یک ماه پیش پس از تعویض واشر سرسیلندر ماشینم در یکی از نمایندگیهای ایران خودرو مستقر در زادگاهم، سیستم سی ان جی ماشین مشکل پیدا کرد. پس از عیبیابی با دستگاه دیاک، مشکل از ریل سوخت گاز ماشین تشخیص داده شد. هزینه قطعه و حواشی آن حدود 450 هزار تومان برآورد شد! به خاطر هزینه بالا از خیر تعمیر سیستم گاز ماشین گذشتم.
بیش از یک ماه با بنزین رانندگی کردم تا اینکه امروز فرصتی شد و به یکی از مراکز فنی تعمیر ماشینهای گازسوز در شهر قم رفتم و عیب ماشین را گفتم. با همان دستگاه عیبیابی کردند و با نصب یک دستگاه عیبگیر ریل سوخت و نیز تعویض فیلتر گاز (و دقیقاً با هزینه 42 هزار تومان؛ شامل قطعه و دستمزد!!!) (و جالبتر اینکه با کمتر از ده درصد هزینه برآوردی نمایندگی ایران خودرو!!!) دوباره سیستم گاز ماشینم به راه افتاد!
خدا را شکر که به دلم القا کرد هزینه تعمیر در نمایندگی غیرمتعارف است و از خیر آن گذشتم! غرض از ذکر این روزنوشت، آن است که تجربه نگارنده در این خصوص در معرض استفاده خوانندگان قرار گیرد.
این قدر گفته بودند و با قاطعیت همچنان میگویند "آقای احمدی مقدم" فرمانده نیروی انتظامی، باجناق رئیس جمهور است که اعتراف میکنم من هم باور کرده بودم؛ بویژه در قضایای فتنه در این ادعا هیچ گونه تشکیکی پذیرفته نبود!
اما جناب احمدی مقدم در برنامه شناسنامه گفت:
ما هیچ نسبت سببی و نسبی با هم نداریم. یکی از ضد انقلاب ها در خارج از کشور این شایعه را به راه انداخت. بارها در این مورد از من سوال شده و من همیشه گفته ام که بنده با ایشان نسبتی ندارم.
جالب است که هرگاه آقای شریعتمداری دست به نوشتن میشود، حساسیتها بالا میگیرد. اطلاعاتام از جریانات پنهان سیاسی زیاد نیست، اما اگر حرفهایش دروغ است، چرا با بد و بیراه بدرقهاش میکنند؟! خب، جوابش را با همان منطقی که نوشته بدهند!
بد نیست مروری بر محتوای یادداشت اخیرش داشته باشیم؛ نوشته است: ادامه مطلب...
آیت الله آملی لاریجانی رئیس محترم قوه قضاییه، نکتهای گفتهاند که گرچه ادبیاتش را نمیپسندم؛ اما با محتوای آن موافقم. گفتهاند:
کسانی که اهل فتنه 88 بودند... گویی افعی جانشان گرما خورده است! (لینک خبر)
اشاره به داستانی آموزنده و فوق العاده زیبا از مثنوی معنوی (لینک داستان)؛ مولوی در پایان داستان، چنین میسراید که:
نفس اژدرهاست؛ او کی مرده است؟ / از غم بیآلتی افسرده است!
روزگاری، تیمی زیر پوشش شرکتی قرار گرفت؛ برخی گفتند واگذاری امتیاز است. دیگرانی گفتند که اسپانسر است و به خاطر دیگری، حاضر به حمایت شده است و منتقدان فروش امتیاز تیم را به سخره گرفتند که در جریان امور نیستند؛ لازم نیست حرف بزنند!
امروز همان اسپانسر، امتیاز تیم را که لیگ برتری هم شده، فروخته یا قصد فروش دارد. (چنین شنیده میشود.) نتیجه اینکه، معنی جدید اسپانسر را هم فهمیدم!
