ساختمان پژوهشگاهی که در آن شاغلم، سه طبقه است. بارها در طبقه میانی جوانان رشیدی را دیده‌ام که منتظر آسانسور هستند! و نتیجه‌اش؟!

×××××

متأسفانه حجت الاسلام ابوالحسنی (منذر) از محققان همکار پژوهشگاه در اوج دوران شکوفایی علمی در سن 56 سالگی در اثر سکته قلبی به رحمت ایزدی پیوست. خدا او را رحمت کند.


نوشته شده در  یکشنبه 90/12/7ساعت  8:42 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

شهر قم (یا همان استان قم!) سه نماینده در مجلس شورای اسلامی دارد. در چند دوره اخیر، جامعه مدرسین فقط برای حوزه انتخابیه قم افرادی را پیشنهاد می‌کرد که معمولا همانها رأی مردم را به خود جلب می‌کردند و قبای نمایندگی مردم قم را می‌پوشیدند.

از اینکه گاهی افراد معرفی شده در دوره‌های بعد کاندیداتوری، مورد تأیید جامعه مدرسین قرار نمی‌گرفتند، می‌توان نتیجه گرفت اعضای جامعه از عملکرد فرد راضی نبودند یا از انتخاب خود پشیمان گشته‌اند؛ سید طه هاشمی(نماینده قم در یکی از دوره‌های سابق) و آقای بنایی(یکی از نمایندگان فعلی قم در مجلس) شاهد این ادعا هستند. بگذریم!

موضوع نوشتار حاضر آن است که جامعه مدرسین از قرار شنیده‌ها بر روی سه نفر به تفاهم نرسیده‌اند و قرار است فقط نام دو نفر را اعلام کنند! جالب است که جمع بیش از سی نفری جامعه مدرسین نتوانسته با همه اطلاعات و کانال‌های خبری و بصیرت اعضایش، از بین بیش از پنجاه کاندیدای نمایندگی در قم، سه نفر را معرفی کند؛ پس انتظار بصیرت و اتحاد از مردم و سایر احزاب و گروه‌های سیاسی، انتظاری بیش از توان آنهاست!

معتقدم اگر قرار است جامعه مدرسین دو نفر را معرفی کند،‌ معرفی نکردن افراد بهتر و آبرومندانه‌تر است. و البته معتقدم جامعه در انتخاب فرد سوم گرفتار بازیهای سیاسی شد و باخت!


نوشته شده در  شنبه 90/12/6ساعت  6:56 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

از ظریفی پرسیدند: وسط کره زمین کجاست؟ پس از درنگی، میخ افسار الاغش را در زمین فرو کرد و گفت: همین جا! گفتند: از کجا ثابت می‌کنی که ادعایت درست است؟ گفت: اگر قبول ندارید می‌توانید اندازه بگیرید!

از همو پرسیدند تعداد ستارگان آسمان چند تاست؟ تأملی کرد و سر خاراند و فکورانه گفت: به تعداد موهای الاغم! و البته قبل از آن که از دلیلش بپرسند، گفت: اگر در این ادعا هم شک ندارید، می‌توانید بشمارید!

ایام تبلیغات است و هرچه بلوفهای انتخاباتی بزرگ‌تر باشد، مستنداتش هم به همین دلایل ظریف فوق نزدیک‌تر است؛ چه کارهایی که انجام شده و چه کارهایی که می‌خواهد انجام شود!

اگر کاندیدا تازه به میدان رقابتها آمده باشد چنان می‌گوید که از صدر تاریخ بشر تاکنون کاری برای شما نشده و من همه را جبران خواهم کرد. و اگر دوباره می‌خواهد رأی بگیرد، چنان می‌گوید که اگر من در دوره قبل نبودم، هوا برای نفس کشیدن هم نداشتید! و ما مانده‌ایم بین این فلاکت فقر بی‌توجهی و آن غنای کشنده و موهوم!


نوشته شده در  پنج شنبه 90/12/4ساعت  4:44 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در تاریخ اسلام، حکایت تنگه احد و غفلت مدافعان تنگه و منفعت‌طلبی و رقابت خودیها بر سر منافع زودگذر دنیا (غنایم جنگی) از عبرت‌های بزرگ و ماندگار است؛ و البته زیاد شنیده‌اید که تاریخ تکرار می‌شود.

بی‌راه نیست اگر شرایط حاضر در ارائه لیست‌های مختلف اصولگرایان در شهرهای بزرگ و مخصوصاً پایتخت کشور را به اواخر جنگ احد تشبیه کنیم؛ آن گاه که تصور شکست دشمن و رقابت بر مطامع دنیوی، شکست تلخی برایشان به همراه داشت. اما چه می‌شود کرد که برخی، تا شکست را به چشم نبینند، باور نمی‌کنند؛ یعنی وقتی شکست را باور می‌کنند که جز تأسف و اندوه و تحمل خسارتهای آن، راه دیگری در پیش ندارند. امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام فرمود: عبرتها چه فراوان است و عبرت‌گیران چه اندک‌اند!


