سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چند روز پیش، برای حضور در دادگاه (به خاطر موضوعی که ان شاء الله درآینده از آن خواهم نوشت) در محل کار حاضر نشدم. پیش بینی می کردم کارم زیاد طول بکشد؛ اما بر خلاف پیش بینی اولیه، خیلی زود کارم در دادگاه تمام شد و برگشتم خانه.

و بلافاصله، کار آشپزی و پخت ناهار به بنده حواله شد! هنگام صرف ناهار، از پسرم پرسیدم: نظرت درباره ناهار امروز چیست؟ خوشمزه است یا نه؟

و البته بلافاصله، اضافه کردم: هر چند اینجا اردکان است؛ اما نترس؛ نظرت را صریح بگو! به اتهام توهین و نشر اکاذیب و افترا، شکایت نخواهم کرد!


نوشته شده در  یکشنبه 96/2/17ساعت  9:16 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]