سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در یکی از وبلاگهای همشهری، عکس فوق درج شده بود و متأسفانه در توضیح آن نوشته بود: «جمله‌ای  از ناپلئون که به احتمال قوی تاکنون نشنیده‌اید؛ بعید میدانم خود ناپلئون هم شنیده باشه...»

خیلی از جمله دوم نویسنده ناراحت شدم؛ در واقع معنی‌اش آن بود که برای بیان عظمت قرآن دروغی را به ناپلئون بسته‌اند! متأسفانه، نویسنده محترم کم‌اطلاعی خود از معارف قرآن و حتی بی‌اطلاعی از اعترافات عجیب دشمنان درباره عظمت قرآن را دلیل موجهی بر آن گرفته که این جمله را دروغ پندارد و نقل‌کنندگان آن را مسخره کند!  ادامه مطلب...

نوشته شده در  سه شنبه 91/6/7ساعت  10:53 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

درباره سخنرانی جناب آقای ناطق در شب 23 ماه مبارک رمضان در بارگاه امام رضا علیه السلام و تشنجی که به میان آمد، زیاد گفتند و نوشتند. گزارش زیر، ویرایش و تلخیصی از قلم کسی است که در آن جلسه حضور داشته است:

« شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در کنار حرم و بارگاه ملکوتی حضرت ثامن الحجج علیهم السلام در مشهد مقدس، همراه با بچه های طرح ولایت حضور داشتم. مطابق با برنامه های حرم ابتدا دعای جوشن کبیر توسط مداح اهل بیت میرداماد خوانده شد و بعد از آن نیز مداحی مختصری در آن بارگاه ملکوتی برگزار شد.

سخنران آن مراسم حجت الاسلام ناطق نوری بود. سخنان آقای ناطق بیشتر حول بررسی تفاوت زمان حضرت امام (ره) با حال بود که ایشان معتقد بودند که در زمان امام (ره) فلان بود و فلان بود ولی الان.... از طرفی دیگر این بزرگوار در کل، دولت را زیر سوال برد. این سخنان تاب تحمل را از مردم عادی و بچه های طرح ولایت گرفت و مردم و بچه های طرح ولایت با فرستادن چند صلوات، شروع به خارج شدن از صحن کردند.

فردای صبح اون روز سایت های گوناگون تعبیرهایی مطابق میل و اهداف خود از مراسم شب بیست و سوم داشتند و چند سایت نوشته بودند که بسیجیان تند رو با سر دادن شعار و پرتاب بطری آب به اقای ناطق مانع از ادامه سخنرانی ایشان شدند و مراسم به هم خورده است. من تا وقتی که داخل حرم بودم، در جایگاهی بسیار نزدیک به آقای ناطق بودم و چیزی یا کسی را مشاهده نکردم که بطری آبی به سمت ایشان پرتاب کند.

در کل تحلیلم در مورد اتفاق آن شب این است که آقای ناطق سخن‌هایی را ایراد کردند که آن شب موقع گفتن آنها نبود. و از طرفی دیگر این که بچه ها و مردم اعتراض خود را با فرستادن چند صلوات نشان دادند کار درستی بود ولی اگر کسی به سمت اقای ناطق نوری بطری آبی پرتاب کرده کار پسندیده ای انجام نداده است و این را زیاده‌روی می‌دانم. »

معتقدم گام کج اول را جناب آقای ناطق برداشته‌اند که با کج‌سلیقگی تمام، در شبی که مردم دنبال مباحث معنوی و اخلاقی هستند، پرتنش‌ترین بحث سیاست داخلی را انتخاب کرده است.

گویا ایشان به جای آنکه به فکر شنوندگان اعم از حاضران و کسانی که از سیما بحث را دنبال می‌کردند، باشند به فکر خودشان بودند و خالی کردن کینه‌ای که شاید هیچ مجلس بزرگ‌تری برای آن برایشان فراهم نمی‌شد! لذا در خوش‌بینانه‌ترین حالت، ایشان را ناطقی کج سلیقه و در بدبینانه‌ترین حالت باید ایشان را کسی دانست که در پی خالی کردن کینه شخصی خود است! 

