سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چه قدر فرق است بین این دو نوع مدیریت؛ در این شهرستان مدیری داریم که مجموعه مدیریتی کوچکی، پر از ایراد دارد و نمیگذارد نطفه کلام منتقدی، چه از همکاران و چه از دیگران، منعقد شود و با فوریت، تکذیب میکند و افرادی را جاسوس قلمداد می کند!

و مدیری داریم که نقدها را میشنود و وعده پیگیری میدهد و پیگیر مشکل و رفع آن میشود. از ناقد تشکر میکند و افرادی که خبر نواقص داده اند، را به جاسوسی متهم نمیکند.

تشکر و سپاس ویژه خود را تقدیم میکنم به جناب آقای اشرفیان مدیریت محترم آموزش و پرورش اردکان، که نسبت به نقدهای وارد به مجموعه تحت مدیریتش، گوش شنوایی دارد و اهل پیگیری و برطرف کردن مشکل است.

شخصاً در چند تجربه شخصی، چنین عملکردی از ایشان دیدم و به نوبه خود، آن را تحسین میکنم و برای ایشان آرزوی موفقیت و سلامت و توفیق روزافزون در خدمت به مردم دارم.


نوشته شده در  یکشنبه 94/10/13ساعت  10:35 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

دکتر محمود فرزان: تخصص تمامِ سوغاتی نبود که از آکسفورد آورده باشم ! از اردکان تا لندن

ناظری بزرگ
یک روز می خواستم ماشینم را در کنار جاده ای پارک کنم ، دنده عقب که گرفتم ، صدایی شنیدم پیاده شدم دیدم سپر ماشین پشت سری را شکسته ام . یک لحظه فکر کردم ماشین را به جایی دیگر ببرم و پارک کنم و کسی نفهمد اما یک لحظه فکر کردم ، عجب در شأن معلمی چون من نیست . ماشین را همان جا گذاشتم و یک یادداشت با این مضمون : آقا یا خانم محترم متأسفانه سپر ماشین ما سپر ماشین شما را شکسته این آدرس ما ، تشریف بیاورید تا دین خودمان را به شما ادا کنیم . ادامه مطلب...

نوشته شده در  یکشنبه 94/10/13ساعت  11:13 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

دکتر محمود فرزان-متخصص ارتوپدی، فوق تخصص دست:

تخصص تمامِ سوغاتی نبود که از آکسفورد آورده باشم ! از اردکان تا لندن

سرآغاز

وضو گرفتم ، نماز خواندم و خدا را شاهد گرفتم تا سخنانم از دل برآید تا بر دل عزیزان دانشجو که مثل دختر و پسر خودم هستند ، بنشیند . آن چه را که با شما باید در میان بگذارم بی غل و غش خدمت شما عرض می کنم . یک معلم دانشگاهم و هر موقع بیش از این گفته می شود خود را مصداق این شعر سعدی می بینم که : ادامه مطلب...

نوشته شده در  یکشنبه 94/10/13ساعت  11:11 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در شبکه های بهداشت و درمان شهرهای دارای بیمارستان، یک نفر به عنوان مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان منصوب میشود که کل مسائل گسترده و فراوان بهداشتی و درمانی شهر و توابع آن، در حوزه مسئولیت این فرد است.

یک نفر نیز از سوی مدیر شبکه بهداشت و درمان، به عنوان ریاست بیمارستان منصوب میشود که وظایف کاملاً مشخصی بر عهده اوست؛ که البته بیشترین نقش در ارتقای وضعیت درمانی بیمارستان دارد و نسبت به نواقص بیمارستان باید پاسخگوی مدیر شبکه باشد.

ریاست بیمارستان هم فردی را به عنوان مدیر بیمارستان منصوب میکند که او هم وظایف مشخصی در اداره بیمارستان دارد؛ و کمتر در سیاستگذاری و کارهای کلان بیمارستان، نقش دارد.

