با این که حدود ده ماه تا انتخابات ریاستجمهوری مانده، کسانی که روزگاری به صراحت یا کنایه بحث تحریم انتخابات را پیش میکشیدند، اکنون به صف اول مشارکت در انتخابات آمدهاند؛ خبر زیر، خواندنی است: ادامه مطلب...
معمولا پس از پایان ماه مبارک رمضان، درباره عملکرد صدا و سیما در این ماه مبارک گفتگوها اوج میگیرد. اگر خواننده روزنامه جام جم باشید یا فقط مشتری صدا و سیما باشید، همه چیز گل و بلبل است و همه در حد بالایی از عملکرد رادیو و تلویزیون رضایت دارند. و اگر خواننده برخی روزنامههای دیگر و برخی سایتها و وبلاگها باشید، چنین تصور میشود که بدتر از این امکان نداشت! تاکنون این روال بوده و دلیلی ندارد که امسال چنین روالی نباشد! ادامه مطلب...
با تسلیت غم هموطنانمان در زلزله آذربایجان
و با گرامیداشت روز جهانی قدس
××××
سال گذشته در 27 مرداد این وبلاگ را به راه انداختم؛ یعنی یک سال از فعالیت وبلاگم گذشت. در طول این مدت یادداشتهای متعددی در عرصههای مختلف نگاشتم. دقیقا 226 یادداشت؛ یعنی به طور متوسط تقریبا هر دو روزی سه یادداشت. برخی، حساسیت برانگیز شد و برخی، کمحاشیه بود. از روز اول بخش نظرات وبلاگ کاملا آزاد بود. این تجربه، موفق بود و ادامه خواهد یافت. به نظرم هیچ چیزی به اندازه شفافیت مباحث، و فضای سالم انتقاد و اعلام نظر نمیتواند به رشد حقیقت کمک کند. در طول این مدت فقط برخی نظرات که جنبه تبلیغی داشت و به مطالب وبلاگ مربوط نبود، همچنین چند نظر که خطاب به دیگران بود و کلا ربطی به وبلاگ نداشت و چند نظر که حاوی توهین به دیگران بود، حذف شد.
در این مدت، دوستان نادیده بسیاری یافتم که برایم غنیمت بود و هست. امیدوارم که لطفشان را کم نکنند و همچنان مهمان نظراتشان باشم؛ با وجود این که غالبا مطالب وبلاگهایشان را مطالعه میکنم، اما کمتر فرصت نظر و یادداشت داشتم که بر من خواهند بخشید. غالبا نظراتم را به طور خصوصی برایشان ارسال کرده و میکنم؛ هر چند یک بار، عزیزی نظر خصوصیام را عمومی کرد و آزرده شدم؛ از توضیح بعدیاش هم قانع نشدم، اما این هم تجربهای بود برای نگارش نظرات بعدی!
فقط یک یادداشت به خاطر انتقاد برخی دوستان بنا به مصالحی از وبلاگ و آرشیو آن حذف شد؛ گر چه در آن مورد همچنان بر عقیده خود هستم و فقط به احترام نظر دیگران حذفش کردم. کل نظرات خوانندگان، اعم از مخالف و موافق همچنان به طور کامل در آرشیو موجود است. همچنان مشتاقانه جویای نظرات خوانندگان وبلاگ هستم. در سال دوم فعالیت وبلاگ، شمارهای اختصاصاً برای دریافت نظرات شما توسط تلفن همراه هم درج شده است. از این شماره فقط نظرات متنی دریافت میشود؛ انشاء الله بیپاسخ ماندن تماس تلفنی باعث دلخوری نشود.
به عنوان اولین یادداشت این وبلاگ درباره اخبار و اطلاعات و تحلیلهای سیاسی اجتماعی که از سایتها و وبلاگها دریافت می شود، چنین نوشتم . اکنون نیز بر اعتقاد خود پا بر جا هستم. نکته پایانی این یادداشت، تکرار اولین نوشته وبلاگ است:
کسانی که قدرت تحلیل دارند و منبع دریافت اخبارشان منحصر در سایتها و وبلاگها نیست اما مراجعه زیادی به اینترنت برای کسب خبر دارند، دنیا را خاکستری می بینند. کسانی که قدرت تحلیل کمتری دارند با ورود به فضای مجازی اعتقاد بیشتری به سیاهی پیدا می کنند و البته ممکن است با دریافت خبر از منابع دیگر، کمی رنگ دنیایشان عوض شود. با کم شدن گشت و گذارهای خبری این گروه در اینترنت، دنیا در نگاهشان حالتی متعادل و معقول تر می یابد.
