به مناسبت ولادت حضرت معصومه علیها السلام و آغاز دهه کرامت خاطرهای از مرجع عظیمالشأن مرحوم آیتالله العظمی نجفی مرعشی رحمهالله نقل میکنم. ایشان فرمود: پدرم مرحوم آیتالله علامه سیدمحمود مرعشی که در نجف اشرف میزیست علاقهمند بود که به طریقی، محل قبر جدهاش حضرت زهرا علیهاالسلام را بیابد، برای این مقصود ختم مجربی انتخاب نمود و چهل شب به آن مداومت نمود.
شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان به بستر خواب رفت، در عالم خواب به محضر امام باقر علیهالسلام رسید، امام به او فرمود: «علیک بکریمة اهل البیت» به دامن کریمه اهل بیت چنگ بزن، ایشان تصور کرد منظور امام علیهالسلام حضرت زهرا علیهاالسلام است، عرض کرد: آری قربانت گردم من نیز ختم را برای همین امر گرفتم.
امام فرمود: منظور من قبر شریف حضرت معصومه در قم است سپس افزود: بخاطر مصالحی خداوند اراده نموده که قبر حضرت زهرا علیهاالسلام مخفی باشد از این رو قبر حضرت معصومه علیهاالسلام را تجلیگاه قبر حضرت زهرا علیهاالسلام قرار داده است.
××××
به اقتضای طلبگی، چند ماه مانده به آغاز سال تحصیلی، زمزمههای کوچ اجباری از قم برایم سنگین و دلهرهآور است؛ از یک طرف تن به وظیفه سپردهایم و از طرف دیگر، هیچ جا برایم قم نمیشود. به لطف کریمه اهل بیت علیهم السلام و با توسل به کرامت آن حضرت، امسال هم موفق به تمدید جواز ماندن در سایهاش شدم. خدا را هزاران بار شکر. السلام علیک یا فاطمه بنت موسی بن جعفر علیهما السلام. امروز به نیابت از همه خوانندگان وبلاگ که دلهایشان هوای حرمش کرده، آستانبوس حرم حضرت خواهم بود.
برخی تلاششان بر آن است که نشان دهند طلبه و روحانی موفق کسی است که همرنگ مواضع سیاسی و اجتماعی مخاطبانش باشد؛ یا این که حداقل در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی، سکوت پیشه کند! یعنی در محراب بایستد و نماز جماعتش را اقامه کند و بر منبر بنشیند و سخنرانی اخلاقی و بیان مسائل شرعی در حوزه احکام فردی داشته باشد و برود.
در راستای این سیاست نانوشته، گاهی، چنان افرادی را که بوی سخن سیاسی از چند فرسنگی سخنانشان نمیآید تحویل میگیرند که بیا و ببین! گاهی، در قالب توصیه حفظ موقعیت فرد برای آینده و تأثیرگذاریهای بزرگتر، دعوت به همراهی یا سکوت میکنند و گاهی، از طریق تردید در تشخیص جبهه حق و باطل! و نمیدانم تأثیر این وسوسهها، به خاطر ضعف توکل در ماست یا برخاسته از خلل در اخلاص؟!
متأسفانه، بسیاری از هملباسهای ما مقهور این تبلیغ تحمیلی و سکولاریزم خزنده شدهاند! یعنی، کمشدن مأمومان و مستمعان را در پی اعلام مواضع سیاسی، دلیلی بر ناموفق بودن خود دانستهاند؛ البته در مورد برخی، شاید این تحلیل صادق باشد که تاب تحمل زخمزبانها و اهانتها و جسارتها را نداشتهاند!
یکی از وبلاگنویسان همشهری (و ظاهراً به نقل از دیگران) در حاشیه نامه رئیس جمهور سابق به سازمان کنفرانس اسلامی، چند سؤال انتقادی با برخی توضیحات آورده که خواندنش، خالی از تأمل نیست. (لینک یادداشت)
تذکر این نکته نیز ضروری است که آقای خاتمی نامه خود را به احسان اوغلو به عنوان دبیر کل محترم «سازمان کنفرانس اسلامی» نوشتهاند؛ (لینک خبر) در حالی که از سال 1390 نام سازمان کنفرانس اسلامی به «سازمان همکاری اسلامی» تغییر نام پیدا کرده است. (لینک خبر) اگر این خبر درست باشد ،شاید مشغله شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مجلس گذشته و ریاست جمهوری آینده فرصت دقت را گرفته است!
