آقای کردان ادعای دروغی درباره داشتن مدرکی داشت؛ و حداقل شجاعت آن را داشت که کپی مدرک جعلی خود را منتشر کند! و حداقل مدرکی وجود داشت که از آن کپی تهیه کند!
اما ظاهراً جناب کردان شهر ما، حتی کپی مدرک ادعایی هم ندارد که بخواهد منتشر کند.
چوبش را مرحوم کردان خورد و کردانهای دیگر، همچنان نام و نانشان را میخورند!
آماده درج تکذیبیه و و آماده انتشار کپی مدارک ادعایی هستیم؛ و همچنان نمیفهمم که اگر چنان مدارک ادعایی وجود دارد، چرا منتشر نمیکنند؟!
تردیدی نیست که کاسه ای، بلکه کاسه هایی زیر نیم کاسه است!
این قطعه تاریخی هم در جریان حواشی استیضاح آقای کردان به خاطر مدرک تحصیلی جعلی خواندنی است:
نمایندگان عضو فراکسیون اصلاحات مجلس به ویژه محمدرضا تابش دبیرکل فراکسیون نیز رایزنیهایی با سایر نمایندگان مجلس داشته که این رایزنیها در نهایت منجر به صدور بیانیهای مبنی بر رای مثبت اعضای این فراکسیون به استیضاح وزیر کشور شد. (منبع)
شاعر خوش ذوق سروده است که: گر حکم شود که مست گیرند ....
این جریان مسلماً در شهر خفقان و تهدید و ارعاب اتفاق افتاده و کاملاً واقعی است؛ (فقط با یک واسطه معتبر نقل می شود):
نزدیک شروع سال تحصیلی دانشگاه ها یکی از بالاترین مقامهای اجرایی شهرستان (فرض کنید: م. الف) به رئیس یکی از دانشگاههای مستقر در اردکان زنگ می زند و می گوید:
از این به بعد برای نماز جماعت در دانشگاه از روحانی قبلی (فرض کنید: ا. ب) دعوت نکنید و به جای ایشان از روحانی دیگری (فرض کنید: ح .م) دعوت کنید!
آن رئیس محترم می گوید چرا؟ با آن روحانی مشکلی نداریم. هم کاملاً منظم است و هم، دانشجویان راضی هستند؛ فرصت کافی هم برای دانشجویان دارد. بعید است فرد پیشنهادی بتواند منظم شرکت کند!
آن مقام اجرایی می گوید: نظر فلان مقام از مقامات ارشد غیراجرایی شهرستان (فرض کنید: م. ت) است!
و البته آن رئیس محترم دانشگاه تا آخر قضیه را میخواند و می گوید: بر چشم. دقیقاً طبق این نظر، اوضاع نماز جماعت یک دانشگاه هم مدیریت می شود!
********
تردیدی نیست که امام جمعه محترم شهر، را در جریان انتصاب ریاست جدید بیمارستان نگذاشته اند؛ این جریان را فقط به عنوان شاهدی آوردم که تأکید کنم ادعای برخی دیگر از مسئولان شهرستان، مبنی بر بی اطلاعی از جریان تعویض ریاست بیمارستان چقدر کم میتواند به واقعیت نزدیک باشد!
و به تعبیر دیگر، باور این ادعا، خوش خیالی محض، و چیزی نزدیک به ابلهی سیاسی است!
ظلمی بزرگ در حق مردم اردکان
(یادداشت زیر را یکی از فعالین فرهنگی _ اجتماعی شهرستان نوشته، که علاقمند نبوده با نام خود منتشر کند:)
امام جمعه محترم در جلسه معارفه رییس جدید بیمارستان اردکان(مورخ 22/1/95) در صحبت های خود از جمله گفتند:
"برخورد سیاسی و جناحی کردن موضوع بهداشت و درمان ظلم بزرگ و نابخشودنی در حق مردم است. نمی خواهم بگویم این اتفاق افتاده اما تذکر می دهیم که اگر در گذشته این کار صورت گرفته یا در آینده این اتفاق بیفتد، ظلم بزرگی است"
در اینجا سوالی از مسئولین استان که در جریان این تغییر بوده اند پرسیده می شودکه چرا باید مسئولین اصلی شهر یعنی امام جمعه فرماندار و نماینده پس از قطعی شدن و زده شدن حکم رییس جدید بیمارستان از موضوع مطلع شوند!
