• وبلاگ : تريبون
  • يادداشت : به نام اصولگرايان، به کام اصلاح طلبان!
  • نظرات : 4 خصوصي ، 18 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام!سايت قشنگي داري.منم يه سايت کوچيک دارم بهم سر بزن و اون نظر خوشگلتم بده!

    آفتاب پرست از " ترس "( که خود يک خصيصه ذاتي وفطري اوست) رنگ عوض ميکند تا از شر دشمنانش در امان باشد وگاهي همين حالت طرفندي است براي فريب شکار و در نهايت حفظ حيات ! اينهم نوعي حيات پوياست البته از جنس دو رويي! خدا ما را از شر نفاق در امان بدارد ! چه کم چه زياد!
    پاسخ

    ان شاء الله
    سلام بر استاد عزيز : در جواب هم حجره اي نگاشته بوديد :"...که معلوم شود که حيات برقرار است..." البته فرزندان کوير حيات در سخت ترين شرايط را هم آموخته اند... اصلا خداي سبحان که آفريدگار اين تن هاي خاکي است ، انسانها را به گونه اي آفريده که در هر فضا و شرايطي خود را وفق داده و به حيات ادامه مي دهد!
    پاسخ

    ساتم. حيات پويا، نه آفتاب‌پرست که هر روز و لحظه‌اي به رنگي!
    + داش 
    هم حجره اي عزيز در مملکتي که فرماندار يک نظر سنجي خلاف را دستور حذف مي دهد و يک سوال منطقي هم به همانگونه دستور حذف ميدهد اصل نظام زير سوال نرفته است آيا اين عدالت است مثلا يک دزد و پليس هردورا بگيرند وزندان کنند؟ به نظرم کم کمک اين قبيل برخوردها به ضرر نظام خواهد بود البته در مثال مناقشه نيست
    پاسخ

    سلام. نمي‌داشم «داش» همان «هم‌حجره‌اي» در نظر قبلي است يا نه؟ آي پي نشان مي‌دهد که دو نفر هستند. از شما ممنونم. اما با توجه به دو هم‌حجره‌اي، شناخت‌شان برايم سخت شد. به نتيجه هم نرسيدم. ممنون از توجه و نظرتان.
    + هم حجره اي 

    جواد عزيز:

    يادش به خير دوران آغازين طلبگي و ....

    بگذريم :

    برادر ، چرا اينگونه خود را به آب و آتش زده اي ؟ از شما بعيد بود که بر سر مسئله اي نه چندان بزرگ که واقعا هم اصل نظام نمي باشد اينگونه سينه چاک کس ديگري شويد.

    جواد عزيز :

    هرچند اصل حضور در روز قدس مورد تاکيد همه است اما غيبت عده اي چه ضرري به اصل نظام مقدس مي زند؟؟ مي خواهند بيايند مي خواهند نيايند.

    از شما انتظار درايت و کياست بيبشتري در اين قضيه مي رفت. اما نمي دانم شايد پشت پرده سياست تو را هم به روي صحنه کشانده است.

    برايتان حفظ زي طلبگي آرزومندم

    پاسخ

    سلام. ممنون از لطفتان! تحمل يک تب يا سردرد جزئي، آسان است، اما تب يا سر درد جزئي گاهي نشانه بيماري بزرگ است و اگر درمان نشود و توجه ويژه را به همراه نداشته باشد،‌انسان را مي‌کشد. هيچ چيزي از پشت پرده سياست وجود ندارد که عامل چنين چيزي شده باشد. همه‌اش هماني است که نوشتم. تشخيص‌ام آن بود که سکوت در مقابل وادادگي‌هاي مکرر فرماندار محترم باعث تبديل شدن آن به يک رويه شده است. خواستم واکنش جزئي نشان دهم که معلوم شود که حيات برقرار است؛‌هر چند سکوت کرده‌ايم و حرفي نمي‌زنيم. من هم با شما موافقم که شرکت يا عدم شرکت بعضي‌ها در راهپيمايي مهم نيست. دعاي آخرتان اگر کنايه نيست و الفاظ در همان حقيقت وضعي‌شان باشند،‌ از بهترين آرزوهاست!
    + داش 
    آقاي هاتفي با يک چشم به مسائل نگاه مي کند وآنهم تعصب است حالا جناب دکتر پورروستايي تا صبح بگو ماست سفيد است برادران حديث مي آورند که شب سياه است يعني حرف خود را ميزنند
    + هاتفي 
    ولي اي خداي من، چگونه به خود اجازه مي دهيم که با نام تو و مکتب تو بازي کنيم، هوس ها و خواهش هاي نفساني خود را تحت لواي تو ارضا نماييم، سياست بازي را به جاي مکتب جا بزنيم و آن چنان امر بر ما متشبه شود که خواسته خود را فرمان خدايي تصور کنيم و هر مخالفي را کافر به خدا و خارج از دين به شمار آوريم و هر کسي را که جرات مخالفت داشت مهدورالدم بدانيم.