چند روزی است فضای سیاسی کشورهای مسلمان، مخصوصاً کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها به پیروزی رسیده، به شدت تحت تأثیر توهینی است که به ساحت پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله انجام گرفته است.
در این خصوص دو نکته یادآوری میشود. اول این که دشمنان اسلام در خیال خود بر این قصد هستند که با ساخت چنین فیلمهایی، ارادت مسلمانان را نسبت به اعتقادات خود کمرنگ سازند؛ غافل از این که این گونه حرکات، بر خلاف قصد آنها، تعلق به اعتقادات اسلامی و هوشیاری مسلمانان را دو چندان میکند و از سوی دیگر، کینه مسلمانان را نسبت به امریکا و اسرائیل بیشتر میکند.
نکته دوم این که دولت امریکا اعلام کرده، در فضای آزادی عقیده و بیان، نمیتواند مانع ساخت چنین فیلمهایی شود! حال اگر کسی بپرسد که چرا در همان فضای آزادی عقیده و بیان، کسی حق ساخت فیلمی علیه هولوکاست ندارد، چه پاسخی خواهند داد؟!
به نظر میرسد نظام حاکم بر امریکا مخصوصاً در قضیه هولوکاست و حمایت از اسرائیل به بنبست عجیبی رسیده است که راهی برای خروج از این بنبست نمیتواند ترسیم کند.
به مناسبت شهادت امام صادق علیه و علی آبائه السلام و با تسلیت این روز، حدیثی که حاکی از عظمت امام صادق علیه السلام است نقل میکنم.
سالم بن ابی حفصه میگوید پس از شهادت امام باقر علیه السلام و در آستانه منزل امام صادق علیه السلام، به دوستانم گفتم بیرون منتظر باشید تا به محضر امام صادق علیه السلام مشرف شوم و به او تسلیت گویم. خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و به او تسلیت عرض کردم و گفتم:
انا لله و انا الیه راجعون. سوگند به خداوند که ما کسی را از دست دادیم که هر وقت میفرمود «پیغمبر خدا چنین فرموده»، کسی نمیگفت شما که محضر سول خدا را درک نکردید! (کنایه از این که مقام و علم و اعتماد به صداقت او، تردیدی در صحت انتساب به پیامبر باقی نمیگذاشت). سالم بن ابی حفصه میگوید ادامه دادم که کسی را از دست دادیم که هرگز نظیر او را نخواهیم یافت!
به نقل سالم، پس از این جملات، امام صادق علیه السلام، سر به زیر انداختند و اندکی مکث کردند و سپس فرمودند: خداوند میفرماید که هر گاه یکی از شما به نصف خرمایی صدقه بدهد، من آن را پرورش میدهم چنان که حیوانات خود را پروار میکنید؛ تا آن که آن صدقه نیمه خرما را برای صاحبش (در قیامت) همچون کوه احد، بزرگ خواهد بود!
سالم بن ابیحفصه میگوید از محضر امام خارج شدم و به جمع دوستانم پیوستم و به آنها گفتم عجیبتر از این سراغ ندارم! ما نقل مستقیم امام باقر علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله را بزرگ میشمردیم ( و افسوس میخوردیم که کسی را از دست دادیم که بدون واسطه از پیامبر نقل میکند) در حالی که امام صادق علیه السلام مستقیم و بلاواسطه از خداند نقل میکند! (امالی، شیخ مفید،ص 354؛ متن اصلی حدیث در ادامه مطلب) ادامه مطلب...
در خبرهای چند روز گذشته پیشنهادی به مفتی سوریه و جواب وی درج شده بود که خیلی جالب است. بر اساس این خبر«یوسف قرضاوی» رئیس سابق یا اسبق الازهر مصر، در یک پیغام محرمانه خطاب به شیخ «أحمد حسون» مفتی سوریه (رئیس علمای دینی سوریه) نوشته بود: اگر از سوریه خارج شوی و به جمع مخالفان حکومت بپیوندی، به عنوان "أمیرالمؤمنین" با تو بیعت خواهیم کرد!
گفته می شود، مفتی سوریه ضمن رد کردن این پیشنهاد، پاسخ داده که بنده در حال حاضر در سوریه "أمیرالمؤمنین" هستم، اگر خارج شوم به "مزدور" و "جاسوس" تبدیل خواهم شد.
