خبر زیر را در وبگردی پس از افطار خواندم. نکات عمیقی دارد. هر چند طولانی است، اما خواندن دقیق آن را توصیه میکنم:
الگوهای غلط اقتصاد خانوار ایرانی
استاد اقتصاد دانشگاه تهران در تشریح الگوهای غلط اقتصاد خانوار ایرانی گفت: سبک زندگی ایرانی به حدی از تولید به مصرف تغییر کرد که خانوارها حتی اموری مثل پختوپز و تربیت فرزندان را هم به خارج از خانه واگذار کردند و حاضر به انجام این امور در داخل خانواده نیستند. ادامه مطلب...
به مناسبت تحقیقی، متن مربوط به واژه «غرابیه» که نام فرقهای است که علامه عسکری در کتاب عبدالله بن سبأ، آن را جعلی و ساخته و پرداخته گروههای ضد شیعه میداند، را از سایت ویکیپدیا میخواندم. اوج سواد و کینه نویسنده نسبت به شیعه وقتی معلوم میشود که در توضیح واژه «رافضه» مینویسد:
اما غرابیه که از رافضه [شیعه، برخی سنیان شیعه را رافضی خوانند، یعنی رفوضه شده] اند .... (عین متن سایت است).
در حالی که اولا رفوزه درست است نه رفوضه؛ و کلمه رافضی هیچ ربطی به رفوزه شدن ندارد! ثانیا رفض به معنای کنار زدن و کنار گذاشتن است؛ کنایه از اینکه شیعیان خلافت خلفای سه گانه اهل سنت را کنار زدند و نپذیرفتند. نظرات دیگری نیز در معنای رافضه وجود دارد. در هیچ منبعی ادعای نویسنده وجود ندارد؛ چه منابع شیعی و چه منابع معتبر اهل سنت.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%BA%D8%B1%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%87
رئیس جمهور یمن، ایران را به دست داشتن در تحولات کشورش متهم میکند. پادشاه بحرین از ایران میخواهد در کشورش دخالت نکند. عربستان، ایران را عامل تحریک شیعیان و حتی اهل سنت در ایجاد راهپیمایی علیه سلطنت میداند. در سوریه، حمایت ایران را عامل باقی ماندن بشار اسد در قدرت میدانند. مصریها از دخالت ایرانیها در کشورشان نگرانند و ورود ایرانیها را ممنوع کردهاند. تنها دشمن اسرائیل در منطقه و جهان، ایران شمرده میشود که باید مهارش کرد. انفجار اتوبوس صهیونیستها ر بلغارستان به ایران نسبت داده میشود و....
راستی اگر همه اینها درست باشد، پس ایران ابرقدرت است؛ ابرقدرتی که ابرقدرتها را به چالشی کشانده که راهی برای رهایی از آن ندارند. و به راستی اگر ایران همه درآمد ارزیاش را خرج تبلیغات برای قوینمایاندن خود میکرد، آیا میتوانست نتیجهای بهتر از این بگیرد؟ به نظر میرسد اگر ایرانیها خودشان این همه هزینه میکردند، باز هم به گرد این نتیجه نمیرسیدند. دشمن با هزینه خود، ایرانی ترسیم کرده که در نهایت به نفع ایران است؛ ایرانی قوی که در اوج تحریمها در همه جای دنیا منشأ اثر و قدرتنمایی است! مشهور است و در روایتی نقل شده که ائمه فرمودند: سپاس خدایی که دشمنان ما را از کمخردان قرار داد! (سند حدیث را نیافتم؛ انشاء الله بیشتر جستجو خواهم کرد).
عمر سلیمان رئیس دستگاه اطلاعاتی مصر در دوران مبارک و به تعبیر برخی سایتها «جعبه سیاه مبارک» در امریکا در دوره درمان بیماری فوت کرد. من که نمیتوانم به راحتی قبول کنم که به مرگ طبیعی مرده باشد. شاید زنده ماندن جعبه سیاه مبارک، در دوران پس از مبارک برای امریکا هزینه داشت و ...
چنان که سالها پس از مرگ عرفات، نظر ترور و مسموم کردن وی کاملا جدی است؛ در حالی که ادعا شد در دوره درمان فوت کرده است! استعمار، مهرههای سوخته را نگه نمیدارد.
دوست عزیزی درباره استفاده از فیسبوک پرسیده بود. برایش جوابی نوشتم که به نظرم رسید آن را در وبلاگ هم بیاورم؛ شاید مفید باشد. آنچه در پاسخش نوشتم با اندکی تغییر، چنین است:
تاکنون از این محیطها استفاده نکردهام. اما جواب سوال را بر اساس فرضها مطرح میکنم؛ پاسخ شامل تویتر و انواع برنامههای عبور از فیلترینگ و ماهواره هم میشود. ادامه مطلب...