گویا ایشان ساده‌ترین رکن سخنرانی را هم فراموش کرده بودند که « هر سخن، جایی و هر نکته، مقامی دارد»!


نوشته شده در  سه شنبه 91/6/7ساعت  10:55 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

چندی بود که کتاب «سودای سکولاریسم» با موضوع رمزگشایی از زندگی و کارنامه سید محمد خاتمی تألیف سید یاسر جبرئیلی به لطف یکی از دوستان در اختیارم بود. در تعطیلات عید فطر، مطالعه آن را شروع کردم. زحمات نویسنده محترم قابل تقدیر است.

این کتاب خاطرات تلخ گذشته را زنده می‌کند و مخصوصاً برای کسانی که در دوران اصلاحات در متن قضایای سیاسی مخصوصاً فعالیتهای مبتنی بر اندیشه دینی و سیاسی خاص آنها بودند، این یادآوری، تلخی دوچندان دارد!

پیشنهاد می‌کنم اکنون که غبار فتنه خوابیده است و در آستانه دور جدیدی از انتخابات ریاست جمهوری هستیم، این کتاب برای آشنایی بیشتر با فضای فکری (اندیشه سیاسی و اندیشه دینی) اصحاب فتنه و اصلاحات مطالعه شود.

در این یادداشت، دو توصیف از حسین حاج فرج دباغ (عبدالکریم سروش) به نقل  از این کتاب می‌آورم. آقای خاتمی رئیس جمهور دوران اصلاحات، او را «ملاصدرای زمان» نامید! (سودای سکولاریزم، ص 177؛ به نقل از روزنامه وطن امروز، 27/6/1389) مجید تهرانیان از همکاران سازمان سیا و استاد ارتباطات در دانشگاه هاوایی در توصیف دکتر سروش به صدای امریکا می‌گوید:

عبدالکریم سروش یکی از چهره‌های درخشان واژگونی تفکر در ایران است. ما به او بسیار دل بسته‌ایم. او کاملاً حرفهای ما را می‌زند. دقیقاً راه ما را می‌رود. از همه ما جلوتر است. حتی مخاطب بسیاری در مسئولان نظام دارد. اگر ما ضد انقلاب هستیم، او از ما ضدیتش بیشتر است. (همان کتاب، ص 174؛ به نقل از جنگ در پناه صلح)

دوباره این جملات را بخوانید و توصیفات را با هم مقایسه کنید؛ امروزه هضم این سخنان خیلی آسان است؛ که سروش در دامن کسانی است که به او دلبسته بودند. اکنون که غبار فتنه خوابیده، باور حقیقت آسان است؛ اما در هیجان دوران فتنه، و در اوج گرد و خاک اصلاح‌طلبان، شناخت حقیقت به این آسانی فراهم نبود. باشد که گذشته، چراغی برای آینده باشد! باز هم تأکید می‌کنم که کتاب «سودای سکولاریسم» ارزش خواندن دارد.


نوشته شده در  سه شنبه 91/6/7ساعت  12:34 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

کار ارزشمند سید بن طاووس  (متوفی 664 ق) در تألیف کتاب «الیقین» و «التحصین» نمونه‌ای از مواجهه علمی علمای شیعه با شبهات مخالفین است. ابن‌ابی‌الحدید (متوفای 656 ق)، در اعتقادات، معتزلی (یکی از فرقه‌های اعتقادی اهل سنت) است. وی با این که اهل تتبع در روایات و تاریخ صدر اسلام است و شرح ارزشمندی بر نهج البلاغه دارد، در ابتدای شرح نهج البلاغه می‌نویسد:

شیعه گمان می‌کند که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله، مهاجر و انصار به علی علیه السلام «امیرالمؤمنین» می‌گفتند؛ اما چنین چیزی در اخبار محدثین ثابت نشده است. (شرح نهج البلاغه، ابن‌ابی الحدید، ج 1، ص 12)

این ادعای ابن‌ابی‌الحدید به سید بن طاووس منتقل می‌شود. ایشان می‌نویسد: نمی‌دانم ادعای او (ابن ابی الحدید) از روی عناد و دشمنی با شیعه است یا واقعاً به خاطر دانش کم و جستجوی اندک اوست! (الیقین باختصاص مولانا علی علیه السلام بإمره المؤمنین، ص 127)

سید بن طاووس چنان که در مقدمه تصریح کرده، در آن زمان بیش از هفتاد سال داشته است. در پاسخ به این ادعا،‌ سه کتاب می‌نویسد. کتاب «الیقین» که 220 حدیث در پاسخ به این ادعا صرفا از منابع اهل سنت گردآوری کرده است. کتاب «التحصین» که علاوه بر آن روایات، 56 روایت از منابع شیعی نقل کرده است. و کتاب « التحصین لأسرار ما زاد من کتاب الیقین» که کتاب دیگری است و در ادامه کار و موضوع کتاب «الیقین» است. (توجه داشته باشیم که امکانات امروزی تحقیق وجود نداشته، حتی کتاب و منابع حدیثی به آسانی در دسترس نبوده است).

مضمون همه روایات آن است که این لقب افتخار آمیز را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام داده و همه او را با این نام می‌شناختند و خطاب می‌کردند.  پیامبر همچنین تصریح می‌کند که هر کس دیگری این لقب را بر خود بگذارد، دروغگو و فاجر است.

از این دسته از روایات در مواجهه با مباحث اعتقادی اهل سنت بر ضد شیعه در دو جا می‌شود استفاده کرد: یکی این که این لقب به روشنی، معنای «مولا» در حدیث غدیر را روشن می‌کند. (قابل توجه مسئولان سابق که مولا را به معنای دوستی گرفتند تا با عقب‌نشینی از اعتقاد مسلم شیعی در یک بازی سیاسی، رأی اهل سنت کشور را با خود همراه سازند!)

دوم این که با استناد به روایات معتبر در خود منابع اهل سنت، خلیفه دوم و سوم که دستور می‌دادند مردم آنها را با نام امیرالمؤمنین خطاب کنند، دروغگو و فاجرند! و از این رو، نمی‌توان خود را به تبعیت از آنها ملزم کرد و آرای آنها را امروزه مستند نظرات فقهی و اعتقادی خود قرار داد!


نوشته شده در  دوشنبه 91/6/6ساعت  7:57 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

شنیده بودم بحثهای اعتقادی جناب آیت الله سید کمال حیدری در پاسخ به اشکالات اهل سنت علیه شیعه و در نقد اعتقادات اهل سنت، در شبکه الکوثر (شبکه عربی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران)، خیابانهای بغداد را خلوت کرده است. شنیده بودم که ورود او را به عربستان ممنوع کرده‌اند و برای همیشه از زیارت خانه خدا و مدینه النبی صلی الله علیه و آله محروم شده است.

و اخیرا شنیدم وهابیت برای پیروزی در مناظره با کارشناس معروف شیعی جناب سید کمال حیدری در مباحث اعتقادی جایزه میلیاردی تعیین کرده است. خدا این عالم شیعی را با اجداد طاهرش محشور گرداند. ان شاء الله عوامل سازنده این برنامه نیز بیش از پیش موفق باشند. با پول و زور و تهدید نمی‌توان منطق روشن شیعه را خاموش کرد.

نمی‌دانم چرا شبکه «الکوثر» از لیست برنامه‌های دیجتال و آنالوگ قم قطع شده است.  ان شاء الله مسئولین صدا و سیمای قم، پخش مجدد این شبکه در قم را در دستور کار قرار دهند.