قابل ذکر است تروریست های مسلح سوریه چندی پیش "احمد" فرزند شیخ «أحمد حسون» را ترور کردند. او یکی از وفادار ترین افراد نزدیک به «بشار أسد» به شمار می رود.
(یادداشتی به بهانه آغاز سال تحصیلی حوزههای علمیه سراسر کشور)
معمولا برخی دانشجویان محترم و طلاب عزیز برای توجیه انجام ندادن تکالیف و تحقیقات موظف کلاسهای درس، به عذرهایی متوسل میشوند. سه عذر رایج عبارت است از 1. در جلسه قبلی غایب بودم 2. فراموش کردم 3. مریض شدم.
و بیچاره استاد که راهی جز پذیرش این سه عذر ندارد؛ چون خدا هم بر کسی که نمیداند و بر مریض و برای فراموشکار، تکلیف نگذاشته است! بر اساس تجربه شخصی ، برای قطع این عذر بند پنجم آییننامه ابداعی و اختصاصی کلاس را در جلسه اول، به این صورت شرح میدهم که:
دفتری برای ثبت وظایف داشته باشید. عذر انجام نشدن تحقیقات، موت با گواهی سردخانه یا مرض مشرف به موت با گواهی جناب عزرائیل سلام الله علیه است! غیبت در جلسه قبل مطلقاً عذر قابل قبولی نیست. متأسفانه نمیتوانیم به احترام کسانی که نیامدهاند، وقت کلاس را با جک گفتن پر کنیم؛ پس حتما در جلسهای که غایب بودید درسی بوده و هر درس، حتماً تکلیفی دارد!
در این یادداشت، مقدمهای قرآنی و تذکری درباره یکی از اخلاقیات رئیس جمهور ارائه میشود. در آیه 104 سوره بقره میخوانیم:
یا ایها الذین آمنوا لاتقولوا راعنا و قولوا انظرنا و اسمعوا و للکافرین عذاب ألیم.
در شأن نزول این آیه از ابن عباس نقل شده است که مسلمانان صدر اسلام هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مشغول سخن گفتن بود و آیات و احکام الهى را بیان مىکرد، گاهى از او مىخواستند کمى شمردهتر سخن بگوید تا بتوانند مطالب را خوب درک کنند و سؤالات و خواستههاى خود را نیز مطرح نمایند. براى این درخواست، جمله «راعنا» که از ماده «الرعى» به معنى مهلت دادن است، به کار مىبردند.
ولى یهود همین کلمه «راعنا» را از ماده «الرعونه» که به معنى کودنى و حماقت است، استعمال مىکردند. لذا در صورت اول مفهومش این است «به ما مهلت بده» ولى در صورت دوم به این معناست که «ما را تحمیق کن»!
در اینجا براى یهود دستاویزى پیدا شده بود و با استفاده از همان جملهاى که مسلمانان مىگفتند، پیامبر یا مسلمانان را استهزاء میکردند. آیه نازل شد و براى جلوگیرى از این سوء استفاده به مؤمنان دستور داد به جاى جمله «راعِنا»، جمله «اُنْظُرْنا» را به کار برند که همان مفهوم را مىرساند؛ اما دستاویزى براى دشمن لجوج نیست.
این مقدمه را برای تذکر این نکته آوردم که یکی از خصائل بد آقای احمدینژاد که از اول تاکنون تغییر محسوسی در آن دیده نشده، صحبتهای دوپهلوست که بهانه لازم را برای دیگران فراهم میکند.
کمتر صحبتی از ایشان سراغ دارم که از این روال خارج باشد. از «خس و خاشاک» معروف بگیرید تا آخرینش، صحبتهای گفتگوی تلویزیونی که مخالف و موافق و دوست و دشمن را مشغول کرده است! شاید هم این گونه صحبت کردن از لوازم سخنرانی سیاسی و از مختصات سیاسیون است و من خبر ندارم!
اگر همین یک توصیه قرآنی را ایشان و دیگر سیاسیون عمل کنند، بسیاری از چالشهای بیهوده و اختلافات تفرقهانگیز و کدورتها ایجاد نشود. به امید آن روز!
