شهرداری دقیقاً روبروی ورودی دانشگاه اردکان در بلوار آیت الله خاتمی، یکی از سرعت گیریهای بزرگ ساخته است؛ نه از این سرعتگیرهایی که با دو فرغون آسفالت ساخته میشود؛ بلکه از آنهایی که یک کامیون مصالح از ماسه و موزاییک و سیمان و ... لازم دارد!
آن قدر هم این کار حساب شده و مهندسی و قرص و محکم بوده که کوچکترین مجرایی حتی برای عبور آبهایی سطحی در این سرعت گیر باقی نمانده است!
و اگر باران ببارد و آب باران در خیابان جاری شود، این سرعت گیر به تمام معنا، نقش یک سد مخزنی را بازی می کند!
یعنی هنگام بارندگی، باید سطح آب پشت این سد (یا همان سرعت گیر) این قدر بالا بیاید که بالاخره سرریز شود و آبهای اضافی این سد مخزنی، با سرریز شدن راهی برای ادامه بیابند! کاری که آبهای سطحی در این چند روز، به دفعات موفق به انجام آن شدند!
جناب شهردار محترم! نمی دانم این خلاقیت، محصول فکر کدام مهندس و ناظر و پیمانکاری است؟! و نمی دانم که در روزهای بارانی در مسیر عبورتان برای ورود به دانشگاه، حجم آب انباشته شده پشت این سد مخزنی و کنار درب دانشگاه، را می بینید یا نه؟! و البته نمی دانم که دانشگاه اردکان مهندسی عمران و شهرسازی و سایر رشته های مرتبط را دارد که دانشجویانش این شاهکار عملیاتی را ببینند و تجربه بیاموزند یا نه؟!
اما می دانم که مدیریت آبهای سطحی در این گونه موارد، تکنولوژی پیچیده و طراحی پر هزینه و مناقصه نمیخواهد. می دانم که سفر به شیکاگو و پاریس و رم و توکیو و شانگهای هم نمیخواهد.
می دانم که مشقت سفر هوایی یا سفر زمینی با ماشین نود میلیونی به تهران و مشهد و شیراز و اصفهان و تبریز برای تجربه آموزی هم نیاز ندارد.
راه بسیار ساده تر و کم هزینه تری هست که به شما پیشنهاد خواهم کرد؛ این پیشنهاد، کاملاً محترمانه و کاملاً جدی است. لطفاً تلقی توهین نفرمایید تا زحمت شکایت برای شما، و دفاع برای ما پیش نیاید!
با همکاران محترم، سوار بر ماشین نود میلیونی، از فلکه پرهزینه انار به سمت بفروئیه حرکت کنید؛ نرسیده به میدان گلها، مسجدی به نام صاحب الزمان عجل الله فرجه الشریف وجود دارد.
شهرداری بفروئیه دقیقاً مشابه همان سرعت گیر را مقابل این مسجد ساخته است؛ اما چون در آن شهر کوچک، این همه هیاهو و ادعا و پول اضافی وجود ندارد، کار حساب شده تری انجام شده است.
در یک سمت سرعت گیر در لاین رفت، کنار باغچه خیابان، زیر همان سرعت گیر کانالی برای عبور آبهای سطحی تدارک شده است. در سمت دیگر همان سرعت گیر و در همان لاین رفت، کنار باغچه وسط هم بریدگی کوچکی برای عبور آبهای سطحی وسط خیابان تدارک شده است.
یعنی در بفروئیه، در یک سرعت گیر لاین رفت، در هر دو سمت کنار و وسط خیابان، مجرای عبور آبهای سطحی دیده شده؛ و در مشابه همان سرعت گیر، آن هم در جلوی درب اصلی دانشگاه، هیچ منفذی برای عبور آبهای سطحی دیده نشده است!
پیشنهاد می کنم، هنگام بازدید از سرعت گیر مورد نظر، با شهرداری بفروئیه هم هماهنگ شود که شهردار یا یکی از مهندسان شهرداری بفروئیه، اگر توضیحی لازم بود، به حضرتعالی و همکارانتان ارائه فرمایند.
از تصدیع اوقات گرانبها، عذرخواهم.
چند سالی است فضای گفتگوهای مجازی رونق خاصی دارد. با اراده شخصی یا بی اراده، در گروههای زیادی با علایق مختلف و حتی متضاد سیاسی، حضور دارم!