(روال مصوب کشوری: مدیر شبکه > ریاست بیمارستان > مدیر بیمارستان)

طبعاً تعریف این سلسله مدیریتی، برای حسن انجام کار در همه عرصه های تحت مسئولیت و کنترل دقیق و نظارت بر همه بخشهای مختلف یک بیمارستان و پاسخگویی افراد مسئول به مدیر شبکه است.

اما در شبکه بهداشت و درمان شهرستان اردکان، ریاست بیمارستان همان مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان است که با حفظ سمت، خودش را به عنوان ریاست بیمارستان هم منصوب کرده است!

(وضع موجود اردکان: مدیر شبکه + ریاست بیمارستان > مدیر بیمارستان)

یعنی اگر شما انتقادی به عملکرد ریاست بیمارستان (در وضع موجود: آقای دکتر پورهاشمی) و وضعیت درمانی بیمارستان داشته باشید، باید به مدیر شبکه (در وضع موجود: همان آقای دکتر پورهاشمی) منتقل کنید! یعنی خیلی ابتکاری، مجری و ناظر هر دو یک نفرند! در نتیجه: هیچ اشکالی، هرگز و هیچ وقت، به بیمارستان وارد نیست!

یعنی این شهرستان و توابع آن این قدر کوچک است و اصلاً موضوع بهداشتی و درمانی ندارد، که مدیر شبکه، فراغت کافی برای ریاست بیمارستان هم دارد!

یعنی بیمارستان ضیایی این قدر کم مشکل و شاهکار بزرگ درمانی است که نیاز به رئیس ندارد و همین طوری الله بختکی اداره می شود!

یعنی این شهرستان این قدر پزشک توانمند مدیریتی ندارد که کسی پیدا نشده که بتوان او را به عنوان رئیس بیمارستان منصوب کرد!

یعنی این مدیر این قدر توان مدیریتی خود را قبول دارد که هرگز خیال باطلی در ضعف مدیریتی به خود راه نمیدهد!

یعنی یا این دو هندوانه خیلی کوچک است که با یک دست برداشته اند، یا این دست خیلی بزرگ است که دو هندوانه را برداشته است؛ شاید هم هیچ یک از این دو هندوانه، سالم به مقصد نرسیده است! نظر نگارنده، گزینه سوم است!


نوشته شده در  شنبه 94/10/12ساعت  10:7 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

چند روز پیش، یکی از داوطلبان انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی را دیدم. حکایتی بس عجیب داشت!

به مناسبت این که در انتخابات ثبت نام کرده بود، او را از تدریس در کلاسهای آموزشی آمران به معروف، نهی و منع کرده بودند!

با این که از لحاظ قانونی هیچ منعی در این باره وجود نداشت، از افراط این نهاد به شدت متعجب شدم؛ و البته احتمالی مطرح کردم که شاید بیراه نباشد. از فرماندهی محترم آن نهاد می پرسم:

جناب سرهنگ! نکند جو خفقان شما را هم گرفته است؟! و اگر چنین است، شما دیگر چرا؟!

و به تعبیر شاعر: هر چه ........ می زنند؛ وای به روزی که.........


نوشته شده در  پنج شنبه 94/10/10ساعت  4:42 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

بیمارستان فاطمه الزهراء مهریز در سال 1372 با 96 تختخواب افتتاح شده و قبل از آن بیمارستانی نداشته، اما اکنون با 128 تخت فعال است، و طرح تبدیل آن به 144 تختخواب در حال اجراست. دارای درجه ارزشیابی درجه 1 است و  دارای رتبه برتر در بخش زایمان طبیعی و از آن مهمتر، رتبه اول استان در مشارکت متخصصان در برنامه مقیمی بیمارستان است! (لینک اول منبع) (لینک دوم منبع)

