حادثه شیراز و حمله به تاکسی حامل جناب دکتر مطهری، نماینده مردم تهران حواشی زیادی داشت. با این که مدتی از این جریان گذشته، و هیجانات فروکش کرده است، می‌خواهم به این موضوع از زاویه دیگری نگاه کنم.

قبل از هر چیز،‌ حمله به ماشین نماینده محترم مردم تهران جناب آقای مطهری را محکوم می‌کنم! تا در ادامه و در اثر این یادداشت، متهم به حمایت از این حمله نشوم! همچنین همه عواملی که زمینه چنین اقدامی را فراهم کرده، از عملکردهای سیاسی افراطی و برنامه‌ریزی سیاسی و ... را تقبیح می‌کنم. بعد از این مقدمه،‌ می‌روم سراغ اصل مطلب.

ابهام اصلی و سؤال اساسی آن است که:

جناب دکتر مطهری به عنوان نماینده فعال و طراز اول مجلس، به شهر بزرگی مثل شیراز و آن هم به دانشگاه بزرگ و باکلاس و دارای اعتبار شیراز دعوت می‌شود؛ دعوتی که غیرمترقبه و مخفیانه نبوده و حتی به خاطر آن، یک یا چند جلسه شورای تأمین استان هم تشکیل می‌شود. قطعاً همه ارکان مسئول و مدیریت دانشگاه شیراز هم در جریان بوده‌اند.

به تعبیر دیگر، نه نماینده محترم "درپیت" بوده، نه شهر بزرگ شیراز و دانشگاه با کلاس شیراز "درپیت" بوده و نه دعوت مخفیانه بوده است!

معمولا در چنین دعوت‌هایی،‌ حداقل ادب و احترامی که میزبان نسبت به مهمان خود به خرج می‌دهد، حتی اگر بلیط هواپیمای او را تهیه نکند، انتظار هست و کاملاً طبیعی است که میزبان، مهمان دارای چنین درجه‌ای را در فرودگاه استقبال کند و از فرودگاه تا محل استقرار او را همراهی کند و طبعاً وسیله نقلیه این انتقال را تدارک نماید.

بارها و بارها چنین روالی را آزموده‌ایم و به چشم دیده‌ایم؛ چه به عنوان مهمان و چه به عنوان میزبان!

همه تعجب بنده آن است که هواپیمای جناب دکتر مطهری در فرودگاه شیراز به زمین می‌نشیند. ایشان پیاده می‌شوند. کسی به استقبال نیامده،‌حتی ماشینی هم برای انتقال ایشان، پیش‌بینی نشده، ایشان می‌رود سراغ ناوگان تاکسیرانی داخل فرودگاه، تاکسی می‌گیرد و راهی دانشگاه می‌شود!

حتی اگر حمله‌ای به ماشین ایشان نبود، تا اینجای داستان هم به اندازه کافی غیرقابل باور است! یعنی این همه تدارک سیاسی و اجتماعی و واکنش قبل از سفر ایشان به شیراز وجود داشته، اما هیچ کسی از طرف دانشگاه شیراز از ایشان در فرودگاه، استقبال نکرده و ایشان مثل یک مسافر معمولی، تاکسی گرفته و رفته دانشگاه! داستانی، تخیلی‌تر از این می‌توان تصور کرد؟!

و البته عکس تاکسی سمند زردی که شیشه‌هایش شکسته بود،‌ منتشر شد. جالب این که طبق گزارشی که یکی از رسانه‌های اصلاح‌طلب از راننده تاکسی موهوم ارائه کرده،‌ ادعا شده به راننده تاکسی گفته شده درباره این موضوع با کسی حرف نزند!!!! و ماشین وی هم فردای همان روز تعمیر شده. تازه از کسانی بوده که یک ماه هم نبوده که این تاکسی را تهیه کرده بوده است!

کنار هم گذاشتن این شواهد، بیش از آن که واقعی بودن حمله به ماشین دکتر مطهری را قابل‌باور سازد، شوی تلویزیونی بودن آن را تداعی می‌کند. و الله العالم


نوشته شده در  جمعه 94/1/7ساعت  10:15 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

قدیم‌ها رسم بود، البته الآن هم هست که برای استخدام آبدارچی یک اداره و شرکت، کلی مصاحبه و گزینش اخلاقی و عدم سوءپیشینه را درخواست می‌کردند؛ قبلاً برای مقامات بالاتر، این گزینش‌ها سخت‌تر می‌شد.

