اعتراض دیده می شود که به نظرم حق هم دارند!

و اما سؤال حقوقی آب:

زیاد می شنویم که برخی از باغداران و مزرعه دارانی که مجوز چاه آب کشاورزی دارند، امتیاز و مجوز آب را به فروش می رسانند و غالبا اولین مشتری این امتیازات، بخش صنعت شهرستان است. طبعا مزرعه و باغ بدون آب، خشک شده یا خشکانده شده یا می شود.

سؤال حقوقی این است که تغییر کاربری امتیاز آب کشاورزی کاملا بلامانع است و هیچ نهادی بر آن نظارت ندارد؟

چگونه است که تغییر کاربری طویله به انباری، مشمول جریمه است، تغییر کاربری باغی که سی سال است خشکانده یا خشک شده، و برگ سبری در آن نیست، مشمول جریمه است، اما اصلی ترین عامل خشک شدن باغات و مزارع، بدون هیچ نگرانی جولان می دهد و هیچ جریمه ای در بر ندارد؟!

و چرا جریمه؟! به نظر می رسد باید با این روند، به صورت ممنوعیت چنین معاملاتی برخورد شود، نه این که با جریمه موضوع خاتمه یابد. حق محیط سالم را نمیتوان با جریمه، واگذار کرد.

علاوه بر آن که معاملات قبلی هم اگر اراده ای باشد، میتوان به چالش حقوقی ابطال کشاند! البته اگر برخی مسئولان، رفیق قافله و شریک دزد نباشد! که حتماً نیستند.


نوشته شده در  سه شنبه 94/6/31ساعت  11:46 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

چند روز قبل ساعت 4 عصر و در اوج گرد و غباری که از صبح زود شروع شده بود و تا شب ادامه داشت، عکسی از تابلو اعلام وضعیت هوا میدان چادرملو گرفتم که در اوج غبار و فراوانی ذرات معلق هوا، نشان می داد که هوا عاری از ذره ای ذرات معلق و کاملاً سالم است(!) و البته لابد داد می زد آنها که میگویند هوا سالم نیست، دشمنی انتخاباتی دارند!!!

این عکس را در یکی از گروههای اجتماعی منتشر کردم که بعدا دستمایه خبر یکی از سایتها شد.

جالب این که اداره حفاظت محیط زیست، شتابزده و شاید دستپاچه، جوابیه ای به شرح زیر منتشر کرده که معلوم نیست چه چیز را تأیید یا تکذیب می کند. لابد از کدخدا ترسیده اند!

متن این جوابیه به این شرح است که:

نحوه عملکرد ایستگاهها و نمایشگرهای سنجش آلاینده های هوا/ ایستگاهها ی سنجش آلاینده های هوا عموما” برای اندازه گیری دو پارامتر گاز و ذرات مورد استفاده قرار می گیرند مهمترین گازهای مورد سنجش عبارتند از مونرکسید کربن – دی اکسید گوگرد – اوزن – اکسیدهای نیتروژن و در مورد ذرات قابل اندازه گیری می توان به ذرات معلق اشاره نمود.

خاطرنشان می گردد در بحث انتقال داده ها از ایستگاهها به نمایشگر ممکن است در پاره ای مواقع به علت مشکلات فنی شاهد عدم یا تاخیر در ارسال دیتا باشیم که لازم به ذکر است کلیه اطلاعات بصورت لحظه ای در کامپیوتر ایستگاه و مرکز پایش ثبت و بایگانی شده و قابل دسترسی و بهره برداری بصورت گزارش های روزانه ،هفتگی و ماهیانه می باشد . و ضمنا اطلاعات ذخیره شده در ایستگاهها به هیچ وجه قابل تغییر نبوده و دقیقا همان اطلاعات بر روی تابلو ها نمایش داده می شود. (پایان جوابیه)

اما آنچه که نگارنده وبلاگ لازم میداند تذکر دهد:

اول این که: لطفا یک بار دیگر این جوابیه را بخوانید! چه چیزی تکذیب شده است؟ حتی تلویحی پذیرفته است که هشدارهای تابلو واقعی نیست. نمیدانم این جواب سیاسی و شتابزده است یا آن نقد که آقا جان! دستگاه خراب است؟! خدا همه را شفا کند که با عینک اعتدال و انصاف به قضایا بنگرند! اگر اعتراض بیشتر شد، فیلم کوتاهی هم گرفته ام که حاضرم منتشر کنم.

ثانیاً: این تجربه را چند ماه اخیر بارها تکرار کرده ام. از اشتباه یک روز و دو روز، و  نقص فنی خیلی فراتر است. بپذیریم که این تابلو هم بخشی از فیلم و نمایش سیاسی آقایان است!

تذکر: در سطر اول جوابیه، نوشته "تابلوها  عموماً برای اندازه گیری دو پارامتر است" عزیز نویسنده جوابیه سیاسی، خیلی عجله کرده اید و به معنای عموماً توجه نفرموده اید؟! اگر عموماً یعنی همه تابلوها برای هشدار دو وضعیت است، پس به نظر کارشناسی شما، بقیه نمایشگرهای هشدار را سازنده برای خوشگلی ساخته است؟!