اما این جایگاه در یک شهرستان کوچک و بی ادعا با یک چهارم جمعیت اردکان را، مقایسه کنید با اوضاع بیمارستان شهر پرادعا با مسئولان پرطمطمراق اردکان:

بیمارستان 96 تختخوابی ضیایی، نصفه و نیمه در سال 1388 افتتاح شده است. یعنی در دورانی که مردم اردکان در ساختمان 40 تختخوابی قدیمی و فاقد بسیاری از استانداردها درمان می شدند، مردم مهریز 16 سال قبلش، بیمارستان نوساز 96 تختخوابی را افتتاح کرده بودند و هیاهو و ادعایی هم نداشتند!

و اکنون که سالها از توسعه مرحله اول بیمارستان مهریز گذشته و در گام دوم توسعه هستند، ما هنوز در گام اول، آن هم با کمک خیرین، فقط اسکلتی ساخته ایم! شما حساب کنید با این مدیریت، در این شهر پرادعا چند سال از شهر کوچک و بی ادعای مهریز عقب هستیم!

راستی چرا غالب زنان شهرستان، برای موضوعات زنان و زایمان به شهر همجوار و مرکز استان میروند، و مهریز بی ادعا، رتبه اول را در این زمینه دارد؟!

و راستی، رتبه شهرستان اردکان و بیمارستان ضیایی، در مشارکت پزشکان متخصص مقیم چندم استان است؟! واضحتر اینکه در انتهای لیست، چند شهر بعد از ما باقی مانده است؟!

خدا را شکر که شهری به نام میبد و مدیریت درمانی آن، همجوار ماست؛ و گرنه، مجبور بودیم، هربار مسیر هفتاد کیلومتری مرکز استان را تحمل کنیم! میبدی که بیمارستان 145 تختخوابی را در سال 1380 افتتاح کرده و ما با شرمندگی تمام، هشت سال بعد، بیمارستان 96 تختخوابی را افتتاح کردیم!

جناب رئیس! این اطلاعات، از سرناآگاهی از عملکرد شبکه نیست! از سر آگاهی از عملکرد سایر شبکه ها و مقایسه آنهاست. در سیر قهقهرایی درمان شهر، موفق باشید!

راستی، اگر یک نفر از طیف مخالف باند سیاسی حاکم شهرستان، رئیس شبکه بهداشت و درمان بود، با این عملکرد مشعشع، تا حالا چند بار سرش را بیخ تا بیخ بریده بودند؟!


نوشته شده در  دوشنبه 94/10/7ساعت  11:42 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

خبردار شدم متنی در انتقاد از فضای خفقان شهر، در یکی از سایتهای خبری منتشر شده و با فشار پیاده نظام باند خفقان، بلافاصله حذف شده بود.

متن را گرفتم تا بخوانم و علت حساسیت و فشار را بفهمم؛ نویسنده محترم، فضای خفقان شهرم را به کره شمالی تشبیه کرده بود و به مباحثی از فساد سیستمی استناد کرده بود که از صحت و سقم آنها اطلاع ندارم، اما میدانم توسط نهادهای مرتبط، در حال پیگیری است.

اما حذف این مطلب را من هم کاملاً ضروری تشخیص دادم و برداشتن آن را از سایت، کاملاً درست دانستم؛ اما با منطق و استدلالی غیر از دیدگاه پیاده نظام باند خفقان!

به نظر بنده، در این یادداشت به دیکتاتور و مردم کره شمالی توهین شده بود و لازم بود با حذف مطلب از انتشار بیشتر توهین به مردم کره شمالی جلوگیری شود!

چون، در کره شمالی، فقط سیاست باندبازی است؛ اما دانشگاه و بهداشت و درمان و صنعت و تجارت و آب و نان مردم باندبازی نیست.

چون در کره شمالی، ادای آزادی بیان و انتقادپذیری درنمی آورند.

چون در کره شمالی، منتقد را خفه میکنند، اما به او و خانواده اش توهین نمیکنند.