اما الآن فقط برای آبدارچی‌ها سخت‌تر شده، بقیه مخصوصاً مقامات از جنس ملی و منطقه‌ای و محلی که چنین استعلاماتی، ضروری نیست؛ فقط تعلق حزبی و سرسپردگی سیاسی کفایت می‌کند!

بیشتر از این اشاره هم لازم نیست؛ شاید همین مقدار، کفایت کند؛ اگر هم چیزی کشف نشد، اطلاعات خود را به روزتر فرمایید لطفاً.


نوشته شده در  دوشنبه 93/12/18ساعت  10:7 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

عوامل محترم و زحمتکش شهرداری اردکان، تلاش خوبی در راه ارتقای فضای سبز و درختکاری دارند؛‌ امسال هم به رسم نیک هر سال، به این مناسبت درختانی کاشته‌اند.

اما نمی‌دانم چرا از نگاه تیزبین منتقدان شهرداری، سبک خشک کردن درختان کاج خیابان شهید کلانتری توسط شهرداری، مخفی مانده است؟!

بعد از احداث لاین دوم این خیابان، درختان زیادی، البته به مرور و یواشکی، خشکانده و قطع و بریده و محو شدند؛ و این روند ادامه دارد.

دور تنه درختان کاج،‌ با این که داخل باغچه است، دیواری قطور از جنس آجر و سیمان احداث کرده‌اند؛ که البته در نوع خود خیلی عجیب است و هر چه فکر کردیم، فلسفه این حلقه‌های سیمانی و آجری دور درختان کشف نشد!!!

کف جوی آب کنار آن هم سیمان کرده‌اند. یعنی به شدت همه راه‌های تغذیه و جذب آب این درختان قطور را مسدود کرده‌اند و راه نفس کشیدنی باقی نگذاشته‌اند! اضافه کنید آبیاری قطره‌ای برای این درختان قطور!!!

و به این روال، در چند سال آینده، باید شاهد نو شدن همه درختان این خیابان باشیم!!!


نوشته شده در  یکشنبه 93/12/17ساعت  4:23 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

شنیده‌ها حاکی است که شهردار محترم اردکان استعفا فرموده‌اند؛ آن هم در اوج روزهای کاری شهرداری در طول سال، یعنی در آستانه سال نو، با فراوانی کارهای شهرداری در روزهای پیش رو تا پایان تعطیلات عید نوروز!

شنیده‌های دیگر حاکی است که این استعفا، احتمالاً دستوری یا فرار به جلو است؛ یعنی در جمع‌بندی‌های اخیر شورای شهر، این نتیجه حاصل شده که اکثریت شورا، مایل به برکناری شهردار هستند وشهردار محترم قبل از برکناری، پیش‌دستی کرده‌اند یا پیشنهاد این پیش‌دستی را از شورا دریافت کرده است! تا به ادبیات امروزی، هزینه سیاسی و اجتماعی هر دو طرف در برکناری احتمالی شهردار، در یک معامله برد ـ برد کاهش یابد!

این‌ها همه را در کنار این موضوع قرار دهیم که در یک سال و نیم قبل، شورای شهر، با اتفاق آرا (بدون حتی یک مخالف) همین شهردار را منصوب کرد و و این رأی بدون مخالف ( که داد می‌زد اتحاد نظر کاملاً سیاسی و حساب شده است) اعتراضات بسیاری هم برانگیخت!

چرا شورای محترم آن قدر احساسی و بدون کارشناسی تصمیم گرفته که پس از یک سال و نیم، به چنین نتیجه‌ای رسیده؟! تازه شما در نظر داشته باشید که این مخالفتها از چه زمانی شروع شده که حالا این قدر بالا گرفته؟! شاید هم تصمیم اخیر شورا، احساسی و بدون مطالعه کافی است!

می‌توان حدس زد اولین مخالفتها و نشانه‌های پشیمانی، از همان ماههای اول شروع شده و البته شورای شهر شجاعت جبران فوری اشتباهش را نداشته و پس از کلی کش و قوس،‌ چاره‌ای جز اصلاح مسیر و تصمیم گذشته ندیده است!

کاش همه ما آنچه هستیم، می‌نمودیم و آویزان دیگران و مرعوب برخی دیگر و ابزار اجرای نظر دیگران و نیز عوام‌زده و دنبال رأی دور بعد انتخابات شورا نبودیم تا شجاعت اظهار نظر صریح داشته باشیم و تبعات تصمیم‌های درست ونادرست خود را هم با شجاعت قبول می‌کردیم!


نوشته شده در  چهارشنبه 93/12/13ساعت  6:23 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

دو خبر زیر را بخوانید و فقط در ذهن مبارک به این سؤال پاسخ فرضی بدهید که اگر این اتفاق‌ها در دولت قبل افتاده بود، حامیان این دولت، چه غوغای احتمالی، به راه می‌انداختند؟!

