در این شهر، با هیاهو و رفتار چندش برانگیز سیاسی و حزبی، سخنرانی فردی لغو می شود و یکی از بهانه ها این است که داوطلب انتخابات شوراهاست! (فردی که احتمال کاندیدا شدنش در انتخابات شوراها به نظرم، نزدیک صفر است!)
اما در همین شهر افسار گسیخته، شهرداری در آستانه انتخابات شوراها، عملکرد خودش را که با پول همین مردم بوده، با بنرهای کذایی، به رخ مردم می کشد!
و در واقع از بیت المال، برای اعضای شورایی که به احتمال بسیار زیاد، اغلب یا همه آنها، کاندیدای شورای بعدی هم هستند، تبلیغات راه می اندازد! هیچ کسی در این شهری خفقان زده، اعتراض نمی کند که جناب شهردار! این تبلیغ، آن هم از بودجه مردم، برای اعضای شورا نیست؟!
اگر هدف، اطلاع رسانی از خدمات است، آیا همین امکانات رایگان در اختیار مخالفان هم قرار می گیرد تا حیف و میلهای بیت المال را هم به رخ مردم بکشند تا مردم در میان آگاهی از خدمات و حیف و میلها، تصمیم بگیرند که به این افراد، مجدداً رأی دهند یا نه؟!
جناب شهردار! اگر هدف، اطلاع رسانی است، چرا این اطلاع رسانی برای بعد انتخابات شوراها تدارک نشده است؟!
و هیأت نظارت بر انتخابات شوراها هم که زیر نظر نماینده مجلس است، آیا به این کار راضی است و شریک قافله است؟!
یا اگر مخالف است و آن را هم تبلیغ زودهنگام و هم تبلیغ از بیت المال، برای منافع افراد خاص می داند، چرا هیچ واکنشی ندارد و صدایی بلند نشده است؟!
و اگر صدایی بلند شده، چرا اطلاع رسانی نشده تا مردم امیدی به بی طرفی این هیأت نظارت بر انتخابات داشته باشند؟!
و راستی، چه جک بازاری است این شهر؟!
چندی پیش به شخص شهردار در خصوص چرایی فرش کردن پیاده روی برخی خیابانها با سنگ تراورتن اعتراض کردم؛ گفت که اگر سنگ تراورتن ترکیباتش فلان جور باشد و فلان جور نباشد، اشکالی ندارد و به مرور زمان تخریب نمی شود!
ما هم ساده؛ کاملاً میخواستیم باور کنیم، اما هر بار که از خیابان شهید باهنر عبور می کنیم و سنگهای خاک شده تراورتن رفیوژ میانی خیابان را می بینیم، دست نگه می داریم و نمیتوانیم توضیحات شهردار را باور کنیم!
سنگهای میانی خیابان صدرآباد هم حال و روز بهتری ندارد؛ منتظر تحولات سنگهای خیابان هفت تیر هم می مانیم که ببینیم توضیحات شهردار، به گوششان می رود یا آنها هم بی جنبه خواهند بود؟!
با خود فکر می کنیم که شهردار ما را گیر آورده و هالو فرض کرده بود یا این که این سنگهای تراورتن خیابان شهید باهنر و صدرآباد این قدر بی جنبه هستند! راستی مگر چند سال از نصب این سنگها در خیابان باهنر گذشته است؟!
در شهرداریها، سنگ جدول بتنی با گارانتی ده و بیست ساله مصرف می کنند و ما؟!
خوش به حال دارندگان معدن تراورتن و سنگبریهای طرف سفارش شهرداری اردکان!
و بیچاره بیت المال که گرفتار کارشناسان شده است!
هنوز یک سال شاید نشده باشد که بخشی از پیاده روی خیابان شهید موسی کلانتری موزاییک فرش شده است که افتادند به جانش و همه را برای حفر کانال تأسیسات ریختند بالا!
و البته نکته بسیار مهم و فوق العاده قابل توجه این که پیمانکار پیاده روی این خیابان از اول، پیش بین می کرده که این موزاییکها به پیاده رو نخواهند ماند!
لذا چنان آب دوغ خیاری فرش کرده و چسبانده و دریغ از سیمان کرده که امروز که در حال جمع کردن موزاییکها بودند، فکر نکنم یک دانه موزاییک هم شکسته باشد؛ بلکه به احتمال خیلی زیاد، همه اش درست و سالم از جای خود درآوردند! یعنی اگر موزاییک روی ملات گل خالی فرش شده بود، محکم تر از این می شد!
در این جا لازم می دانم به سهم خود از آینده نگری این پیمانکار محترم شهرداری تشکر کنم؛ اجر همگی با جناب شهردار!