البته این خاصیت به نوع کار گردانندگان سایتها و وبلاگها و لزوم رعایت سلیقه خوانندگان و تلاش برای جذب مخاطب بیشتر بر می گردد. در انتخاب اخبار و حتی تیتر اصلی آنها اغلب نوعی سیاه نمایی دیده می شود. و البته اخبار و گزارشهای تحلیلی با عناوین مثبت خواننده کمتری هم دارد.
پیشنهاد می کنم چند سایت خبری را انتخاب کنید و به دسته بندی اخبار آنها بپردازید. در ادامه دو کار را پیگیری کنید: اول این که ببینید چند درصد این اخبار نوعی سیاه نمایی را پوشش می دهد و دوم این که ببینید این گونه اخبار در مقایسه با اخباری که با رویکرد مثبت نوشته شده، چه میزان مورد استقبال خواننده و مشاهده برای مطالعه قرار گرفته است.
نکته آخر این که همه ما بیش از آنکه در دنیای واقعی زندگی کنیم در اندیشه ها و فضایی که خود آن را رنگ آمیزی کرده ایم زندگی می کنیم. لیوان خالی را پر دیدن توهم است. لیوان پر را خالی دیدن بیماری است. لیوان نیمه را پر دیدن خوش خیالی است و لیوان نیمه را خالی دیدن سیاه نمایی است. البته لیوان پر و خالی یافت نمی شود. پس در دیدن لیوان نیمه، گرفتار سیاه نمایی و خوش خیالی نشویم.
دنیای ما نه سیاه، آنچنان که جلوه می دهند است و نه سفیدی که همه در پی آن هستند.
با وجود اعلام تعطیلی، چند یادداشت زیر را که برای جای دیگری نگاشته بودم و در واقع آرشیوی محسوب میشود، درج میکنم:
1. قارون؛ خوشبخت یا بدبخت؟! ادامه مطلب...
با وجود اعلام تعطیلی، چند یادداشت زیر را که برای جای دیگری نگاشته بودم و در واقع آرشیوی محسوب میشود، درج میکنم:
2. بر ما نظری کن که در این شهر غریبیم! ادامه مطلب...
با وجود اعلام تعطیلی، چند یادداشت زیر را که برای جای دیگری نگاشته بودم و در واقع آرشیوی محسوب میشود، درج میکنم:
3. چرایی جوانگریزی مسئولان؟! ادامه مطلب...
اعلام تعطیلی تا عید فطر کرده بودم؛ اما خبری خواندم که پاسخی روشن به برخی نظرات خوانندگان اصلاحطلب وبلاگ بنده بود. حیفم آمد از آن بگذرم. سخنی از دلدادگی آقای مهاجرانی وزیر دولت اصلاحات به زن شوهر دار! ادامه مطلب...
ضمن تبریک میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام، و تسلیت ایام شهادت امیرمؤمنان علی علیه السلام، و گرامیداشت شبهای قدر، و درخواست دعای خیر، و نیز تبریک عید سعید فطر، ان شاء الله یادداشت بعدی را پس از تعطیلات عید فطر درج خواهم کرد.
ما را به دعا کاش فراموش نسازند / رندان سحرخیز که صاحب نفساناند
در آستان میلاد کریم اهل بیت علیهم السلام هستیم. نمیدانم چرا وقتی از امام حسن مجتبی علیه السلام میشنوم، اندوه خاصی بر دلم مینشیند. و میدانم که به خاطر غربت قبرش نیست!
نمیدانم که چرا وقتی بر امام رضا علیه السلام به عنوان «غریب الغرباء» سلام میدهم، نمیتوانم غربت امام حسن علیه السلام را تصور نکنم؛ غربتی که نه در گنبد و بارگاه، بلکه در زمان حضورش در میان پیروانش داشته است.