تا آنجا که ما سوال کردیم امام جمعه و فرماندار مستقیما بیان کرده اند که بعد از امضای حکم از این موضوع مطلع شدند. می ماند نماینده محترم که موضوع از دو صورت خارج نیست یا ایشان هم پس از قطعی شدن ریاست جناب دکتر سلطان محمدی از موضوع مطلع شدند که سوال به جای خود باقی است و مسولین یزدی باید پاسخگو باشند و مسولان شهر اردکان باید با اعتراض از عزیزان یزدی بخواهند و بپرسند این چه وضعی است؟
هر مسوولی در شهر تعیین می شود اگر فردا مشکلی پیش آید ابتدا به فرماندار و امام جمعه و نماینده مراجعه می کنند با این اوضاع چرا نباید با آنها مشورت شود و بی خبر حکم یک مسئول زده شود؟ و اما در صورت دوم که تنها نماینده محترم که در تهران حضور داشته اند در جریان امر بوده، روشن می شود که در این جابجایی مسایل سیاسی دخیل بوده و به فرموده امام جمعه محترم ظلمی بزرگ در حق مردم اردکان انجام شده و عاملان آن گناه و تضیع حق بزرگی انجام داده اند.
و واقعا چرا در مساله مهم بهداشت و درمان هم دست از مسایل سیاسی بر نمی دارند؟
در جریان انتصاب ریاست جدید بیمارستان، جمعی از پزشکان انتقاداتی داشتند و دارند. از جمله این که چرا به هیچ وجه، نظر کارکنان و پزشکان شاغل در بیمارستان پرسیده نشده است. برخی از این انتقادات به بنده رسید. برخی از پرسنل بیمارستان، از عملکرد امام جمعه محترم شهرستان هم در جریان انتصاب اخیر انتقاد داشتند.
جهت اطلاع از کم و کیف قضیه جریان را از دفتر امام جمعه محترم سؤال کردم. ایشان به نقل از امام جمعه محترم فرمودند که در انتصاب ریاست بیمارستان، هیچ گونه هماهنگی با شخص ایشان انجام نشده است. در ضمن تصریح کردند که گزینه های پیشنهادی ایشان، با مشورت افراد متعدد، غیر از متخصص محترمی است که اکنون عهده دار ریاست بیمارستان شده است.
نصب جناب دکتر سلطان محمدی به ریاست بیمارستان ضیایی اردکان را به طور ویژه به جناب دکتر پورهاشمی و همفکران و همراهان ایشان در شبکه بهداشت و درمان اردکان تبریک عرض میکنم!
تسلیت و آرزوی صبر فراوان برای کسانی دارم که امیدی برای تغییرات اساسی و بهبود اوضاع درمانی شهرستان و مخصوصاً شکسته شدن رانت مدیریت و باندی شهر داشتند!
و به اندک کنایه و اشاره، همچنین تبریک خود را نثار کسانی میکنم که از احتمال آمدن افراد قاطع و سالم دیگری که مطرح بودند، احساس ترس کرده بودند و اکنون میتواند بدون نگرانی، روال قبل خود را استمرار دهند!
آیا در به همان پاشنه سابق خواهد چرخید؟! به نظر بنده و به احتمال زیاد، آری!
اوضاع شبکه بهداشت و مخصوصاً بیمارستان ضیایی آن قدر وخیم است که جای هیچ دفاعی از عملکرد مدیریت فعلی باقی نگذاشته است. و همه در انتظار ریاست جدید هستند. خود آقای دکتر پورهاشمی هم گویا دیگر راهی در مقابل این جریان ندارند!
در ایام تبلیغات انتخابات مجلس، رسماً آقای تابش در سخنرانیهای خود در پاسخ به انتقادات از شبکه بهداشت و درمان، تأکید می کردند که کار ادارات به نماینده ربطی ندارد! که البته این سخن کاملاً درست است؛ هر چند به شدت بعید میدانم آقای تابش به این سخن خود، اعتقاد قلبی داشته باشند.
حداقل، عملکرد ایشان کم و بیش مخالف این ادعاست! البته آماده تکذیب هم هستم.
اطلاع یافتم که در جریان مدیریت بیمارستان، جمعی تلاش کردند که فردی از مدیران باسابقه شهر در حوزه بهداشت و درمان را راضی کنند که کار را به عهده بگیرد؛ و اکنون، شاید و فقط شاید، به جرم عدم همراهی این مدیر برجسته، با کسانی که خود را همه کاره شهر میدانند، کار به در بسته خورده است!
در آینده نزدیک، و با تحقیق بیشتر، ان شاء الله نکات جدیدتری خواهم نوشت.