نوشته شده در  شنبه 94/6/14ساعت  3:57 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

چند سال پیش، پس از کلی کش و قوس و کلی بهره برداری سیاسی ادعا شد که دعوای مرزی اردکان و میبد حل شده است.

همان روزها در یادداشتی، نوشتم که ما نفهمیدیم که اختلاف چگونه حل شد و مرز محل توافق کجاست؟ بارها پرسیدیم و هیچ کسی خبری نداشت یا جرأت ابراز آن را پیدا نکرد. فقط برای عوامفریبی و جذب رأی مردم، اصولگرا و اصلاح طلب، ادعا شد که به نفع فلان شهر، دعوا فیصله یافته است.

غرض از این یادداشت آن است که این دعوا همچنان وجود دارد؛ بلکه بیشتر هم شده است. نزدیک هشت ماه است، اداره ثبت میبد، از صدور اسناد مالکیت نقل و انتقالات مناطق محل اختلاف به دستور فرمانداری شهرستان میبد خوددداری می کند و لابد چون، جایی برای تبلیغات و عوامفریبی وجود ندارد، مردم بلا تکلیف و مسئولان سیاسی شهر، به فکر نیستند! لابد چون به نظر آنها، دعوا تمام شده است!!


نوشته شده در  جمعه 94/6/13ساعت  11:21 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

خبر پیوست خواندنی است؛ (لینک خبر) مخصوصاً بخش آخرش که ظریفی گفته بود (البته نمیدانم نظر خودش بود یا به او یاد داده بودند!):

چندی پیش دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در واکنش به تبلیغات ضد آمریکایی در مراسم تشیع شهدای غواص که تعداد بنر های آن به تعداد انگشتان دو دست نیز نمی رسید گفته بود: مردم بودجه ای برای تبلیغات ندارند.

وی خواسته بود از جیب مردم و بیت المال خرج تبلیغات نشود و خاطرنشان کرد:بالاخره باید ببینیم این پوسترهایی که تولید شده که اگر از بیت المال باشد، حرام است و اگر از پول مشخصی باشد اسراف بوده، آیا اینها به آن قلب سلیم که قرار است با آن پیش خدا برویم، کمکی می کند؟

نکته نگارنده: اگر دستم با آقای ظریف می رسید یا صدایم به گوشش می رسید می پرسیدم تبلیغات محیطی به ابعاد هر 120 متر یک بنر، شامل بیت المال حرام یا مال شخصی اسراف هست یا نه؟! و آیا این تبیلغات، عامل رجعت به خدا با قلب سلیم هست یا نه؟! (عجب تعبیری؟!)


نوشته شده در  دوشنبه 94/6/2ساعت  4:40 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

بدون هر گونه توضیحی، بخشی از یادداشت کیهان را بخوانید:

در حالی که انتقادات فنی و حقوقی متعددی از سوی نخبگان و کارشناسان مختلف به طرح پرحرف و حدیث «برجام» وارد شده، عابد فتاحی از نماینده‌های حامی دولت در اظهاراتی عجیب نشان داد دست حامیان افراطی توافق تا چه اندازه خالی است و چنین متنی جای دفاع چندانی ندارد.

وی در گفت‌وگو با یکی از سایت‌های محلی استان آذربایجان ضمن دفاع تمام قد از «برجام» اعلام کرده است: « بعد از مذاکرات شرایط لازم برای احیای دریاچه ارومیه ایجاد شده است، همان‌طور که مشاهده می‌کنید شرایط جوی کشور بعد از مذاکرات تغییر کرده و بارش‌ها افزایش پیدا کرده است! گرمای هوا در شهرهای بزرگ کشور کاهش یافته و به نظر می‌رسد، علت خشکسالی‌های اخیر جنگ و جدال هسته‌ای بوده است!»

به گزارش شبکه خبر دانشجو، شواهد نشان می‌دهد که این تنها فتاحی نیست که با رویاپردازی و تخیل در عالم سیاست سر و کار دارد، بلکه شمار سیاستمداران دارای «تخیلات شاعرانه» در سال‌های اخیر بسیار زیاد شده است. نمونه‌هایی از این فانتزی‌های شاعرانه در ادامه مورد اشاره قرار می‌گیرد؛

رئیس‌جمهور: «ما وقتی می‌گوییم باید تحریم‌های ظالمانه رفع شود بعضی‌ها چشمانشان زیاد نچرخد، تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا... مشکل محیط‌زیست... و آب خوردن مردم حل شود.»

اسحاق جهانگیری (معاون اول رئیس‌جمهور): «اینکه می‌گویند تحریم‌ها روی آب آشامیدنی مردم هم تأثیر گذاشته کاملا درست است.»