چون در کره شمالی، نفس کشیدن مردم، صدقه سر سیاسیون شمرده نمیشود.

چون درکره شمالی ....

پس حذف این مطلب به خاطر جلوگیری از توهین بیشتر به دیکتاتور و مردم کره شمالی، ضرورت داشت.

اما، شک ندارم که نویسنده و ناشر آن یادداشت، جوان بوده و تجربه فشار این باند را نداشته است؛ و بلافاصله از هیاهوی طبل توخالی باند خفقان ترسیده است!

برادر عزیز نگارنده! شخصاً بارها صدای این طبل را بیخ گوشم، گوشخراش تر، شنیده ام، اما بخاری از آن بلند نشده است؛ توجه به این نکته برای آینده سیاسی شما، شاید مهم باشد.

این لطیفه را به یاد داشته باشید که: گدایی به روستایی آمد و آمرانه، درخواست کمک کرد و تهدید کرد اگر کمک نکنید همان بلایی سرتان درمی آورم که بر سر روستای قبلی آوردم.

مردم ترسیدند و کمک هنگفتی فراهم کردند؛ پس از تحویل کمکها، از روی کنجکاوی پرسیدند چه کاری بر سر اهالی روستای قبلی درآوردی؟

گفت: روستای آنها را با دست خالی ترک کردم و به سمت شما آمدم! اگر شما هم کمک نمی کردید، راهی روستای بعدی میشدم!!!!!!!

و نکته آخر این که این فشار و تهدید برای حذف مطلب، خود شاهدی بر آن است که اینجا بی شبهات به کره شمالی نیست: آفتاب آمد دلیل آفتاب!


نوشته شده در  دوشنبه 94/10/7ساعت  8:59 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

ان شاء الله به زودی در نقد بعدی: شواهد بی توجهی مدیریت شبکه درمان به احکام مسلم شرع!


نوشته شده در  شنبه 94/10/5ساعت  9:23 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

نقدهایی بر مدیریت شبکه بهداشت و درمان شهرستان نوشتم. رئیس و عوامل رئیس با دستپاچگی، واکنشهای ناشیانه ای بروز دادند که هر کدام جای بررسی و تحلیل دارد. در این یادداشت موردی را مطرح میکنم تا نوبت به بقیه موارد برسد.

طبق شنیده ها که با تحقیق فراوان معلوم شد واقعیت داشته، رئیس شبکه، پیرو یادداشت وبلاگ و در واکنش عجولانه به محتوای آن، برخی عوامل بیمارستان را در جلسه ای جمع میکند و نکاتی مطرح می نماید. یکی از نکات حاشیه ای آن بوده که ایشان با سادگی محض، یکی از همکاران ساعتی شاغل در مجموعه که در آن جلسه حضور نداشته را به افشای اسرار محرمانه بیمارستان متهم میکند. اما نکات قابل تذکر به این نقد ناشیانه و عملکرد بچه گانه ایشان:

1. جناب دکتر! اگر اعتقاد دارید که نکاتی که در آن یادداشت نوشته شده، دروغ بوده و ناشی از ناآگاهی از عملکرد شبکه است، چرا کسی را متهم به افشای اسرار بیمارستان میکنید؟! همین واکنش نشان میدهد که مطالب یادداشت، واقعیت داشت و افشای گوشه کوچکی از نقایص و سوء مدیریت فاحشی بود که از افشای آن بر آشفته شده اید و با قید فوریت، جلسه ای در دفاع از خویش ترتیب دادید!

2. ادعای افشای اسرار، نشان میدهد شما اصلاً از وضع بیمارستان و واکنشهای مختلف و نقدهای فراوان مردم اطلاع ندارید و مغرورانه فکر میکنید مدیریت شما کاملاً مطلوب است. آقای دکتر! به جای پریدن با بزرگان و سیاستمداران شهر،  چرخی در میان صاحبان اصلی ریاست شما، یعنی مردم بزنید تا از اطلاعات مردم در نواقص مدیریتی شبکه، شگفت زده شوید و بدانید که صدها برابر این اسرار مگوی شما، در میان مردم شنیده میشود و این قلم، گوشه کوچکی از این موارد را مطرح کرده است.