در موارد متعددی، قبل از انتخابات، اندک اظهار نظری که مخالف مدیران کانالها بود، باعث می شد بلافاصله از گروه، اخراج شوم!
اما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و شوراها، با تنفس مصنوعی، آستانه تحمل نظرات مخالف، به طرز وحشتناکی بالا رفته است!
می دانم که روحیات افراد عوض نشده است، بلکه تک تک آرای من و شماست که ارزش دارد؛ و به خاطر جلب هر رأی، موقتاً، حاضرند، نظرات مخالف هم تحمل کنند!
حتماً ارزش رأی خود را خواهیم دانست؛ ان شاء الله
چند روز پیش، برای حضور در دادگاه (به خاطر موضوعی که ان شاء الله درآینده از آن خواهم نوشت) در محل کار حاضر نشدم. پیش بینی می کردم کارم زیاد طول بکشد؛ اما بر خلاف پیش بینی اولیه، خیلی زود کارم در دادگاه تمام شد و برگشتم خانه.
و بلافاصله، کار آشپزی و پخت ناهار به بنده حواله شد! هنگام صرف ناهار، از پسرم پرسیدم: نظرت درباره ناهار امروز چیست؟ خوشمزه است یا نه؟
و البته بلافاصله، اضافه کردم: هر چند اینجا اردکان است؛ اما نترس؛ نظرت را صریح بگو! به اتهام توهین و نشر اکاذیب و افترا، شکایت نخواهم کرد!
دیروز بازارچه مرزعه سیف بودم. نمیدانم حساب و کتابی در کارهایی اجرایی هست یا نه؟ و نمیدانم که بازسازی بازارچه را شهرداری انجام داده یا سازمان میراث فرهنگی؟ یا شاهکار معماری و مهندسی مشترک است!
طراحی کانال هدایت آبهای پشت بام بازارچه، به گونه ای بود که آبها را به سطح داخلی بازارچه می رساند و پس از آن، آبهای سطحی، با طی مسیر دو تا چهار متری به چاه فاضلاب می رسید!
نمی دانم آیا تاکنون مهندسان این طرح، یک بار، آب بارانی که از پشت بام کاهگلی جاری میشود، دیده اند یا نه؟! اگر ندیده اند، بیایند وضع بازاچه مزرعه سیف را نگاه کنند!
چه وضع افتضاحی بود؛ همه کف بازارچه پر از گل و لای! و هر کسی هر چه از دهانش در می آمد، نثار طراحان این کار می کرد؛ و من هم در دل "آمین" می گفتم و به همه معترضان حق می دادم!
و از آن عجیب تر، این که بسیاری از ناودانها، دقیقاً روی دریچه کنتور آب می ریخت؛ این طراحی هم لابد برای آن بوده که حوضچه های کنتور آب، برای تابستان، آبها را جمع آوری و نگهداری و انباشت کنند!
برای حفظ حقوق بیت المال و جلوگیری از حیف و میل و رانت و فساد اداری، قانون در خصوص معاملات و پیمانهای نهادهای دولتی و عمومی غیر دولتی مثل شهرداری ها، ترتیبات خاصی پیش بینی کرده است؛ از جمله قانون سفارش کار و خدمات و خرید، در قالب "مناقصه" (مسابقه کمترین قیمت پیشنهادی پیمانکاران) است.
رعایت دقیق قانون مناقصه، حفظ بیت المال و انجام کار با کمترین نرخ پیشنهادی و جلوگیری از رانت و فساد اداری را در پی خواهد داشت.
اما بدون تردید، قوانین، راههای فراری هم دارد!
در قانون تشریفات مناقصه، معاملات در سه سطح کوچک، متوسط و بزرگ دیده شده است. و البته معاملات کوچک، برای تسریع در انجام کار، میتواند با ترک تشریفات مناقصه، سفارش داده شود.
سقف معاملات کوچک، هر ساله توسط نهادهای مسئول از قبیل بانک مرکزی به اطلاع دستگاههای دولتی و نهادهای عمومی غیر دولتی از قبیل شهرداریها می رسد.
مثلاً معاملات و قراردادهای تا سقف پانصد میلیون تومان نیازمند مناقصه نیست؛ گرچه قانون، منعی برای مناقصه این پیمانها هم نگذاشته است؛ اگر کسی احتیاط بیشتری داشته باشد و از سلامت بیشتر اداری و اقتصادی برخوردار باشد، به نظرم، برای همین سقف قرارداد هم میتواند مناقصه برقرار کند!