یکی از اعضای شورای شهر، بدهی به شهرداری دارد؛ مثلاً پنچ میلیون تومان. شورای محترم شهر در تاریخ 27 بهمن همین امسال به شهردار نامه می نویسد که:
"شورای اسلامی شهر متعهد می شود به صورت ماهیانه تا پایان شورای دوره چهارم معادل پانصد هزار تومان از محل دریافت حق الجلسه در وجه شهرداری پرداخت نماید!" ( این جملات، عین متن نامه شورا به شهردار است؛ تصویر متن نامه نزد بنده موجود است).
سوال بنده از ریاست محترم شورا این است که شورای فعلی حداکثر تا پنج ماه آینده اعتبار دارد؛ بقیه بدهی (نصف باقیمانده) چگونه تأمین میشود؟!
آیا مطمئن هستید که فرد دارای بدهی در دوره بعد هم عضو شوراست؟!
اگر عضو شورا نبود و از پرداخت بدهی استنکاف کرد، چه کسی ضامن پرداخت بدهی است؟!
اگر در جلسات حضور نیافت و مستحق حق الجلسه نشد، بدهی چگونه پرداخت می شود؟!
و آیا با همه مردم این قدر مهربان هستید؟!
اصلاً از لحاظ حقوقی این کار مجاز است؛ یعنی شورا میتواند متعهد شود دیون فردی را از محل درآمد احتمالی او بپردازد؟!
حدود یک ماهی است که معلوم شده قرار است در چند روز آینده بازرسانی جهت بررسی اوضاع یکی از مراکز دولتی اردکان عازم این شهر شوند! مرکزی که شاکی و سوتی هم زیاد دارد!
مدیران و پرسنل این مجموعه هم همگی از این بازرسی خبردار هستند و تمام تلاش مجموعه آن است که این بازرسی به خوبی تمام شود! یعنی همه چیز گل و بلبل شده تا بازرسان راضی باشند؛ ارباب رجوع و مراجعان و مردم، به جهنم؛ خواستند راضی باشند، نخواستند بروند بمیرند!
نمیدانم اسم این کار را میتوان بازرسی گذاشت یا نه؛ اما به نظرم اسم "سیاه بازی" یا " فیلم سینمایی" بیشتر برازنده این کار است!
کارمندان احتمالاً شاکی مجموعه و ارباب رجوع شاکی جوری دست به سر می شوند که تا چند روز آینده در محیط اداره آفتابی نشوند تا مبادا لکه ای به ارزش ارزشیابی بازرسان بیفتد!
و حراست مجموعه، هم احتمالاً شریک دزد و رفیق قافله است که واکنشی ندارد! چرا باید بازرسی که معمولاً از جنس سرزده آن ارزش دارد، این قدر با هماهنگی و تدارک قبلی باشد؟!
در اوج گرمای تابستان گذشته، در فضای سبر خیابان تازه احداث امام هادی علیه السلام، کارگران مشغول کاشتن نهالهای درخت سرو بودند!
به یکی که به نظر می رسید سرکارگر یا بزرگ یا کارشناس این جمع است، عرض کردم که در این هوای داغ، در این زمین کاملاً ناآماده، آن هم کاشتن درختی سروی که تا الآن در گلخانه بوده، عاقلانه است؟! فکر نمی کنید عمرش تا آخر تابستان وصال ندهد؟!
نگاه عاقل اندر سفیهی کرد و گفت: نظر کارشناسی بوده و این قدر که شما خیال می کنید، انتخاب کیلویی و بی حساب و کتاب نبوده!
به خودمان شک کردیم و گذشتیم؛ و البته از آن زمان تا امروز هر روزه از کنار این فضای سبز عبور می کنیم و معنی کار کارشناسی فضای سبز شهرداری را را هم عمیقاً درک می کنیم!
از سی تا چهل درخت سروی که در این فضای سبز کاشته شده فقط چهار درخت باقیمانده است!
به روح اموات کارشناسی فضای سبز شهرداری صلوات!
در تقاطع بلوار غدیر و بلوار آیت الله خاتمی، در محل سه شنبه بازار فعلی، چهار پل آبکی بر روی رودخانه ماستمالی شده است؛ به این دلیل تعبیر "ماستمالی" به کار گرفته شد که اگر به زیر سازی و دیواره پل نگاه کنید، متوجه عمق فاجعه خواهید شد.
دیواره پلهای احداثی بر روی خاک و بدون هرگونه زیرسازی، با روی هم چیدن قلوه سنگ احداث شده است! با کنار زدن دو بیل خاک، به راحتی به ریشه پل خواهید رسید!
از این قضیه می گذریم؛ اکنون که در حال آماده سازی میدان در این تقاطع هستند، تازه به این نتیجه رسیدند که این پلها به درد تکمیل دایره میدان نمی خورد و باید دو پل جدید احداث شود!
این خبر، نه بر اساس شنیده ها، بلکه بر اساس مشاهدات است! خاک کناره دیوار ساحلی محل احداث پلها هم تا هم سطح کف رودخانه برداشته شده است!