سفیان بن ابیلیلی پس از جریان صلح با معاویه، به امام حسن علیه السلام با خطاب « السلام علیک یا مذل المؤمنین؛ (قلمم بشکند که ترجمه میکند!) سلام بر کسی که مؤمنان را خوار کرد» یاد میکند؛ ( الاختصاص،ص 82) اما حجر بن عدی، تو دیگر چرا؟! تو که از فرماندهان سپاه امام بودی! تو که از سستی و بیبصیرتی و اندکی مردان راستین سپاه امام خبر داشتی! تو دیگر چرا چنین جسارتی کردی؟!
حجر بن عدی! تو که به یاد داشتی یک بار امام حسن علیه السلام را با خطاب «السلام علیک یا امیر المؤمنین» یاد کردی. دیدی چگونه حضرت برآشفت؛ قرمزی چشمان حضرت را ندیدی؟! رگهای گردنش بزرگ شد و اشک از چشمانش سرازیر گشت! تو را سرزنش کرد که این لقب مخصوص پدرش امام علی علیه السلام است و هیچ کس تا قیامت حق ندارد چنین نامی بر خود نهد!
تو که اینها را دیدی و شنیدی و با استفغار، از محضر امام حسن علیه السلام خارج شدی، دیگر چرا؟! چرا به کسی که خطاب «امیر المؤمنین» را روا میداشتی، جرأت و جسارت کردی که خطاب «مذل المؤمنین» داشته باشی؟! و تو خوب به یاد داری که امامات، آنگاه که با لقب امیرالمؤمنین به او خطاب کردی، برآشفت؛ اما آن گاه که او را «مذل المؤمنین» خواندی، با تبسم و لبخند از تو استقبال کرد و تو را تکریم نمود و البته فرمود که اگر حداقل هفت نفر مطیعم بودند، سکوت نمیکردم. (الهدایه الکبری، ص 192)
جناب حجر بن عدی! حرف سفیان بن ابیلیلی دلتنگی نمیآورد؛ اما این جمله تو، با آن سابقه خود و پدرت، اندوهی بر قلب مینشاند که هر وقت نام امام حسن مجتبی علیه السلام به میان میآید، آن اندوه و غربت، تازه میشود؛ چه در ولادت حضرت باشد و چه در شهادتش!
حجر! داغی بر دلها گذاشتی، که نمیتوان زدود؛ چرا؟! آن هم از تو با یک نسل افتخار! از تو انتظار نبود. اما بنازم به کرامت امام. از تو تجلیل میکند و جسارتات را نشنیده میانگارد. ما هم به کرامت حضرت، دلبستهایم. السلام علیک یا حسن بن علی علیهما السلام؛ المظلوم ابن المظلوم! الغریب ابن الغریب!
در ایام سالگرد ارتحال آیت الله مشکینی هستیم. به این مناسبت نکتهای از توصیههای اخلاقی ایشان و یک پیشنهاد تقدیم میکنم.
در سالهای آغاز طلبگی با جمعی از طلاب مدرسه خدمت آیت الله مشکینی رسیدیم تا از مواعظ ایشان بهرهمند گردیم. ایشان در صحبت مختصری که داشتند بر یک نکته اساسی تأکید کردند؛ که پس از گذشت بیش از 20 سال همچنان درخاطرم زنده است. و آن، این که اهل افراط و تفریط نباشید. فرمودند خوب بخورید و خوب درس بخوانید. ریاضتهای بیهوده به خود ندهید که وقتی باید ثمربخش باشید، دیگر توان کار کردن ندارید!
و به عنوان یکی از مصادیق اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط، به خوردن غذای مناسب و به پوشش و پیرایش سر و صورت اشاره کردند. حدیثی نقل کردند که هنوز به خاطر دارم. فرمودند روایت شده که تراشیدن سر برای جوانان در حکم مثله کردن بدن و برای پیرمردها، باعث وقار است! (قابل توجه صدا و سیما که با برخی مجریهای جوان و دارای سر (و البته صورتی) کاملا تراشیده در حال فرهنگسازی است!)
درسهای اخلاق ایشان برای همه مفید است؛ مخصوصا که با صدای روحبخش و تأثیر گذار ایشان باشد. مسئولان رادیو معارف هشتاد درس از درسهای اخلاق ایشان را در قالب دو سیدی منتشر کردهاند که غنیمت ارزشمندی در روزگاری است که اخلاق، به نفس نفس افتاده است. شنیدن این درسها را به علاقمندان صفای نفس پیشنهاد میکنم. یادش گرامی و روحش مهمان حضرات معصومین علیهم السلام باد.