    "دکتر مصطفي چمران، حماسه عشق و عرفان، ص 90"
    پاسخ

    سلام. از تذكر شما ممنونم.
    + اين وبلاگ اصولگرا رو چک کنيد.h 
    http://www.ardakannama.blogfa.com/post-311.aspx


    سلام مهربان-موفق باشي الهي

    به وب ماهم سر بزنيد خوشحال وممنون ميشيم

    چون تازه کاريم خواهشا نظر هم بدين-ياعلي

    پاسخ

    سلام. ان شاء الله
    + دوست معزول 

    فکر مي کنم پيامبران و ائمه هدي اگر تحليل شما رو قبول کنند براي کوچکترين موضوعات اجتماعي بايد شروع به قلع و قمع افراد مي کردند ،مي زدنند مي کشتند ومخالف را به سخت ترين حد ممکن مجازات مي کردند اما شما در صدر اسلام مي بينيد که پيامبر براي فتح مکه حتي يک قطره خون هم نريختند عده اي به ظاهر اسلام آوردند وپيامبر هم مي دانستند ولي براي حفظ اتحاد جامعه مسلمين صبر کردند اين اسمش مماشاته؟حضرت علي هم 25سال سکوت کردند اين که لابد از نظر شما بزرگترين مماشاته ؟همکاري علي را در برخي امور با خلفاي راشدين چطور ارزيابي مي کنيد ...

    از همه اينها گذشته جامعه امروز از قول رهبر عزيزمان امام خامنه اي (مدظله)بيشتر از هرچيز به اتحاد و همدلي نياز داردجبهه اصلاحات هم اگر منصف و منطقي باشيم جبهه کفر نيست گرچه خبط و خطا در اين جبهه فراوان است که البته اصولگريان محترم هم از بسياري از اين خطاها مستثني نيستند .پس خواهشا منصفانه تر به عملکرد آقاي فرماندار نگاه کنيد اصلا فرماندار نه !به رفتار ولي امرمان و رهبر عزيز تر ازجانمان در تحليل قضايا نگاه کنيد اگر رهبر عزيز هم مي خواستند با چشم شما ببينند الان از نظام اثري باقي نمانده بود ...

    فکر نمي کنم شخص اول اجرايي شهرستان از فشار چند وبلاگ نويس به قول شما اصلاح طلب ترسيده باشند اگر هم ترسي بوده از زير سئوال رفتن قداست راهپيمايي و تلاش ارزشمند و باشکوه روزه داران براي شرکت در راهپيمايي بوده ضمنا اتفاقات محلي که رخ مي دهد وفکر مي کنم براي شما که خارج از اردکان نشين هستيد خيلي اهميت ندارد اگر از سوي مسئوليني مثل فرماندار تعديل نشود موقعيت شهر را در استان دچار خدشه مي کند .يکي از بزرگترين مشکلات ما اين است که پذيرش اشتباه را به منزله مرگ تلقي مي کنيم و از اين غافليم که مرگ پيله تعصبي است که بر گرد خود تنيده و هر روز بر ضخامت آن مي افزاييم .به نظرم اگر حسيني باشيم حر وزهير متولد خواهند شد وگرنه ...؟!!!!!!!!!!

    پاسخ

    سلام. هرگز بحث از قلع و قمع نيست. تساهل در رفتار با منافقان و کافران هم انکار نشد. لطفا خوب توجه فرماييد: بحث مماشات بر سر اصول است. همان پيامبري که در جريان فتح مکه اين تساهل را با کافران دارد، بر سر اصول مماشات نداشت و نپذيرفت که ايمان بياورند به شرط اين که يک بت خانگي نگه دارند. همه سؤالاتي که در متن آمده در بحث مماشات بر اصول است. در متن هم تصريح کردم که استراژي پرهيز از تنش فقط يک استراتژي در راستاي اصول اسلامي است نه در تعارض آن. خوب به اين جملات دقت کنيد. اين که اصولگرايان و اصلاح‌طلبان هر دو خطاهاي بزرگي دارند با شما موافقم. در متن، بنده ميان دو رفتاري که فرماندار محترم يکسان تلقي کرده مقايسه کردم و به هيچ يک از افراد اصلاح‌طلب اهانتي نکردم. و اتفاقا فرماندار محترم نشان داده که با فشار وبلاگ‌نويسان خيلي سريع واکنش نشان مي‌دهد. ترس از زير سؤال رفتن قداست را چه کسي ايجاد کرده؟ اگر نمي‌دانيد بنده جواب مي‌دهم. همانهايي که پس از عزل موضع خصمانه تقابل گرفتند. در سال آخر هم به گونه‌آي عمل کردند که هم تفرقه در شهر ايجاد کردند و هم با رفتار منافقانه خود، راه براي زير سؤال بردن و اهانت به خيلي از مقدسات را فراهم کردند. سخن در اين باره بسيار است که فعلا از آن مي‌گذرم.