3. خدا را شاهد میگیرم که تقریباً در هیچ حمع دو یا چند نفری نبوده که صحبت از شبکه درمان و نقدها مطرح شود، مگر آن که نکته جدیدی از سوءمدیریتها و ... مطرح شده است. و اکنون در حال تحقیق مواردی دیگری از آنها هستم که ان شاء الله اگر لازم شد برخی، علنی خواهد شد.

4. شخص مورد اتهام شما در افشای اسرار نواقص مدیریتی، بارها و بارها من را از این یادداشتها منع کرده و همین پیش بینی را در واکنش شما، بارها اعلام کرده است. این که بدون دلیل و مدرک دیگران را متهم کرده اید، به شخص شما و روز قیامت مربوط است؛ و آن شخص که کاملاً خود را از این تهمت مبرا میداند، صریحاً به بنده اعلام کرد که: از این تهمت رئیس که در جمع همکاران اعلام شده، نمیگذرم؛ امروز دستم به جایی نمیرسد، اما به قیامتی اعتقاد دارم که محل مطالبه حقوق است!

4. بدون تردید نگارنده، یقین داشت که برای فرار از پاسخگویی، دیگران را متهم خواهید کرد؛ و شکی نیست که یقین داشتم همان فرد مورد نظر شما، اولین متهم خواهد بود؛ لذا هیچ یک از اخبار مستند به ایشان نیست. و اکنون دو شاهد دیگر از سوءمدیریت شما افشا خواهم کرد تا یقین پیدا کنید در هیچ کدام در این موارد محرمانه، شخص مورد اتهام شما اصلاً حضور نداشته است:

یکم: اگر از افشای اسرار نواقص و سوءمدیریت هراس نداشتید، چرا چشم بینای شما در شبکه، یک لحظه امام جمعه محترم را در بازدید سرزده از شبکه، با سایر همکاران شما تنها نگذاشت؟ چند نفر از همکاران شما، این انتقاد را به بنده گفتند تا به دفتر امام جمعه منتقل کنم که همراهی آن شخص خاص، هیچ اعتمادی باقی نمیگذاشت تا حرفها و نقدها به امام جمعه منتقل شود!

و این اعتراض و انتقاد و ترس همکاران از برخوردهای خشن شما، نشان میدهد چه فضای پادگانی و پلیسی و خفقانی در مجموعه تحت مدیریت شما جاری است؛ و همین روند برخورد با انتقادها نشان میدهد، چه قدر نقصان و سوءمدیریت وجود دارد. کسی که عملکرد قابل دفاعی داشته باشد، از نقد استقبال میکند، نه این که ناقد را سرکوب نماید!

دوم: آقای دکتر! در روز بازدید امام جمعه در شهرستان حضور نداشتید و دستورات کنترلی شما، تلفنی منتقل و انجام می شد. برابر اطلاعات واصله چند وقتی است حضور شما در شهرستان و مجموعه مدیریتی، کم رنگ شده است. نکند شما هم مثل برخی دیگر از مسئولان شهرستان، با حفظ سمت، مشغول ادامه تحصیل هستید؟! البته چون هنوز مقصد شما معلوم نشده، حاضرم با اندک اشاره ای تکذیب کنم. اما در حال تکمیل اطلاعات هستم.

(آقای دکتر! اعتراف میفرمایید که متهم مورد نظر شمادر افشای اسرار شبکه، در هیچ کدام از این دو جریان، مطلقاً حضور نداشته است!)

