سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سال نو فرصتی است برای اندیشه در آن که در مسیر اخلاص چه کرده‌ایم؛

اخلاص در بندگی حضرت حق و اخلاص در خدمت به بندگان حضرت حق.

فرصتی است برای تجدید قوا و تازه شدن؛ همگام با رویش دوباره طبیعت.

همان که قرآن از آن یاد می‌کند و اضافه می‌فرماید که "کذلک النشور"

این چنین، انسان‌ها نیز حیاتی دوباره خواهند یافت.

سالی سراسر موفقیت و سلامت و سربلندی برای همگان آرزو می‌کنم.

(یادداشت بعدی وبلاگ، ان شاء الله، هفده فروردین 92؛ تا زمان شروع به کار مجدد و به خاطر عدم امکان مطالعه روزانه نظرات، بخش درج مستقیم نظرات مسدود می‌شود و درج نظر، نیاز به تأیید خواهد داشت)


نوشته شده در  شنبه 91/12/26ساعت  11:23 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

همه می‌دانیم فاصله میان ادعا تا عمل در بسیاری از ماها فاصله‌ای وحشتناک است.

فردی به موضعگیری سیاسی فرد دیگری البته بدون ذکر نام آن فرد، یا درج مقاله‌اش در سایت‌های ضد انقلاب در محفلی اعتراض می‌کند؛ آن فرد دیگر در جوابش یادداشتی می‌نویسد و توضیحی ارائه می‌کند. تا اینجای کار طبیعی است.

اما این که یادداشت‌اش را چنین شروع کند (البته از خوانندگان محترم وبلاگ به خاطر درج این ادبیات پوزش می‌طلبم) که:

عقده ای بودن بد دردیست. نه برادر؟! مه فشانَد نور و سگ عوعو کند / هر کسی بر طینت خود میرود

کار ندارم که حق با کیست، اما این ادبیات نمی‌تواند ادبیات کسی باشد که خود را همواره در ردیف کسانی می‌داند که دعوت به اخلاق می‌کند و از بد اخلاقی‌ها شکایت دارد. و به جناحش به عنوان متولی اخلاق در جامعه افتخار می‌کند. در پایان هم بنویسد:

زنده باد خاتمی، زنده باد اصلاحات.  دست از اعتقاداتم بر نمیدارم . کور خوانده‌اید کوتوله های سیاسی

شاید توقع من از تعامل سیاسی طرفداران دو جناح بالا و توقع بی‌جایی باشد. شاید!

بار دیگر مصرع دوم را مرور می‌کنیم: هر کسی بر طینت خود می‌رود!


نوشته شده در  چهارشنبه 91/12/23ساعت  12:4 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

 آقاى «جمال الدین بخارى» از غرب آفریقا

این است که یکى از این کتب را براى استفاده به محل کارم بردم. در جمع همکارانم شخصى بود که به شدت نسبت به دین و مذهب بدبین بود و با معارف معنوى و الهى عناد مىورزید ، همین فرد کتاب را از من گرفت و براى مطالعه به منزل برد. نام کتاب «پیامبر و پیامش» بود که رسالت نهایى رسول اکرم (ص) را اثبات مى کرد.

دو روز از این جریان گذشتکه همان شخص به سراغم آمد و با صراحت کامل به من اعلام کرد که اسلام را پذیرفته و مسلمان شده است! الله اکبر ... ادامه مطلب...

نوشته شده در  سه شنبه 91/12/22ساعت  12:43 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

مرحوم آیت الله سیى مجتبی موسوی لاری پس از عمری تلاش مخلصانه در راه تبلیغ اسلام و تفکر شیعی، به دیدار معبود شتافت.

ایشان را از نزدیک دیده بودم و در دوران اشتغال در رادیو معارف، چند بار برای جلب رضایت ایشان در معرفی تلاشهای تبلیغی در خارج کشور توسط موسسه‌ای که ایشان راه‌اندازی کرده بود، اقدام کردم؛ اما رضایت نداد و به همان کتابچه مختصری که چاپ کرده بودند، ارجاعمان داد.

گزارشی که در ادامه مطلب آمده و ادامه‌اش در یادداشت بعدی است، و برگرفته از همان کتاب است، برخی از ابعاد کار بزرگ و ماندگار ایشان را توصیف می‌کند. پیشنهاد می‌کنم با حوصله مطالعه فرمایید و فاتحه‌ای نثار این مرد بزرگ نمایید. ادامه مطلب...

نوشته شده در  سه شنبه 91/12/22ساعت  12:37 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

 

عکسی که مشاهده می‌کنید، روحانی موتورسواری است که نماینده مجلس شد و اکنون نیز در سومین دوره‌اش، نماینده مجلس است؛ اما همچنان موتور سوار. نه به ادعا و هیاهو، که به عمل مشق ساده‌زیستی و خدمت می‌کند.

جناب یحیی زاده نماینده مردم میبد در مجلس شورای اسلامی است و چند روزی اسیر بستر بیماری. شفای او را از خداوند می‌طلبیم.