علی یونسی (مشاور رئیس‌جمهور): «با رفع تحریم، مشکل ازدواج هم حل می‌شود.»

علی جنتی (وزیر ارشاد): «برداشته شدن تحریم‌ها وضعیت سینمای ایران را بهتر می‌کند.»

ایوبی (رئیس سازمان سینمایی): «حالا مطمئنم با این اتفاق بزرگ و تاریخی (توافق هسته‌ای) که آن را مدیون خیلی چیزها از جمله مقاومت مردم و سیاست‌های درست اقتصادی دولت هستیم، وضعیت هنرهای ما در دیگر کشورها تغییرات مثبتی خواهد داشت.»


نوشته شده در  پنج شنبه 94/5/29ساعت  5:13 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

کمتر کاسبی، حداقل در شهرم، سراغ دارم که اجناسش را زیر قیمت درج شده بر کالا بفروشد؛ مگر عمده فروشها که فقط جنس را به صورت عمده، زیر قیمت بازار به فروش می رسانند.

اما چندی است مغازه ای را به طور اتفاقی، شناخته ام که تمام کالاهایش زیر قیمت مندرج بر کالا به صورت خرده به فروش می رساند.

مثلا دوغ کوچک که 900 تومان قیمت خورده بود، فقط 500 حساب کرد.

یا دستمال کاغذی صد برگ یک شرکت مشهور را با اینکه 1980 تومان قیمت خورده بود، 1150 تومان حساب کرد؛ پوشک کامل 10000 تومان قیمت خورده بود و 7500 تومان حساب کرد؛  البته همه کالاهایش چنین تخفیف زیادی ندارد.

اینجاست که راز فراوانی خرده فروشها روشن می شود. با این که انصاف بازار 10 تا پانزده درصد سود برای خرده فروشی است، اما قیمتها حکایت دیگری دارد که نشان از اجحاف در حق خریداران است!

مغازه فوق، با عنوان آقای یوسفی و در مسیر خیابان صدرآباد به سمت فلکه انار، حدود سی متر مانده به ورودی خیابان حضرت ابوالفضل علیه السلام است. ضمنا جهت جلوگیری از برخی قضاوتهای عجولانه، به عرض میرسانم که هیچ آشنایی نسبی و سببی و رفاقتی با فروشنده ندارم!!!!


نوشته شده در  چهارشنبه 94/5/28ساعت  8:36 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

(تذکر سیاسی _ اجتماعی: این یادداشت را بنا به مصالحی، به اختصار و با کنایاتی می نویسم که به قبا و کت هیچ دوست محترمی برخورد شدید نداشته باشد!)

برخی از دوستان ما، چه دارای سلایق متفاوت سیاسی و چه هم افق سیاسی، به یکی از یادداشتهای نگارنده با عنوان "بایگانی زودهنگام پرونده تقابل با صنعت" واکنش و نتیجه گیری مشترک داشتند! (و این اشتراک نظر، با وجود اختلاف شدید سلایق سیاسی، اندکی عجیب مینمود!)

هر دو گروه محترم سیاسی، نقد بنده در آن یادداشت را متضمن نوعی تضاد یا اختلاف مبنایی فکری با مخاطبین اصلی نقد دانستند.

اما شاید از این نکته واضح، غفلت اساسی داشتند که "نقد" هیچ تضادی با ارادت ندارد! و میتوان به آسانی بین "نقد" و "ارادت" توافق ایجاد کرد. حتی در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، نه تنها نقد با ارادت و محبت، تضادی ندارد، بلکه نقد، نشانه محبت واقعی و از آثار اساسی ارادت است؛ آن جا که امام صادق علیه السلام فرمود" أحب إخوانی إلیّ، من أهدی الیّ عیوبی" (اصول کافی، ج2، ص 639)

تا آنجا که خوانده ایم و می دانیم، ارادت و محبت خالص ما که از هر نقدی خالی است، ارادت و محبت به حضرات معصومین علیهم السلام و تبعیت محض از آن ذوات مقدس است و لاغیر.

برخی، به خطا، چنان می پندارند که اگر به کسی رأی دادند یا اگر به کسی ارادت سیاسی داشتند، باید چشم و گوش بسته، هر اقدامی از آن فرد را تأیید کنند و خطور هر نقدی را به منزله انکار کل حیثیت و هویت مراد خود می دانند! و این، همان خطای بزرگی است که قرآن، بارها و بارها، آن را به چالش کشیده است!

و خطای بزرگتر آن که از این منطق ناصواب خود، در نقد و تخریب دیگران هم استفاده می کنند! و در نتیجه، هر نقدی از یکی بر دیگری را نشانه دشمنی و تضاد فکری آن دو می دانند. و چه خطای بزرگ و کلاسیک منطقی از  منطق دانان و اهل تحلیل و مناظره و مشاجره و گفتگو!


نوشته شده در  شنبه 94/5/24ساعت  1:28 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<   <<   31   32   33   34   35   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]