اما راه فرار قانون مناقصات چیست؟!
به مثال زیر دقت کنید:
شما میتواند مثلاً آسفالت کردن دهان پنجاه منتقد را طی یک پروژه به مبلغ یک میلیارد تومان تعریف کنید؛ در این صورت، این پروژه، حتماً نیازمند برپایی تشریفات مناقصه است!
اما میتوانید این پروژه را در قالب پنج پروژه کوچکترتعریف کنید که در هر پروژه، پیمانکار، لازم است دهان ده منتقد را آسفالت کند!
کار، همان کار است؛ مبلغ کلی، هم همان مبلغ است؛ با این فرق که در تعریف دوم، یعنی تعریف پروژه اصلی به پنج پروژه کوچکتر، نیازی به مناقصه نیست و شما به عنوان کارفرمای دولتی و عمومی غیردولتی، میتوانید هر پنج پروژه را به یک پیمانکار نورچشمی واگذار کنید!
مبلغ هر یک از پنج پروژه هم دویست میلیون بیشتر نخواهد بود؛ که رقم بالایی نیست و شک کسی را بر نمی انگیزد!
و به همین سادگی شما می توانید قانون را دور بزنید؛ بدون این که در دادگاه قانونی محاکمه شوید؛ البته در محضر عدل الهی، این بازیهای قانونی، حتماً، خریدار ندارد!
شنیده شده (تأکید می کنم که شنیده شده) صنایع شهرستان کمکی حدود 20 میلیارد تومان به مجموعه مدیریتی شهرستان اردکان (و ظاهراً در اختیار فرمانداری اردکان) داشته اند.
تأکید می کنم که شنیده شده، و البته، منبع خبر از منابع قابل اعتماد است که احتمالاً حاضر است در مراکز قانونی، شنیده خود را گواهی کند.
این مبلغ قابل توجه، ظاهراً باید در مسیر بهداشت، رفاه، سرگرمی، تعالی فرهنگ و توانمندی مردم این شهر به کار گرفته شود.
از همه مسئولان ذی ربط مخصوصاً فرماندار محترم (یا روابط عمومی فرمانداری) تقاضا می شود که اولاً بفرمایند چنین شنیده ای صحت دارد یا نه؟
و دوم این که بفرمایند بر فرض صحت، این مبلغ در چه مواردی هزینه شده است؟
بدون تردید شفافیت در مسیر انتقال خبر، جلوی بسیاری از شایعات را خواهد گرفت و اعتماد از دست رفته مردم نسبت به بسیاری از مسئولان را، بازسازی خواهد کرد.
همچنان که شفافیت در هزینه کرد اموال عمومی و اطلاع رسانی کافی، مردم را به خدمات سالم مسئولان امیدوارتر خواهد کرد.
و بدون تردید الزام مسئولان به شفافیت عملکرد مالی زیرمجموعه خود، جلوی بسیاری از رانتها و زیاده خواهی ها را خواهد گرفت.
امیدوارم به زودی، دستگاههای مسئول این شایعه را پاسخ دهند. ان شاء الله
شاید هنوز بیش از یک ماه از اصلاح جدولهای سیمانی کنار خط ماشین رو در بلوار آیت الله خاتمی و سیمانمالی و رنگ کاری آنها نگذشته است، که شهرداری نوسازی آسفالت بلوار را شروع کرده است!
طبیعی است که که عملیات جمع آوری آسفالت قدیم و قیرپاشی و آسفالت نو، بخش عمده ای از بافته های جدولهای سیمانی را پنبه خواهد کرد!
تا اینجای کار، رنگها و نیز بخشی از جدولها خراش خورده و طبعاً در ادامه بخشی از آن در مرحله قیرپاشی و کوبیدن آسفالت، تخریب خواهد شد!
خب، اگر شهرداری برنامه داشت و همینطوری کیلویی کار نمی کرد، ابتدا، آسفالت را اصلاح می کرد و سپس، سنگ جدولها را تعمیر و رنگ آمیزی می کرد!
حالا که برنامه ای در کار نبوده، خوبی این چرخه معیوب، آن است که حداقل چندین شغل جدید در این دوران رکود ایجاد شده است!