5. بنا به منطق شما، اگر کسی یا کسانی سوءمدیریت، اختلاس، فساد و را گزارش دهند، متهم به افشای اسرار و به تعبیر صریح "جاسوس" هستند! پس کلیه کارکنان وزارت اطلاعات، باید جاسوس محسوب شوند! پس کلیه کارکنان سازمان بازرسی و حراست ادارات باید "جاسوس" محسوب شوند!

6. آقای دکتر! امر به معروف و نهی از منکر تنها به تذکر پوشش نیست؛ یکی از بزرگترین نهی از منکرها، گزارش نواقص مدیریتی کسانی است که باعث هدر رفت امکانات، بی اعتمادی و نارضایتی مردم و فراهم کردن رانت و پارتی برای افراد خاص هستند. اگر کسی این اطلاعات را داشته باشد و افشا نکند "خائن" و تارک نهی از منکر است. کسی که وظیفه خود را در مسیر این وظیفه الهی انجام دهد، نه تنها "جاسوس" نیست، بلکه شایسته تقدیر و تکریم است.

و فکر میکنم خیلی فاصله داریم تا زمانی که انتظار داشته باشیم حضرتعالی این نکته واضح را درک فرمایید.


نوشته شده در  شنبه 94/10/5ساعت  9:8 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

جناب آقای تابش! سلام. (اگر ایشان نمی خوانند، برخی همفکرانشان که روزانه وبلاگ را رصد می کنند، سلام را خواهند رساند).

برخی سایت های محلی، آمدن شما در عرصه انتخابات را بر "همان عهد پیشین" توصیف کردند و امیدوارم این چنین نباشد.

حتماً استحضار دارید که خیلی ها معتقدند رأی شما در این دوره، بر فرض وجود رقیب جدی، ریزش قابل توجه خواهد داشت؛ و البته درستی و نادرستی این گمانه زنی، تا پس از شمارش آرا، معلوم نخواهد شد.

هرچند با شما از لحاظ خط سیاسی و عملکرد میدانی، مطلقاً همداستان نیستم، اما اجازه بدهید نظرم را در بیان یکی از علل مشهور ریزش رأی شما شرح دهم؛ اگر دوستان شما جرأت چنین نظری نداشته اند، شاید تازگی داشته باشد.

1. تقریباً در شهر اردکان، کسی را پیدا نمی کنید که از سیستم درمانی شهر رضایت داشته باشد؛ حداقل از اطرافیان خود بپرسید برای درمان کدام شهر را انتخاب میکنند؟! بگذرد از خود شما که برای درمان همسر مرحومتان، ایران را هم انتخاب نکردید؛ و بگذرد از شایعاتی که شخص حضرتعالی را هم در مسیر درمان به دست پزشکان خارجی معرفی می کند.

2. تقریباً در میان همشهریانم تردیدی نیست که ماندن طولانی مدت ریاست شبکه بهداشت و درمان با وجود نواقص و ضعفهای فراوان و با نبود ویژگی خاص و برجسته مدیریتی ایشان در این مدت طولانی، خواست صریح و اصرار حضرتعالی بوده است؛ و البته نمیدانم، این تحلیل، واقعیت دارد یا نه؟

3. اگر تحلیل پیشین واقعیت دارد، و اگر استمرار عهد پیشین، یعنی همان اصرار بی منطق بر ماندن ایشان، نتیجه آن خواهد شد که شما باید از عملکرد ایشان در ایام انتخابات، دفاع کنید؛ و البته این به معنای ریزش بیشتر رأی شما از این ناحیه خواهد بود.

تردیدی ندارم که شما در آن ایام، از سیستم درمانی شهر دفاع نخواهید کرد؛ بلکه انتقاداتی هم خواهید داشت. پس چرا الان که قدرت در اختیارتان است، اقدامی برای بهبود این اوضاع اسفبار نمی کنید؟!


نوشته شده در  پنج شنبه 94/10/3ساعت  10:18 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]