در سفر سال 1389 مقام معظم رهبری به قم، آیت الله العظمی وحید خراسانی دام ظله، نمایندگان خود را برای دیدار را مقام معظم رهبری به محل استقرار ایشان فرستاد. (ظاهراً فرزندان این مرجع، نمایندگی پدر بزرگوار خود را بر عهده داشتهاند).
رسانههای بهانهجوی داخل و خارج این کار را به معنای مخالفت ایشان با نظام یا شخص ولایت تفسیر کردند و یک دنیا تحلیل و تفسیر به خورد شنوندگان خود دادند و البته دل شنوندگان سادهدل را هم ربودند!
اما چند روز پیش، حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی که ستاد خبری فتنهجوی داخل و خارج او را مخالف نظام جا میزدند، در دیدار آقای سید عمار حکیم، حفظ نظام در ایران و عراق را از «أوجب واجبات» دانستند. تعبیر «أوجب واجبات» برای حفظ نظام، از سوی یک فقیه و مرجع، آن هم در خطاب به کسی که فقیه است، بار معنایی کاملاً روشنی دارد!
أوجب واجبات، در تعبیر فقهی، یعنی حکم ضروری دین، که بالاتر از آن و واجبتر از آن تصور نمیشود. تا اینجای قضیه کاملاً روشن و طبیعی است و برای کسانی که این مرجع گرامی را میشناسند و درس و سخنان ایشان را گوش کردهاند، چیز عجیبی نیست.
تعجب از کسانی است که از یک رفتار این مرجع معظم، تفسیر و تحلیلهای باب میل خود ساختند و پرداختند؛ اما در برابر این تصریح و سخن عمیق و دقیق ایشان، سکوت مرگباری پیشه کردهاند. البته شاید این سکوت و خفقان از جناج خبری و اصحاب رسانه فتنهجوی داخل و خارج، برای کسانی که با مشی و سیاست منافقانه آنها آشنا هستند، چندان عجیب نباشد!
نمیدانم چرا بسیاری از ما برای کاندیداتوری در یک منصب، همه تلاشهای خود را به کار میبندیم و انواع وعدهها را میدهیم و توقعات را فوق العاده بالا میبریم؛ اما در سالهای آخر مرتب از عواملی نام میبریم که نمیگذارند کار کنیم یا این که اختیارات خود را ناکافی میدانیم!
صحبتهای تلویزیونی رئیس جمهور و البته هدایت سؤالهای از پیش طراحی شده، در چند شب گذشته به شدت در همان کانالی بود که رئیس جمهور قبلی در سالهای آخر دوره دوم خود در مصاحبهها بیان میکرد.
اگر چنین است که گفتند و میگویند، چرا جناب رؤسای جمهور سابق و فعلی، پس از پایان دوره اول، دوباره کاندیدای همان سمتی شدند که به نظرشان اختیار کافی ندارد یا عوامل مخربی علیه آنها کار میکنند؟! آیا یس از چهار سال دوره اول به این نتیجه نرسیدند و فقط در سال آخر فعالیت دوره دوم خود که دیگر به حکم قانون نمیتوانند داوطلب مجدد اشغال همان منصب شوند، به چنین نتیجهای رسیدند که اختیار کافی ندارند یا موانعی در کار است؟! به نظرم این گونه صحبتهای کلی راه فراری برای پاسخ دادن به مطالبات مردم و پوششی برای گریز از پاسخگویی به میزان تحقق وعدههایشان در دوران تبلیغات است!
راستی چرا با وجود این که در سال هفتم ریاست جمهوری خود به این نتیجه رسیدند، سعی میکنند برای دوره بعد از خود، راه را برای ریاست دوستانشان هموار کنند؟! اگر در ادعای خود راستگویند، چرا تلاش میکنند که دوستان خود را در گرداب منصبی گرفتار کنند که اختیار کافی ندارد؟! آیا اگر چنین است، نمیتوان آنها را دوستان ناباب (یا نادان) و دوستیشان را از نوع «خاله خرسه» دانست؟!
بهتر است به جای فرافکنی مشکلات و نواقص و به جای توسل به این حربه نخنما، در سال آخر، همت خود را برای کار و خدمت بیشتر به کار گیرند و در مواردی که موفق نبودهاند، صادقانه از مردم عذرخواهی کنند. و مطمئن باشند که مردم، صداقت در اعتراف به قصورها را بیش از هر چیز دیگری میپذیرند. به امید آن روز!