حیف و میل بیت المال به جهنم، بابت ایجاد اشتغال جدید به سبک شهرداری اردکان، باید ممنون باشیم!
و خدا از تقصیرات ما بگذرد که ممنون نیستیم!
بالاخره شنیدم که تخلف چندین ساله شهرداری اردکان در کسر پارکینگ تجاری بر معبر از اسناد مالکیت، اثبات شده است و از این پس، پارکینگ بر معبر از اسناد مالکیت واحدهای تجاری کسر نمی شود!
و بالاخره معلوم شد در این مسأله، نشر اکاذیبی در کار نبوده است!
لطفاً به کسانی که عرصه پارکینگ بر معبر تجاری از اسناد آنها کسر شده اطلاع رسانی کنید که حق خود را بگیرند و اسناد مالکیت اصلاح شود.
همچنین به کسانی که شهرداری، بدون اجازه، پارکینگ آنها را جدول گذاری کرده و به خیابان ملحق نموده، اطلاع رسانی کنید تا شهرداری را به اصلاح خیابان و بازگشت عرصه پارکینگ به تصرف مالک واحد تجاری ملزم کنند.
از قدیم گفتند: حق گرفتنی است، نه دادنی!
چند روز قبل درباره شیوه نگهداری و عملاً خشکاندن درختان کهنسال کاج خیابان شهید موسی کلانتری نوشتم.
امروز (چهارشنبه 13 اردیبهشت) از ساعت حدود هفت صبح کارگران به شدت مشغول بریدن درختان خکشیده و جمع کردن نمایشگاه سوءمدیریت شهرداری در نگهداری فضای سبز قدیمی این خیابان هستند!
اما نکته مهم این که نمایشگاه جدید و أسف بارتری از سوءمدیریت را به نمایش گذاشته اند!
هر کسی صبحها در محدوده خیابان صدرآباد و تقاطع آن با خیابان شهید موسی کلانتری تردد کرده باشد، شاهد گره ترافیکی این تقاطع بوده است!
و هم اکنون (ساعت نزدیک هشت صبح) در این اوج ترافیک، برخی، بی خیال مشغول بریدن کاجهای تنومند خیابان و بستن راه عبور و مرور و اختلال در این مسیر هستند؛ در ساعتی که ساعت تردد سرویسهای دانش آموزی است؛ ساعتی که بیشترین حجم ترافیکی در این تقاطع وجود دارد!
نمی دانم به عقلشان نرسیده که فردا که مدارس تعطیل است، این کار را انجام دهند؟! و نمیدانم آیا به عقلشان نرسیده، حداقل بعد از ساعت اوج ترافیک در این منطقه، هنرنمایی شهرداری را پاک کنند؟!
تا فرصت باقی است، از این نمایشگاه جدید سوءمدیریت بازدید فرمایید! بشتابید و ببینید عملکرد مدیران شهری چگونه است؛ بازدید و عکاسی رایگان است!
فضای شهر و کشور، انتخاباتی است؛ به این مناسبت، بریده کوتاهی از تازه ترین گفتگوی سیاسی _ انتخاباتی تقدیم می کنم:
در ضمن گفتگویی، حاضران، پیش بینی آثار و بازتابهای محلی خود از انتخابات ریاست جمهوری و شوراها را مطرح می کردند. نوبت به بنده که رسید عرض کردم، به نظرم، دو پیش بینی بنده 99 درصد محقق خواهد شد و گفتم که حاضرم حداقل یکی از این دو پیش بینی را تضمین بانکی کنم!
و آن پیش بینی این بود که 1. نتیجه انتخابات ریاست جمهوری هر چه باشد، حتی اگر به دور دوم کشیده شود، و حتی اگر برنده دور دوم، آقای روحانی باشد، فرماندار اردکان تغییر می کند!
2. پیش بینی دوم هم این بود که نتیجه انتخابات شوراها در اردکان هر چه باشد، حتی اگر هر هفت نفر باقیمانده از شورای قبلی، رأی بیاورند (و تأکید کردم خیلی دور از انتظار است) با این وجود، فکر نکنم شهردار آینده، همین شهردار باشد!
و گفتم که خدا را شکر می کنم که انتخاباتی در پیش است؛ که حتی اگر نتیجه تغییر نکند، آثار خوبی برای شهر ما خواهد داشت؛ ان شاء الله.