نوشته شده در  چهارشنبه 90/12/3ساعت  10:14 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

خبر زیر را بخوانید و البته حاشیه نگارنده را نیز: ( خبر مربوط به زادگاه بنده است، اما ممکن است در هر شهر دیگری هم اتفاق افتاده باشد یا در آینده دور و نزدیکی اتفاق بیفتد؛ اسم شهر را حذف کردم تا آن را با نگاه کلان‌تری بخوانید).

روز 29 بهمن در مراسمی علمیات کلنگ زنی احداث هتل اساتید آموزشکده‌ی فنی شهری از شهرهای ایران در زمینی به مساحت 650 مترمربع نزدیک حرم مطهر امام رضا علیه السلام انجام شد.  در این مراسم شهردار، رئیس شورای اسلامی شهرستان، امام جمعه، فرماندار و نماینده آن شهر حضور داشتند.

حاشیه نگارنده: هر چه فکر کردم نفهمیدم که ربط این کار تجاری با این همه مسئول شهر چیست؟ اینکه هتلی با سرمایه‌گذاری عده‌ای در پایتخت معنوی کشور ساخته شود، چه ربطی به مسئولان آن شهر دارد؟! و البته انشاء الله که همه آنها با هزینه شخصی به مشهد جهت زیارت امام هشتم رفته بودند و چون اتفاقی همه آنها با هم در مشهد بودند، این مراسم هم تدارک دیده شده است. شاید هم مسئولان هتلی که می‌خواهد ساخته شود در اقدامی تبلیغی برای آینده هتل، این همه مسئول را مهمان کرده‌اند. تناسب زمانی شرکت این همه مسئول با حضور کاندیدای انتخابات مجلس هم انشاء الله اتفاقی بوده نه برنامه‌ریزی شده.

و البته خوش بینی هم حدی دارد که مرا در افراط در خوش‌بینی خواهید بخشید! این خوش‌بینی زیادی وقتی رنگ می‌بازد که تصور کنیم همراه هر نفر از این مسئولان، ممکن است چند طفیلی و قفیلی هم وجود داشته باشد. خدا ما را به خاطر این سوءظن ببخشد!


نوشته شده در  دوشنبه 90/12/1ساعت  11:15 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

وجود لیستهای مختلف کاندیداهای مجلس و معرفی افرادی برای سلایق مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی در جای خود کار خوبی است. اما اینکه کسانی ادعای وحدت مبانی فکری داشته باشند و افرادی مختلف و لیستهای متعددی بدهند، آیا جز نشان تضغیف خود با دست خود است!؟

اجازه بدهید صریح‌تر بنویسم. وجود لیست‌های مختلف اصولگرایان، نشانه فاصله زیاد اصولگرایی از ادعا تا عمل است. وجود لیست‌های مختلف یعنی هر یک از من و ما فقط لیستی را قبول داریم که من و ما در آن باشیم، و اگر نباشیم لیستی دیگر می‌سازیم که من و ما در آن هستیم! وجود لیستهای مختلف یعنی فقط وحدتی قبول است که بر محور من و ما شکل گیرد! وجود لیستهای مختلف یعنی من و ما از همه بهتر می‌فهمیم! وجود لیستهای مختلف یعنی فقط من و ما انقلابی هستیم و بقیه خرده شیشه دارند! وجود لیستهای مختلف یعنی فقط من و ما دشمن را شناخته‌ایم و بقیه نشناخته‌اند! وجود لیستهای مختلف یعنی فقط من و ما فتنه را شناختیم و بقیه اصحاب فتنه‌اند! وجود لیستهای مختلف یعنی فقط من و ما می‌فهمیم و بقیه نمی‌فهمند!اما حقیقت آن است که وجود لیستهای مختلف اصولگرایان یعنی نعره بصیرت و عمل از نهایت بی‌بصیرتی! وجود لیستهای مختلف یعنی دشمن، قدومت مبارک!

وجود لیستهای مختلف، یعنی خودخواهی محض! یعنی خدا را دیدید سلام برسانید!


نوشته شده در  یکشنبه 90/11/30ساعت  8:10 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

خواندن خاطرات زیر برای دو دسته ضروری است. یک دسته کسانی که دستور خرید و تجهیز هواپیمای تشریفاتی چند صد میلیون دلاری دادند و آنهایی که خودشان یا وابستگانشان با ماشین در راهپیمایی 22 بهمن حضور افتخارآمیز!‌ داشتند و دسته دوم کسانی که با ساختن شایعه یا نقل و ترویج آنها درباره شخص اول نظام، آخرت خود را خراب یا خراب‌تر می‌کنند.

××××

بخشی از خاطرات امیر خلبان تورج دهقانی زنگنه فرمانده آشیانه جمهوری اسلامی ایران با موضوع سفرهای رهبر انقلاب با هواپیما به مناطق مختلف کشور: ادامه مطلب...