    سلام به همه دوستان

    حساس بودن نسبت به مسايل سياسي و اجتماعي و اهل نقد و تحليل بودن با رعايت ادب و انصاف از امور پسنديده و ضروري است که بدون تملق در نويسنده محترم وبلاگ سراغ دارم .اي کاش دوستان منتقد هم به جاي بد اخلاقي و توهين نقد منصفانه خود را ارائه دهند و به جاي اصرار بر حذف صورت مساله کمک کنند تا با تحليل درست و بصيرت انقلابي از اشتباهات احتمالي در آينده جلوگيري گردد.

    پاسخ

    سلام. از نظر شما ممنونم. انتظار داشتم که محورهاي تحليل را نقد کنند که نويسنده را نقد مي‌کنند. پيشاپيش اعتراف مي‌کنم که نويسنده، سراسر نقص است، اما لطفا تبيين فرمايند که کجاي تحليل و اخباري که نوشته شده، اشکال يا خطاي فاحش دارد.
    + عبدالله م 


    خوشحالم که قدرت تحليل رويدادهايتان اينقدر ضعيف است.

    يکي دوروزي که به من پيشنهاد خواندن وبلاگ شما شد فهميدم که واقعا از جاده انصاف به دور هستيد.

    برادر من :

    ناسلامتي شما معمم بوده و بايد در همه چيز شان لباستان را نگه داريد . اينکه تا جرياني برخلاف مان راه افتاد واسلاما واسلاما به راه بياندازيم از اصول اخلاقي که امثال شما بايد الگوي آن باشند به دور است .

    اون بنده خدايي که ازش حرف زدي که نظر سنجي گذاشت و برداشت خدا را شکر که مثل شما ها گرد و خاک الکي نکرد.

    اگر کارش درست بود که مردم پيامش را درک کردند اگر هم اشتباه بود که بي حرف و و حديث حذف کرد.

    خواهشا شما و شاگرد عزيزتان شعبان کمي ادب را از ديگران بياموزيد .

    ضمنا در آخر متن تان نوشته بوديد : حق نگهدار حق طلبان از اصلاح طلب و اصول گرا

    خوشحالم که به اين درجه از بصيرت رسيده ايد که بدانيد حق طلبي هم در اردوگاه اصلاح طلبان وجود دارد.

    واقعا به اين بي بصيرتي شما غبطه مي خورم.