وعده 2 نمره به دانشجویان برای حضور در یک مراسم خاص

مسئولین دانشگاه آزاد با ارسال پیامکی به دانشجویان اعلام کردند چنانچه در مراسم «اولین گردهمایی خیر خواهان همدل» شرکت کنند، به آنها 2 نمره برای درس عمومی داده می شود.

در سالن اجتماعات دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه آزاد واحد تهران غرب روز گذشته مراسمی تحت عنوان «اولین گردهمایی خیر خواهان همدل» بود.این مراسم قرار از ساعت 16 تا 18 با حضور فاطمه هاشمی برگزار شد.مسئولین برنامه در پیامکی به دانشجویان این واحد دانشگاهی اعلام کردند که برنامه مذکور همراه با اجرای موسیقی سنتی آذربایجان است و به هر دانشجوی شرکت کننده در این مراسم 2 نمره برای درس عمومی به وی داده می شود.ظاهرا فاطمه هاشمی در این مراسم حضور نیافت و بجای وی فرد دیگری حاضر شد.مسئولین مراسم روز دوشنبه پیامکی برای دانشجویان دانشگاه آزاد ارسال کردند که متن آن به شرح زیر است:«اولین گردهمایی خیر خواهان همدل. روز سه شنبه پنج اسفند از ساعت 16 تا 18 با حضور سرکار خانم دکتر هاشمی همراه با اجرای موسیقی سنتی آذربایجان و اعطاء 2 نمره فرهنگی به درس عمومی دانشجویان جهت حضور در سالن اجتماعات دانشکده فنی و مهندسی واحد تهران غرب».

پروژه ای با 70 درصد پیشرفت در زیرساخت؛ کلنگ زنی با حضور روحانی!

یکی از سایت‌های هوادار رئیس‌جمهور سابق، دستور روحانی برای آغاز عملیات اجرایی قطار سریع السیر تهران - قم - اصفهان را مورد انتقاد قرار داده و نوشته: در تصاویر منتشره از این برنامه، انفجار نمادین چاشنی انفجاری و برخاستن دودهای رنگی در پهنه یک بیابان به چشم می خورد؛ این یعنی پروژه ای به تازگی و از صفر آغاز شده است، اما مروری بر آرشیو خبرگزاری های رسمی کشور چیز دیگری را نشان می دهد.

خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) در 8 شهریورماه 1393 یعنی در زمانی که یک سال از دوران حیات دولت تدبیر و امید می گذرد، سخنان معاون وزیر راه و شهرسازی و مدیر عامل راه آهن دولت یازدهم در سمینار بین المللی امور مسافرین و سیستم های ریلی سریع السیر را با این تیتر گزارش می کند: عملیات زیرسازی خط آهن سریع السیر تهران - اصفهان 70 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است.

محسن پورسید آقایی مدیر عامل راه آهن در این سمینار بین المللی گفت: عملیات احداث خط آهن سریع السیر مسیر تهران - قم - اصفهان به طول 412 کیلومتر در دست اقدام قرار گرفته و هم اکنون پیشرفت فیزیکی زیرسازی این پروژه به حدود 70 درصد رسیده است.


نوشته شده در  جمعه 93/12/8ساعت  7:17 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

(لطفاً یک بار دیگر،‌ عنوان این یادداشت را با دقت و نگاه فلسفی بخوانید!)

صبح دوشنبه روز برفی اردکان بود؛ مثل بسیاری از شهرهای استان یزد. از صبح زود، تعطیلی مقاطع ابتدایی برخی از شهرها، بارها در صدا و سیما مرکز یزد اعلام شد. اما تا آخرین لحظه خبری از تعطیلی مدارس اردکان اعلام نشد.

به پسرم گفتم شاید مسئولان آموزش و پرورش اردکان هنوز خواب ناز تشریف دارند و خبر از اوضاع جوی بیرون منزل ندارند! و در ذهنم چنین توهمی برداشتم که شاید راسخ هستند که این اندک برف،‌ نباید باعث آن شود که نسلی، حتی یک روز، از علم‌آموزی باز بماند. (و البته به خود نگفتم که خوش‌خیالی حدی دارد!)