به مناسبت یادکرد جلسات شعر نیمه ماه مبارک رمضان در محضر رهبری، خبرگزاری نسیم با چند تن از شعرا جلسهای تشکیل داده که نکاتی خواندنی از آن انتخاب کردم:
میرشکاک: در چند جا جماعتی سعی کردند ادای آقا را در بیاورند و مثلا در ماه رمضان شعرا را دعوت کنند و روی این حساب کنند که شعرا در محضر ما شعرسرایی می کنند که این جلسات هم رونق خاصی پیدا نکرد. ما ابتدا فکر کردیم افطاری است و بعداً دیدیم که افطار و نشستی است که خوب من دراین جلسات شعری نخواندم ولی بودند افرادی که شعر خواندند و در آخر هم که چون حرفی برای شعرا نداشتند کیسه ای در آوردند و بقول دوستی گفت ما فکر کردیم اینها می خواهند سکه بدهند یک سری انگشتر که گفتند این مربوط به نجف و آن مربوط به فلان جا است و از این رفتارها و این هم از شاعر بازی آن جماعت که می خواستند ادای سیدنا القائد را در بیاورند. به بعضی ها نمی آید که بیخودی بخواهند خود را قاطی این حرف ها کنند. ادامه مطلب...
بعد از اعلام نتایج انتخابات، اکثریت فعالان سیاسی از چپ و راست به آقای روحانی خوشبین هستند (یا خوشبین شدهاند)! برخی که او را اصلاً در حداقلهای اصلاحطلبی نمیدیدند، پیروز انتخابات را اصلاحطلبان میدانند و دیگرانی که تا دیروز، آقای روحانی را نماینده جناح اصلاحطلبی میدانستند، امروز از عضویتش در جامعه روحانیت مبارز تهران و سخنان و مواضعش در فتنه 78 و 88 با افتخار یاد میکنند!
برخی از کسانی که تا دیروز حتی آقای قالیباف را هم در جناح فتنه میدانستند، امروز آقای روحانی را از پیشتازان موضعگیری علیه فتنه میدانند؛ جل الخالق از این همه تلون! بگذریم از کسانی که کفنها را اتو زده و آماده کارند!
اما یک سؤال ساده: آیا نمیشد قبل از برگزاری انتخابات و اعلام نتایج هم این قدر خوشبین بود؟! نمیدانم سیاهنمایی مطلق افراد و مواضع و عملکردهای جناح مقابل، در فضای سیاسی ما چه موقع رنگ خواهد باخت؟! اما ای کاش به عمر ما برسد و آن روز را هم ببینیم.
لطفا این یادداشت (که متأسفانه و با عرض پوزش، کمی طولانی شد) را با حوصله مطالعه فرمایید و اگر آن را مفید دانستید محتوایش را به دیگران هم انتقال دهید؛ نیز اگر نقدی وجود داشت، استقبال میکنم.
بر اساس احکام شرعی، وقتی سایه شاخص به آخرین درجه کمی رسید، موقع شرعی ظهر است. این وقت را با استفاده از شاخص و با حوصله میتوان به دقت تعیین کرد. با این توضیح ضروری که اندک جابجایی در عرض و طول جغرافیایی، وقت ظهر شرعی را چند ثانیه و دقیقه کاهش یا افزایش میدهد.
نکته مهم این که سادهترین و دقیقترین وقت شرعی در ظهر قابل محاسبه است که اتفاقا (از برخی جهات)کمترین اهمیت را (چنان که در ادامه میآید) دارد.
وقت اذان مغرب (و مهمتر، وقت جواز افطار در ماه مبارک رمضان) وقتی است که سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا میشود از بین برود یا از بالای سر بگذرد (یا از وسط آسمان به سمت مغرب برود) (بنا بر اختلاف جزیی در فتاوای مراجع)
وقت اذان صبح و زمان شروع روزه هم پیدا شدن سفیدی دوم (فجر صادق) مشرق پس از گذشت سپیدی اول (فجر اول = فجر کاذب) است.