نوشته شده در  دوشنبه 91/6/6ساعت  7:27 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

به حدیث زیر اعتقاد راسخی دارم و در موارد متعددی نتایج عملی ترک آن را دیده‌ام. از این رو، به خاطر پرهیز از بلا هم که شده، مقید به پرداخت روزانه صدقه هستم! این حدیث در بسیاری از منابع روایی، هم به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و هم به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است. متن و ترجمه روایت، چنین است که فرمودند:

إذا اَصْبَحْتَ فَـتَصَدَّقْ بِصَدَقَةٍ تُذْهِبُ عَنْکَ نَحْسَ ذلِکَ الْیَومِ، وَ إذَ ا أمْسَیْتَ فَتَصَدَّقْ بِصَدَقَةٍ تُذْهِبُ عَنْکَ نَحْسَ تِلْکَ اللَّیْلَةِ؛ (بحار الانوار، ج 93، ص 132) 

چون روز خدا را آغاز کردى، صدقه‏اى بده تا شومى آن روز را از تو دور گرداند و چون شب شد، صدقه‏اى بده تا شومىِ آن شب را از تو دور سازد.

در این یادداشت یکی از آخرین نمونه‌های عملی غفلت از دستور این روایت را می‌نویسم.

چند روز پیش،‌ به خاطر عجله صبحگاهی،‌ صدقه روزانه‌ام ترک شد. حوالی نیمه روز در اثر برخورد با مانعی پایم پوست پایم به شدت خراشیده شد. عصر،‌ زنبوری نیشم زد. غروب یاد آمد و خواستم صدقه روزانه را کنار بگذارم،‌ مشغول کاری دیگر شدم. پس از وقت نماز مغرب و عشاء، پسرم با برادرزاده‌ام به شدت به هم برخورد کردند که نیم ساعتی به دلجویی از طرفین و خون‌شویی از سر و صورت مشغول شدیم؛ و البته پیش از همه،‌ صدقه آن روز را پرداخت کردم تا حوادث روز به چهار تا منجر نشود!  


نوشته شده در  یکشنبه 91/6/5ساعت  7:19 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

وعده دادم درباره چرایی فشاری که فرمانداری اردکان به یک وبلاگ‌نویس داشته، بنویسم. محتوای وبلاگ، پرسش از کسانی بود که در راهپیمایی روز قدس غایب بودند و مطلبی در آن نبود که این فشار یا تهدید ناروا، یا به تعبیر مزاح‌گونه عوامل فرمانداری، این «درخواست دوستانه» را توجیه کند! تحقیق بیشتر، نکاتی را روشن کرد که بر پایه آن نتایج و سایر دانسته‌ها، تحلیل حاضر درباره چرایی تهدید فرمانداری و نقد آن، تقدیم خوانندگان وبلاگ می‌شود.  ادامه مطلب...

نوشته شده در  چهارشنبه 91/6/1ساعت  5:36 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در این چند روز،‌ برخی از خوانندگان وبلاگ در بخش نظرات، و برخی دوستان با تماس تلفنی یا پیامک از من خواسته بودند شرح بیشتری از ماجرا بدهم. در این یادداشت که به عنوان مقدمه برای نقد تحلیل عجیب فرمانداری اردکان در دفاع از تهدید (یا فشار یا درخواست دوستانه یا ...) محسوب می‌شود،‌ شرح مختصری از آغاز جریان می‌نویسم. در یادداشت بعدی، درباره علت این فشار نامعقول و تحلیل چرایی آن، و نقد آن خواهم نوشت؛ در آن یادداشت هم جزئیاتی خواهد آمد که احتمال می‌دهم خواندنی باشد!  ادامه مطلب...

نوشته شده در  چهارشنبه 91/6/1ساعت  7:28 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]