او را راهی مدرسه کردم و عازم محل کار شدم. عصر که به خانه رسیدم، گزارش شاهکار مدیریت آموزش و پرورش اردکان (و شاید مدیریت مدرسه؛ هر چند احتمال خودسرانه بودن مدیریت مدرسه در تعطیل کردن درس‌ها، خیلی بعید است) را شنیدم. کلاس‌ها زنگ اول تشکیل شده و در به در راننده سرویس‌ها را پیدا کرده‌اند که دانش‌آموزان را پس از زنگ اول به خانه بازگردانند!

نمی‌دانم حضرات اندک تأملی در بزرگ‌ترین فلسفه تعطیلی روزهای نامساعد جوی داشته‌اند یا نه؟!

اگر هدف از تعطیلی حفظ سلامت دانش‌آموزان در برابر خطرات مسیر آمدن به مدرسه و بازگشت است، اکنون که آمده‌اند، و برف در حال کاهش و آفتاب در حال نمایاندن خویش است، چرا باید دانش‌آموزان،‌ میانه روز و پس از یک ساعت درس به منزل بازگردانده شوند؟!

آیا به فکر کسانی بودند که به خیال حضور فرزندشان در مدرسه، خانه را ترک کرده بودند؟! آیا به فکر زحمت راننده‌های سرویس‌های دلسوزی که تا آمدن والدین، درب خانه‌ها، منتظر ماندند، بودند؟! و آیا به فکر دانش‌آموزانی بودند که راننده سرویس‌شان در دسترس نبود؟! آیا به فکر عواقب کار راننده سرویس‌هایی که بچه‌ها را درب منازل بسته رها کردند و رفتند، بودند؟! و آیا به فکر مسئولیت و زحمت شدید اولیای هر مدرسه، در بازگرداندن بی‌موقع دانش‌آموزان به منازل، بودند؟!

و البته شخصاً به این نتیجه رسیدم که سردی هوا، مانع فهم درست می‌شود؛ شاید به همین دلیل که در این روز سرد،‌ دانش‌آموزان محترم درس را نمی‌فهمند، به خانه بازگردانده شدند!

و شاید هم به همین دلیل سردی هوا، مسئولان ارشد یا میانی آموزش و پرورش اردکان،‌ از اتخاذ تصمیمی منطقی بازماندند و تصمیمی گرفتند که هیچ سویه قابل دفاعی ندارد!

خدا به ذهن خراب ما شفا عنایت کند! شما هم دعا بفرمایید.


نوشته شده در  دوشنبه 93/12/4ساعت  5:15 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

خوشبختانه یا متأسفانه روز 22 بهمن اردکان نبودم تا شاهد تدبیر راهپیمایی امسال باشم. هر چند امسال هم که در راهپیمایی قم بودم، مثل 25 سال گذشته، نفهمیدم ابتدای مسیر راهپیمایی کجاست و انتهایش کجاست!

اما هدف از این یادداشت،‌ تلنگری به افتضاحی است که امسال مسئوولین راهپیمایی اردکان به بار آورده‌اند!

نبودم اما گزارش‌های متعدد دوستان و آشنایان نشان داد که به تعبیر من، تدبیر حداکثری برای حضور حداقلی مردم صورت گرفت!

نمی‌دانم منشأ این اقدام و تصمیم در زمان و مکان،‌ خودخواهی بود یا یا خودنمایی یا غرور یا هر چیز دیگری، اما ظاهرا نتیجه‌اش یک چیز بیشتر نبود: افتضاح!

شاید اندکی یا بیشتر از اندکی افراط کرده باشم،؛ اگر چنین است، باید در کانال‌های خبری، تجدید نظر کنم.


نوشته شده در  دوشنبه 93/11/27ساعت  12:21 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

مشاور خانم ابتکار در واکنش به سفر وزیر موفق بهداشت و درمان ( آن هم به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور!) به اهواز در هیاهوی غبار و ریزگردها، افاضه فرمودند که:

هاشمی نخود هر آشی است. (لینک خبر) (تذکر واضحات: مسلم است که هاشمی با عنوان وزیر بهداشت منظور است؛ والا این ادبیات با سایر هاشمی‌ها حتی نوه‌ها و نتیجه‌هایشان، آن هم از اعضای دولت حاضر، نه بعید، که محال است!)

برخی،‌ آدم هم‌مسلک سیاسی خودشان را تحمل نمی‌کنند؛ آن وقت انتظار داریم آستانه تحملشان، ظرفیت دیدن رقبا را داشته باشند!

چه قاراشمیشی است و ما خبر نداریم؛ و البته، چقدر پرتوقع هستیم ما، که از چنین آدم‌هایی، چنین توقعاتی داریم!