محاسبه این دو وقت بسیار سخت است و حتی در آسمان کاملا صاف کویر و در صحراهای کاملا صاف و بدون پستی و بلندی نمیتوان با شجاعت و شهامت ساعت دقیق مغرب و صبح را محاسبه کرد؛ چه رسد به شهرهایی با هوای آلوده که دید شفاف امکان ندارد و نیز چه سخت است تعیین وقت در مکانهایی با پستی و بلندیهای جغرافیایی؛ و البته تعیین وقت صبح شرعی از مغرب، سختتر است. (نگارنده بارها در مکانهای مختلف، امتحان کرده و کمتر نتیجه گرفته است!)
تجربه شخصی مرا به این نتیجه رسانده که در اذان صبح، احتیاط بیشتری لازم است؛ نه برای پایان خوردن سحری؛ بلکه برای خواندن نماز صبح. یعنی فکر میکنم حداقل یک ربع گذشتن از اذان برای خواندن نماز صبح احتیاط لازم است.
لذا چارهای نیست جز این که به محاسبه افراد خبره در تعیین وقت، اعتماد کنیم؛ همچنان که در بسیاری از امور فردی و اجتماعی زندگی روزمره خود به تخصص دیگران اعتماد میکنیم.
اما نکته بسیار مهمی که مورد غفلت برخی از ما قرار میگیرد این است که با اندک تغییری در طول و عرض جغرافیایی، اوقات شرعی تغییر میکند؛ حتی در شهری مثل تهران، شاید اختلاف بیش از یک دقیقهای در شرق تا غربش قابل اثبات باشد؛ چه رسد به استانهای پهناوری چون یزد و کرمان و سیستان و فارس که گاهی اختلاف بیش از ده دقیقهای، شهرهای استان با مراکز استان وجود دارد.
لذا نتیجه اول اینکه نمیدانم چگونه برخی متخصصان، افق شرعی را حتی با ثانیه استخراج میکنند؛ ظاهرا این ساعت مخصوص همان نقطهای است (همان چند ده متر مربعی) که محاسبهگر هنگام محاسبه در آن مکان رصد میکرده است.
نتیجه دوم اینکه احتیاط شدیدی مخصوصاً برای خواندن نماز صبح لازم است؛ مخصوصاً در شهرهایی که مردم به اذان صدا و سیمای استانی توجه دارند و دارای فاصله (مخصوصاً بیش از سی کیلومتر) با مرکز استان هستند.
نکته آخر هم اینکه این یادداشت در همین فاصله احتیاطی پس از اذان صبح تا خواندن نماز صبح نوشته شد. ان شاء الله این احتیاط، مصداق وسواس نباشد! از مهمانان ضیافت الهی، دعاخواهم.
امروز فرصت بیشتری داشتم که به وبلاگها و سایتهای همشهریانم سر بزنم؛ اما نمیدانم چه شده که بسیاری از آنها تعطیل یا شبه تعطیلاند؟! شاید خواستهاند از فضای معنوی ماه مبارک رمضان بهره بیشتری بگیرند و از خیر یا شر فضای مجازی گذشتهاند!
حتی وبلاگ و بعدها سایتی که کار خبری را پیشه خود ساخته بود، چندین روز است به روزرسانی نشده است! کسی اگر اطلاعی از اوضاع نانوشته دارد، ما را هم در جریان قرار دهد.
ایستادم یک جعبه خرما بخرم؛ تابلوی بزرگی زده بود: خرمای امسال بم!
اول یک بسته خرما خریدم؛ بعد به فروشنده گفتم: فکر نمیکنی هنوز خرمای بم نرسیده؟ گفت: چکار کنیم؛ میخواهیم یک لقمه نون حلال در بیاریم!
گفتم: خرما در ماه رمضان، تبلیغ "بم" و "امسالی" نمیخواهد. جنس خوب و قیمت مناسب مشتری را به همراه میآورد.
تابلو کاغذیاش را پایین آورد و فقط کلمه "خرما" را باقی گذاشت. گفتم: هر لقمه نونت این جوری حلالتره! خندید و خندیدیم و قرار شد فردا هم ببینمش تا از نتیجه فروشش بپرسم.