خوش به حال پیمانکاران نورچشمی و غیر نورچشمی؛ و بیچاره بیت المال!
قابل توجه پیمانکاران شهرداری اعم از نورچشمی و مغضوب علیهم!
سلام علیکم
آسفالت پیاده روی بلوار عمودی و بخشی از بلوار افقی در آستانه تکمیل و اتمام است.
بدینوسیله به استحضار می رساند به محض تکمیل آسفالت پیاده روها، مزایده (و نه مناقصه) کندن آسفالت پیاده رو و موزاییک و سنگ کردن آن اجرایی خواهد شد!
مراتب جهت آمادگی کلیه پیمانکاران اطلاع رسانی میشود.
گفتنی است چون از طریق ترک تشریفات مناقصه، پیامنکار انتخاب خواهد شد، پروژه به کسی واگذار خواهد شد که بالاترین قیمت را پیشنهاد کند! نرخ زیر متری هفتاد هزارتومان به هیچ وجه قابل قبول نیست. علاوه بر نرخ، یکی از اولویتها، نورچشمی بودن است!
منتظر اطلاعیه های خصوصی بعدی باشید و بی جهت منتظر شفافیت و اطلاع رسانی عمومی نباشید.
شهرداری دارقوزآباد سفلی
1. بر خلاف راهپیمایی قبل، 22 بهمن امسال اثری از بنرهای خودجوش تشکر از شهردار و شهرداری اردکان دیده نمی شد؛ لابد آش آن قدر شور شده، که از منظر بانیان، با این تدابیر هم دیگر این آش، خوردنی به نظر نمی رسد! (برای اطلاع از بانیان تشکر خودجوش، میتوان از "طیف" پرسید فاکتور بنرهای یکسان تشکر خودجوش پارسال را چه کسی یا چه نهادی پرداخته است!!!!)
از این که در راهپیمایی امسال این طنز و مایه تفریح از مردم شهرم دریغ شده بود، مکدر شدم.
2. حوادثی که مربوط به سخنران راهپیمایی امسال شهرمان شنیده شد، رونمایی نسل جدیدی از لمپنیسم یا شارلاتانیزم بود که از آن با عنوان "لمپنیزم سیاسی دولت حزبی" یاد می کنم!
این ابتکار را به نام این دولت، و مکان ثبت اختراع را در شهر خفقان زده اردکان باید ثبت کرد؛ هر گونه حق خوری و حق کشی در این مسأله، بدون تردید، قابل تعقیب قضایی است!
چندی قبل، یکی از کسانی که سلام و علیکی داریم، می گفت حاضر است تمام پروژه های شهرداری اردکان که با ترک تشریفات مناقصه به پیمانکاران مختلف واگذار شده را سی درصد زیر قیمت انجام دهد؛
یعنی مدعی بود اگر شهرداری اردکان، کاری را به یکصد میلیون تومن واگذار کرده، همان کار را با هفتاد میلیون انجام می دهد! و اگر مثلاً شهرداری اردکان در یک سال ده میلیارد تومان، سفارش پروژه با ترک مناقصه داشته، رقم صرفه جویی، حدود سه میلیارد تومان می شود که مبلغ کمی نیست!
ادعای او را ندیده و نشنیده گرفتیم و در ذهنمان، او را به بلوف متهم کردیم؛ تا این که...
به تازگی از یکی از مسئولان شهری اردکان شنیدم شهرداری احمدآباد موزاییک فرش پیاده رو را از قرار متری حدود سی هزار تومان به پیمانکاران واگذار کرده است؛ در حالی که آن آقا مدعی بود در اردکان همان کار از قرار متری شصت هزارتومان به پیمانکار واگذار شده است.
و البته آن مسئول، مدعی بود که هر دو نرخ برایش ثابت شده و مطمئن است و به برخی اسناد نیز دسترسی دارد.
نمی دانم حرف این مسئول درست است یا نه؛ و میدانم شفاف سازی خاصی هم از شهرداری اردکان در کار نیست؛ مبالغ پیمانها و مصوبات شورای شهر هم که به هیچ وجه در دسترس نیست تا بتوان تحقیق کرد و از درستی یا نادرستی آن اطلاع یافت!
اما می دانم که اگر این ادعاها درست باشدف این آشنای ما خیلی بی انصاف است که حاضر است پروژه ها را سی درصد زیر قیمت انجام دهد؛ چون با این روال و حساب، حداقل تا پنجاه درصد زیر قیمت راه دارد!
منتظر شفاف سازی مسئولان شهرداری احمدآباد و اردکان و هر نوع تأیید و تکذیبی هستم و آمادگی درج هرگونه توضیحی و تکذیبی دارم؛ گرچه خیلی دور از انتظار است!