نوشته شده در  شنبه 93/11/25ساعت  5:30 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

پسرم (دانش آموز کلاس سوم ابتدایی) متنی را در بخش نوشتاری درس آزاد به عنوان تکلیفش نوشته بود. (اگر عنوان تکلیف را درست نوشته باشم).

معلم محترمش، ابتدا به او گفته بود که این متن را مادر یا پدرت برایت گفته‌اند و نوشته‌ای! پس از انکار پسرم و با این ادعا که خودش نوشته، معلم محترم کلی او را تشویق کرده بود!

حساس شدیم که چه شاهکاری به خرج داده که این گفتگو و سپس تشویق، نتیجه آن بوده است. متن را خواستیم تا بخوانیم.

اما با کمال تعجب دیدیم چقدر اشتباه نگارشی و محتوایی دارد؛ و در حیرت ماندیم که راز این همه تشویق چه بوده است؟! و ای کاش قبل از اصلاحات (سیاسی نخوانید!)، عکسی از این شاهکار ادبی گرفته بودیم!


نوشته شده در  یکشنبه 93/11/19ساعت  10:18 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

نمی‌دانم عزیزان شورا و شهرداری اردکان چه پاسخی دارند برای این سؤال که آیا اموالی که در اثر تغییر مداوم طرح‌ها هدر می‌رود، اگر ملک شخصی‌شان بود و برای کسب‌اش عرق جبین ریخته بودند، اینگونه بی‌محابا به تغییر طرح‌ها رأی می‌دادند و اینگونه بی‌محابا تخریب و اجرا می‌کردند؟

و از کجا معلوم که شورای شهر و شهردار بعدی تصمیم بر تغییر دوباره این طرح‌ها نگیرد؟!

آیا به اندازه کافی کار مطالعاتی و برآورد منافع و مضار می‌شود که در آینده دلیل کافی برای تغییر طرح‌ها فراهم نشود؟!

و آیا نمی‌شد با تغییر جزیی در طرح‌ها، مانع تخریب بخشی از سازه‌های قبلی شد؟

به عنوان مثال، آیا نمی‌شد با تغییر مختصری در مسیر رودخانه، از تخریب بازارچه سه‌شنبه بازار جلوگیری کرد؟

آیا نمی‌شد فقط یک لاین این بلوار فعلا اجرا شود و لاین دوم، تا استهلاک ساختمان سه‌شنبه بازار به تعویق بیفتد؟!

مگر بلوار غدیر در ترافیک امروزی شهرستان، چه ضرورت حیاتی دارد و چه گره ناگشودنی ترافیک در آن محل را باز می‌کند که برای آن، این همه تخریب ضرورت پیدا کند؟!

و اصلاً در شرایط زمانی فعلی و حتی تا ده سال آینده، انتفاع مردم از خیابان و بلوار عریض غدیر بیشتر خواهد بود یا سه‌شنبه بازار؟! بلواری که فعلاً نه ابتدایش، روانی ترافیک ایجاد خواهد کرد و نه انتهایش! و شما چنین تصور بفرمایید که شاید خیابانی ساخته شده، برای تکمیل آلبوم افتخارات برخی مسئولان شهر و نه کارگشای تردد مردم!

 و به عنوان مثال دیگر، چه ضرورتی بود که موزائیک‌های مرتب و سالم مقابل اداره فرهنگ و ارشاد و فرهنگسرای مرحوم آیت الله خاتمی فقط شاید به این دلیل که مثل طرح جدید نیست،‌ خراب شود؟!

این اسراف‌ها، حتی اگر از اموال شخصی باشد، غیرقابل گذشت است؛ چه رسد به این که از اموال عمومی و حاصل زحمت مردمی باشد که به زور قانون، از جیبشان خارج شده و به جیب گشاد شهرداری ریخته شده و این‌گونه باید با مشاهده این صحنه‌های دردناک، داغشان در پرداخت این پول‌های بی‌زبان به شهرداری، هر روز تازه‌تر از دیروز باشد!

و به عنوان مثال،‌ چه ضرورتی دارد که آسفالت پیاده‌روهایی تخریب و موزاییک شود که تردد عابر پیاده در آنها به شدت کم است؟! مسیر پیاده‌روهای میدان شفق تا بیمارستان شاید نمونه خوبی از این موارد غیرضروری تخریب باشد!

ای‌ کاش این پول فراوان، دست کسانی قرار می‌گرفت که همت بزرگ و طرح‌های کلان داشتند. و ای کاش .... 

البته احتمالا شما با من هم‌عقیده باشید که حروم کردن پول از هر کسی بر می‌آید!!!


نوشته شده در  دوشنبه 93/11/13ساعت  12:38 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<   <<   36   37   38   39   40   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]