نوشته شده در  یکشنبه 90/11/30ساعت  7:55 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

انسان امروزی در اسارت است، اسارتی که فکر آسایش یک زندگی عشایری هم دلش را به لرزه می‌اندازد، اما حاضر نیست بپذیرد که اسیر است. اسیر مد، اسیر تجملات، اسیر حرف مردم، اسیر چشم و همچشمی، اسیر جنس‌های تازه به بازار رسیده، اسیر موبایل، اسیر کامپیوتر و ...

و جالب و البته تأسف‌انگیز آن که هر چه امکانات مادی و تحصیلات علمی بالاتر می‌رود بر حلقه‌های اسارت افزوده می‌شود. از سخت‌ترین حلقه‌های اسارت، اسارت نام و شهرت است، اسارت پست و مقام و لقب و عنوان است. حلقه‌ای که از مردان الهی نیز به سختی برداشته می‌شود. در روایت است که از آخرین چیزهایی که از قلب مؤمن خارج می‌شود علاقه جاه و مقام و ریاست است؛ و البته ریاست هم، اقسامی؛ و دل‌بستن به آن هم انواعی دارد.

نمی‌دانم آنها که در فضای انتخابات با جرأت اظهار می‌دارند که فقط به قصد خدمت آمده‌اند، صادق‌اند یا نه؟! اما می‌دانم که اگر صادق باشند، باید در صف اول اولیای الهی و مردان بزرگ خدا قرار داشته باشند؛ که آنها هم نشانه‌هایی دارند و البته آن نشانه‌ها در  برخی از اینها نیست. خدایا ما را از ننگ نام‌ و نام ننگ دور بدار!


نوشته شده در  یکشنبه 90/11/30ساعت  3:18 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

دیروز، هنگام تصحیح نوشته‌ای، خودکار قرمزم تمام شد. نکته جالبی به ذهنم رسید؛ (البته برای من جالب بود؛‌ ممکن است شما چنین احساسی نداشته باشید). همه ما از زمانی که از نوشت‌افزار استفاده می‌کنیم، به یاد داریم که مداد یا خودکار خریده‌ایم، یا به یاد داریم مداد و خودکاری به ما داده‌اند که تازه خریداری شده بود. در سالهای اول دبستان در دوران تحصیل ما، نوشتن با خودکار ممنوع بود و مداد مشکی و قرمز و البته مدادپاک‌کن و تراش،‌ اصلی‌ترین نوشت‌افزار دبستانی‌ها بود. خیلی‌ها تمام شدن مدادها را به یاد دارند. دیروز این سؤال برایم پیش آمد که چند درصد از ما تمام شدن خودکاری را به یاد داریم و تمام شدن چند خودکار را به یاد می‌آوریم؟ این همه خودکاری که به راه انداخته‌ایم و به پایان رسیدنش را ندیده‌ایم، به چه بلایی گرفتار شده است؟ چرا بعدها نشانی از آن نیافته‌ایم و خودکار تازه‌ای به راه انداخته‌ایم؟ (البته از اینجا می‌توان وارد فاز سیاسی شد که از آن پرهیز می‌کنم!)

شما را نمی‌دانم، اما شخصاً از دیدن خودکاری که در حین نوشتن تمام می‌شود، حس خوبی دارم؛ و البته دلیلش را هم نمی‌دانم.

×××××

در وبگردی صبحگاهی امروز خواندم.  جالب بود:

هر مدارایی که شد با ایل کفار بس است /  شاخه خشکی که اینجا سبز شد خار و خس است /  ای که عاشورا دلم خون کرده‌ای با سوت و کف /  شهر ما نه کوفه است و نه حسینش بی کس است.


نوشته شده در  پنج شنبه 90/11/27ساعت  7:54 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در اخبار آمده بود که رئیس جمهور اظهار کرده که مگر حقوق نمایندگی مجلس چقدره که برخی اینقدر هزینه می‌کنند؟! شخصاً از این سخن ایشان بسیار تعجب کردم. در واکنشی ساده به این سوال و اظهار نظر رئیس جمهور دو سوال کاملاً ساده می‌پرسم:

1. مگر حقوق رئیس‌جمهور چقدره که شما و خیلی‌های دیگه در رقابت انتخاباتی این قدر هزینه می‌کنید؟

2. چرا از همراهان شما که امروزه به اسم جریان انحرافی شناخته می‌شوند این سوال را نمی‌پرسید؛ کسانی که طبق حرف و حدیثها برای هر کرسی مجلس برای هزینه چند صد میلیونی هم حاضرند!

آقای رئیس‌جمهور! حقوق مجلس مهم نیست! مجلس در رأس امور کشور است؛ هر چند ظاهراً شما به ناحق در این سخن امام راحل مناقشه کرده‌اید! مجلس برای دنیاطلبان، اوج دنیای اکتسابی و سرآغاز رانت و  بستن بار خود است که مصداق آن کم نیست و  برای خدمتگزاران نظام، بهترین جایگاه دفاع از نظام و ارزشهای انقلاب و خدمت به مردم است.


نوشته شده در  چهارشنبه 90/11/26ساعت  8:5 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<   <<   106   107   108   109   110   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]