    به قول خودتان طلبه ها : سلمکم الله

    پاسخ

    سلام. قضاوتي درباره قدرت تحليل خودم ندارم. اگر شأن لباس را نگه داشتن به معناي سکوت و بي‌تفاوتي در قبال مسئوليتهاي اجتماعي باشد، تا به کسي برنخورد و مخالفي تراشيده نشود، قبول ندارم. اين هماني است که جريان فتنه سالهاست به دنبالش است و البته سرش به سنگ خورده است. هر چند برخي از هم‌لباسهاي بنده در شهرمان کاملا در اين دام گرفتار شده‌اند. اين که جرياني خلاف ما به راه افتاده، يعني چه؟! چه نفع يا ضرري از اين جريان مي‌توانستم داشته باشم؟! جز اين که مي‌دانستم با ورود به اين جريان عده‌اي تهديد و عده‌اي توهين خواهند کرد؛ مؤدبانه يا وقيحانه. از اين اتفاق با روي باز استقبال مي‌کنم. اولين بار نيست؛ آخرين بارش هم نخواهد بود. اما توجه دارم که «إن العزه لله». غير از اين، چه نفع شخصي براي من در اين جريان متصور است؟ کاش روشن‌تر مي‌نوشتيد که نوشته بنده با کدام يک از اصول اخلاقي ادعايي در تعارض است. گرد و خاک آن نويسنده محترم در گزارش وبلاگ آمده،‌ اگر کار ديگري نکردند ظاهرا از دستشان بر نمي‌آمده است. افتخار استادي شاگردي به نام آنکه شما ذکر کرديد نداشتم. (کاش شما هم اصول اخلاقي را حفظ مي‌کرديد!) متأسفم که وقت شما را تلف کردم. معني «غبطه» به «بي‌بصيرتي» را نفهميدم! يعني شما هم دوست داريد به ادعاي خودتان مثل من، بي‌بصيرت شويد؟! اگر نوشتن مقاله جز همين يک دستاورد چيز ديگري نداشت، کافي بود. اميدوارم بيش از اين و دوباره و چندباره وقت خود را تلف نکنيد. از اظهار نظر مطبق بر اصول اخلاقي شما بي‌نهايت سپاسگزارم.
    + کمالي 
    خاک تو سرمون کنن که جون به جونمون کنن ايراني هستيم. چه دکترا باشيم چه پيرزن سر کوچه. اون پيرزنه سر کوچه ميشينه و دنبال خاله زنک بازيه شماها تو وبلاگاتون دنبال اين خاله زنک بازيا هستين. اگه پول نفت مفت مفت نميرفت تو حلقتون و بايست مثل خيلياي ديگه صبح ميرفتين با زحمت (چه فکري چه يدي) نون در بياريد اينقدر انرژي نداشتين رو اين مسايل بيخود صرف کنيد. نويسنده جون حساب کن حداقل تو اين چندروز چقدر وقت و انرژي ذهني روي اين موضوع پوچ گذاشتي. خداييش اينا همه ماله پول مفت نفته
    پاسخ

    سلام. حق با شماست. من کارمند بخش خصوصي‌ام و طبعا پولي از نفت به من نمي‌رسد؛ مگر به همان مقداري که به شما مي‌رسد يا کمتر! شما هم اگر چنان که ادعا کرده‌ايد از صبح سر کار رفته بوديد و براي نون درآوردن زحمت کشيده بوديد، شايد ديگر حال نداشتيد که ساعت 12 و 13 دقيقه شب، در بازي خاله زنک شرکت کنيد و نظر هم بنويسيد. از اظهار نظرتان ممنونم.
    + هاتفي 
    باريکلا خوب آسمان را به ريسمان بافتي تا هر اتهامي خواستي به کسايي که نميدونم چه هيزم تري بهتون فروختن بزني. باريکلا با اين متني که شما نوشتي "سوال در مورد امام جمعه غير بومي" اگه لز سوالات شب اول قبر نباشه اما براي من مسجل شد که دو تا سوال از سوالات شب اول قبره:
    1- آيا در راهپيمايي روز قدس شرکت کرديد؟ (بدون توجه به اينکه اين راهپيمايي آيا واقعا با هدف حمايت از فلسطينه يا به قول شعبانعلي جان شما هدف انداختن عمامه افراد بر زمين است. توضيح اينکه جناب شعبانخان در همان متن در جواب نويسنده اي گفته بودن مردم عمامه برخي افراد (خاتمي و هاشمي منظورشه) رو زمين انداختن. حالا اگه طرف شرکت نکنه شماها هوچي بازي ميکنين. اگه شرکت کنه دوستاتون به صورت خودجوش بهشون حمله ميکنند بعد شماهام با افتخار ازش ياد ميکنيد. )
    2- چطور آسمان رو به ريسمون ببافيم تا از نمدش يه کلاهي برا خودمون جور کنيم. ميفهمي که؟ .... تو خوبييييييييي ..... قبولتم داريم عادل هم هستي
    پاسخ

    سلام. لطفا اگر اطلاع داريد، هر موردي که تهمت است را تبيين فرماييد تا از خوانندگان عذرخواهي کنم. منتظرم. در ضمن هر کلاهي که براي من جور شده باشد، دو برابرش را به شما هديه مي‌کنم؛ از جمله آنچه در اين يادداشت نثار بنده کرده‌ايد. از اظهار نظرتان ممنونم.
    سلام و خسته نباشيد خدمت استاد گرانقدر ، تحليل مناسب و به جايي است ، ولي باز هم عقيده دارم برخي بزرگواران نه اهل تحليلند نه اهل دريافت و درک تحليل و واقعيت ، ذهنيتشان در مسيري خاص بسته شده و منش و رفتارشان بر اساس تفکري خاص نقش گرفته ... در اصل : نرود ميخ آهنين بر سنگ...
    پيروز و مستدام باشيد ...
    پاسخ

    سلام. ممنون.
       1   2      >