نوشته شده در  دوشنبه 91/12/21ساعت  11:33 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

گزارش کشف امروز. جمله‌ای که در ادامه نقل می‌شود از سایت ویکی پدیا که امروزه به عنوان مرجع برای بسیاری از مراجعان تلقی می‌شود (!) گرفته شده است:

امروزه علمای شیعی ادعای تحریف قرآن را به غالیان و معتزله نسبت می‌دهند. (نگاه کنید به کتاب افسانه تحریف قرآن نوشته فرستاده جعفریان) ینک ویکی پدیا)

اگر نکته را گرفتید که گرفتید؛ اگر نگرفتید عرض می‌کنم که افسانه تحریف قرآن نوشته آقای رسول جعفریان است و نویسنده محترم مقاله "قرآن" در ویکی پدیا،‌ نام ایشان را از "رسول" به "فرستاده جعفریان"  ترجمه کرده است!


نوشته شده در  دوشنبه 91/12/21ساعت  10:46 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

جایی خواندم که نقل شده در حضور مرحوم آیت الله حکیم، طلبه‌ای سخنرانی می‌کرد. در ضمن صحبت‌ها، آیه‌ای خواند و گفت به نظر من این آیه این را می‌خواهد بگوید.

مرحوم آیه الله حکیم از علمای بزرگ نجف از جای خود فریاد زد: فض الله فاک (خدا دهانت را خورد کند) و بلند شد رفت. {کنایه از این که هر حرف بی سر و تهی را به نام دین گفتن نشاید}.

جای امثال آیت الله حکیم خالی است که اگر بود، با شنیدن صحبت‌های مشایی در مورد انسان و هنر و ... و با خواندن پیام چاوزی احمدی نژاد، چه حالی می‌شد؟!

و البته دعای ما همان دعای مرحوم آیت الله حکیم در برابر اظهار چنین سخنانی است؛ هر که باشد!


نوشته شده در  شنبه 91/12/19ساعت  3:39 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

چهارشنبه شبی که گذشت، دیدم رأس ساعت نه، پسرم نشست پای تلویزیون و زد شبکه دو. پرسیدم شبکه دو چه خبره؟! گفت: ساعت نه کلاه قرمزی داره. گفتم از کجا شنیدی؟ گفت تبلیغش از همین شبکه پخش شده.

نشست و چند دقیقه‌ای گذشت و کلاه قرمزی تشریف ‌فرما نشد! ساعت دقیق را از من پرسید. ده دقیقه از نه گذشته بود. اما هنوز خبری از کلاه قرمزی نبود. گفت: شاید امشب نداره. گفتم: ده دقیقه دیگه بنشین، شاید پخش کنند.

و ساعت از نه و ربع گذشته بود و پسر ما حسابی کلافه، که کلاه قرمزی شروع شد! بلافاصله پس از شروع برنامه، سؤالی پرسید که هیچ جوابی براش نداشتم. پسرم گفت: اگه نه و ربع شروع میشه، چرا به دروغ ساعت نه اعلام می‌کنند؟!

×××

با این که می‌دانم به دروغ اعلام ساعت نه می‌شود تا بتوانند تا نه و ربع بلکه بیشتر، کاسبی کنند و کودکان (و البته بزرگ‌ترها) را پای تلویزیون بنشانند و تبلیغ مصرف‌گرایی و سرمایه‌داری به خوردشان بدهند، اما نمی‌دانم چرا به تبعات منفی این اعلام‌ها توجه ندارند؟!

با این روال که مصادیق فراوانی هم دارد، کودک و نوجوان بیننده نتیجه می‌گیرد که پس دروغ مجازه؛ یاد می‌گیرند وقتی گفتند جلسه‌ای ساعت نه شروع می‌شود، یعنی ساعت نه و نیم تشریف بیاورید و این سلسله سر دراز دارد.

و یاد می‌گیرند که به وقت دیگران ارزش نگذارند. و این چنین است که فرهنگ جامعه‌ای ساخته (و در حقیقت خراب) می‌شود.


نوشته شده در  شنبه 91/12/19ساعت  3:24 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

به اندک تغییری در نرخ دلار (البته از جنش افزایش قیمت) همه کالاهایی که به نرخ دلار کمترین وابستگی دارند، به همان نسبت، (البته همواره کمی بیشتر) افزایش ریالی پیدا می‌کنند.

این روند با مقداری اضافه کردن خوش‌بینی به بازاریان، کاملاً طبیعی است. عرض کردم خوش بینی، چون احساس می‌شود میزان وابستگی به نرخ دلار در بسیاری از کالاهای ایرانی، کمتر از آن چیزی است که در افزایش قیمتها می‌بینیم.

بگذریم. سؤال اصلی این جاست که با کاهش محسوس نرخ دلار، چرا قیمتها به همان نسبت کاهش پیدا نمی‌کند. اینجاست که می‌توان مطمئن شد افزایش نرخ در بسیاری از موارد،‌ کاسب‌کارانه و غیرمنصفانه و خارج از روال معمول جریان اقتصادی بازار است.

علاوه بر این که دولت هیچ عملکرد و ظاهرا هیچ اقتداری در کنترل بازار ندارد. درست است که اقتصاد،‌دستوری نیست؛‌اما قطعاً باید جلوی خیانت و بی‌انصافی و اجحاف گرفته شود.


نوشته شده در  جمعه 91/12/18ساعت  10:30 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در تعطیلی آخر هفته،‌ این مصاحبه (لینک) را بخوانید؛‌

مطمئن باشید پشیمان نخواهید شد.


نوشته شده در  پنج شنبه 91/12/17ساعت  11:24 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]