و البته جالب تر این که ابتکار مدیریتی مدیر فعلی شبکه بهداشت و درمان اردکان، برای به چالش کشیدن تغییر مدیریتی را شرح خواهم داد. ان شاء الله
(ttps://telegram.me/poorroostaee آدرس کانال وبلاگ تریبون در تلگرام
یادداشی درباره ادعای سایت نماینده درباره چند مدرک تحصیلی ایشان نوشتم.
نوشتم که ادعای مبنی بر فراغت از تحصیل ایشان در دانشگاه قبل از انقلاب، بیشتر به دروغ میماند تا واقعیت!
نوشتم که ادعای سایت ایشان مبنی بر فراغت از تحصیل از دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد در رشته منابع طبیعی، در صورتی صحیح است که ایشان دارای دو مدرک کارشناسی ارشد باشد؛ که بسیار بعید است.
نام ایشان در سایت دانشگاه آزاد اسلامی در فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد رشته جنگلداری است! اگر ایشان یک مدرک ارشد داشته باشد، و اگر ادعای سایت دانشگاه آزاد درست باشد (که نادرست بودن آن، تقریباً صد در صد منتفی است)، پس به نظر می رسد با دروغ دیگری مواجه هستیم!
از دفتر و منسوبین ایشان خواستیم فتوکپی دو مدرک ایشان منتشر شود؛ مدرک کارشناسی و مدرک کارشناسی ارشد!
در نهایت تعجب، در برخی گروهها کپی مدرک دکترای ایشان منتشر شد؛ یعنی اثری از چیزی که خواسته شده بود، تاکنون هیچ جا دیده نشده است!
و با کمال تعجب، خبردار شدیم که وکیل ایشان از سه سایتی که یادداشت بنده را منتشر کرده بودند، شکایت کرده است؛ و البته از کسی که آن سایتها، خبر و یادداشت را از او گرفته بودند و نامش را هم ذکرکرده بودند، شکایت نکرد!
و البته امیدوارم با اعلام گذشت وکیل نماینده، این شکایت فیصله پیدا نکند؛ بلکه امیدوارم این شکایت تا آخر ادامه پیدا کند! یعنی از وکیل نماینده خواهش میکنم اعلام گذشت نکنند!
همه این شواهد، ما را به واقعیت، نزدیکتر می کند! اگر چنین مدرکی در کارشناسی و کارشناسی ارشد ایشان وجود داشت، این همه دوندگی و شکایت و آسمان به ریسمان بافتن لازم داشت؟!
خب لطفاً فقط با صرف چند دقیقه فرصت، کپی مدرک کارشناسی قبل انقلاب ایشان و کپی مدرک کارشناسی ارشد منابع طبیعی ایشان از دانشگاه تهران را منتشر کنید و دهان منتقدان را ببندید!
با تأخیر بیشتر، شک ما نسبت به دروغ بودن ادعاها، به زودی تبدیل به یقین خواهد شد؛ و شاید همشهریان بنده، افتخار کشف دروغ دیگری در شهر خواهند داشت!
ماشین شهردار اردکان، پلاک شده، نه پلاک قرمز، بلکه پلاک سفید؛ آرم شهرداری هم ظاهراً ندارد؛ که احیاناً در تعطیلات عید، شهردار گران قیمت، اگر با خانواده بازدید پروژه ای رفتند، نگاه تند دیگران در استفاده شخصی از ماشین عمومی، خوشی تعطیلات عید را تلخ کند.
اصلاً بازدید پروژه که شخصی نیست! از تجربه شهرداریها در سراسر کشور می توان بازدید کرد و درس گرفت؛ چه ماشین خالی و چه با خانواده؛ مگر به حال ماشین فرقی دارد؟
حاشا که ما تصور کنیم از ماشین نود میلیونی شهردار، استفاده شخصی شود.
حاشا که ما تصور کنیم همراهی شهردار با نماینده در حدود یک ماه مانده به انتخابات در سفر به روستاهای بخش خرانق، با ماشین شهرداری بوده است.
حاشا که ما تصور کنیم شهردار با ماشین شهرداری به شیراز، رفتند؛ چه برای بازدید اقوام و چه برای ادامه تحصیلات دکتری!
حاشا که ما تصور کنیم آن زمان که آقای همین شهردار با پراید پلاک قرمز دولتی فرمانداری اردکان، حوالی شیراز دیده شدند، برای استفاده شخصی بوده. (اصلش قابل تکذیب نیست؛ چون سه نفر شاهد بودند؛ و فقط، وجه سفر قابل تحریف است؛ که دولتی بوده یا شخصی!)
حتماً مأموریت سختی در شیراز داشتند و اعزام شدند؛ و اکنون که سختی مأموریت شیراز با پراید را درک کرده اند، جز با ماشین مدل بالا نمی روند مأموریت!
البته بماند که ماشین مدل بالاتری در حد صد و پنجاه میلیون و بالاتر درخواست شده بود و شورای شهر صرفه جویی کرد و فقط خرید ماشین حدود نود میلیونی را تصویب کرد!
از این همه خدمت شهردار و سختیهایی که در مأموریتهای بین شهری می کشند، متشکریم؛ از شورای شهر هم که صرفه جویی در بیت المال را الگوی خود قرار داده، بیشتر متشکریم!
(کانال تلگرام وبلاگ تریبون ایجاد شد؛ آدرس برای عضویت: https://telegram.me/poorroostaee )
دیشب در مجلسی از مجالس عزای حضرت زهراء سلام الله علیها توفیق حضور داشتم. پس از پایان مراسم، یکی از دست اندرکاران هیأت به من گفت:
لطفاً بنویس! بنویس که برای تشکر از شهردار، جای نصب بنر و پلاکارد و پارچه به میزان کافی وجود دارد و شهر "بنرباران" می شود؛ اما برای نصب اعلامیه مراسم عزای مادر سادات، فقط یک بنر، آن هم با کلی دوندگی، اختصاص داده می شود!
گفت بنویس که برای تبلیغ حضور رئیس جمهور در یزد، اجازه "داربست باران" کردن شهر داده میشود، اما برای نصب اعلامیه مجلس عزای اهل بیت علیهم السلام، اجازه نصب داربست هم داده نمی شود!
و من گفتم، چشم! می نویسم. در روزگاری که هزینه انتقاد به شدت بالاست، و نویسنده را متهم به حب و بغض فردی و پیگیری منافع شخصی میکنند، می نویسم و باز هم می نویسم؛ شاید اثری داشته باشد!
و الآن به ذهنم رسید که کاش به آن عزیزان پیشنهاد میکردم با قلم بزرگ، انشایی در مدح شهردار بنویسند (شورای شهر، مهم نیست؛ مهم، تشکر از شهردار است!) و در آخرش، ریز بنویسند: ضمناً مجلس عزایی در آن هیأت برگزار میشود!
شاید (و البته به نظر شخصی بنده، حتماً) مؤثر می افتد و جای نصب بنر به تعداد مورد نیاز در اختیار گذاشته می شد؛ اگر هم نبود، برایتان داربست می بستند!
خدا از همگی قبول کند!
چند روز پیش، وزیر بهداشت بازدیدی از بیمارستان و یک مرکز بهداشتی اردکان داشتند؛ عوامل تدارکات بازدید، تمام تلاش خود را به کار میگیرند که برای وزیر، بازدیدی کاملاً پاستوریزه فراهم کنند!
شفافتر این که تمام تلاش خود را به کار میگیرند و به گونه ای برنامه ریزی میشود که هیچ منتقد و مخالفی یک کلمه هم با وزیر حرف نزند؛
شنیده شده که گفته شده نامه مکتوب هم به وزیر ندهند. (لابد می توانستند حدس بزنند که نامه ها، انتقادی است! شاید هم چون نمیدانستند داخل نامه به وزیر چه چیزی نوشته شده، گفتند به وزیر نامه ندهید!)
شنیده شده حتی تغییراتی در نیروی انسانی داده شده که از احتیاط و محکم کاری چیزی کم نگذاشته باشند!
اگر این همه همت و تدبیری که این چند روز برای پاستوریزه کردن بازدید وزیر بهداشت داشتند، در طول یک سال برای اداره بهتر شبکه به کار می گرفتند، الآن وضع شبکه در این افتضاح فعلی نبود!
این همه تدبیر و خلاقیت برای ماستمالی ضعف مدیریت شبکه را به همه کارکنان مؤثر در این برنامه، مخصوصاً مدیر شبکه تبریک و تهنیت و شادباش عرض میکنم!
لطفاً به جای تکذیب، فکر حل مشکلات باشند؛ آمادگی تکذیب همه این ادعاها را دارم؛ هر چند شواهد کاملاً کافی برای ادعاهای این یادداشت موجود است.
همچنین به وزیر محترم بهداشت، "خسته نباشد" جانانه عرض میکنم!