اونهایی که تو ترافیک و صف نانوایی و نوبت بانک و عابر بانک سعی میکنند به هر راهی شده از دیگران جلو بزنند، در مورد بقیه چی فکر میکنند؟! لابد فکر میکنند که بقیه بیکارند و عشقشان کشیده در ترافیک یا صف نون و نوبت بانک هوا بخورند؟! یا فکر میکنند بقیه متوجه حقه اونها نمیشوند؟! و یا فکر میکنند خون اونها رنگینتر از بقیه است؟! (البته الحمد لله در بسیاری از بانکها با سیستمهای نوبتدهی، این گونه افراد خلع سلاح شدهاند). شاید هم بچهشون رو گازه؛ داره میسوزه!
نمیدانم این چه اخلاقی است که برخی دارند، اما میدانم این هم یکی از انواع جنونی است که بسیاری از ما درگیر آن هستیم. راه درمانش هم آن است که باور کنیم اگر حتی یک ثانیه از وقت دیگران را بیهوه تلف کنیم یا به خاطر رعایت نکردن حق تقدم دیگران، وقت بیشتری از آنها در نوبت تلف شود، باید پاسخگوی قیامت باشیم؛ روزگاری که کسی از حقش حتی به اندازه سر سوزنی نمیگذرد؛ چون واقعاً محتاج است! پس به خودمان رحم کنیم!
دیروز کنار مغازهای ایستاده بودم. چند نفر دیگر هم بودند. یک نفر از آدمهایی که شیشه ماشین را پایین میکنند و صدای پخش موسیقی را تا آخر بالا میبرند و احتمالا بلندگوی تقویتی هم دارند، از کنار خیابان گذشت. توجه همه به او جلب شد.
من که هنوز هم علت بلند کردن صدای بلندگوهای ماشین تا ته را نفهمیدهام؛ قصدشان هم از این کار همچنان برایم نامعلوم است. نمیدانم چه احساسی دارند وقتی صداهای گوشخراش از ماشینشان پخش میشود!
اما نکته جالب جمله نغز مرد میانسالی بود که در جمع ما بود. گفت: هر کسی یک رقم جنونی دارد؛ جنون او هم همین است!
همه خندیدیم و من همچنان در نکته ناب جمله این مرد ماندهام. راستی هر یک از ما، پیر و جوان، زن و مرد، در هر شغل و مدرک، با هر سلیقه و گرایشی، گرفتار جنونی هستیم که گاهی اوج پیدا میکند!
بر اساس فرمایش امام صادق علیه السلام، هر انسانی طبیب خویش است. بیماری و علامت سلامت و داروی درمان به او شناسانده شده است؛ باید دید هر کسی چقدر به درمان خود همت میگمارد! (اصول کافی، ج2، ص 454)
سلیقه کج یا همان کجسلیقگی را هرجا میتوان یافت؛ در دنیای سیاست تا دنیای صنایع غذایی و تنقلاتی که برای کودکان تولید میشود.
نمونه اولش، صحبتهای رئیس جمهور در اجلاس مدیران آموزش و پرورش است که تعریض بیربطی به نیروی انتظامی درباره برخورد با منکرات فرهنگی ـ اجتماعی زده و نمونه دومش باستیلی است که برای کودکان تولید شده و به شکل دندان مصنوعی است که انسان را به یاد پدربزرگها و مادر بزرگها میاندازد!
خبر زیر را یکی از دوستان برایم فرستاده است. حیفم آمد خوانندگان محترم از این ابتکار فرهنگی، بیاطلاع بمانند. بر اساس این خبر: مسجد جامع امیرالمؤمنین علیه السلام یکی از مساجد فعال منطقه تهران پارس در شرق تهران، «طرح تحویل داوطلبانه ماهواره به مسجد در مراسم نیمه شعبان» را اجرا کرد. بر اساس این طرح، اهالی منطقه به صورت داوطلبانه ماهواره های خود را به مسجد آورده و تحویل می دادند و در عوض مورد تقدیر مسئولان مسجد قرار می گرفتند.
گفته می شود امسال مسئولان و مجریان این طرح به حول و قوه الهی توانستند تعداد 175 دستگاه ماهواره به علاوه دیش آن را به صورت داوطلبانه از اهالی منطقه تهرانپارس تحویل بگیریند.
این اقدام مثبت که نتیجه ای جالب در پی داشته نشان می دهد که از راه مسالمت آمیز و از طریق روش های ابتکاری می توان مردم را از انجام برخی اعمال باز داشت و حتی بدون اینکه نیازی به برخورد باشد، می توان به فرهنگ سازی پرداخت. امید است که مسئولان مربوطه، از این شیوه عبرت بگیرند و به ابتکار شیوه های جدیدی روی بیاورند.
عده بسیاری در صف میایستند تا مرغ را ارزانتر بخرند؛ یعنی تفاوت قیمت مرغ تنظیم بازار و مرغ آزاد برایشان مهم است. با این وجود، سهم میلیاردی آنان از بیت المال را گاهی برخی با اختلاس تصرف میکنند و برخی دیگر، با پرداختهای میلیاردی به بازیکنان فوتبال!
راستی اگر فوتبال این همه در آمد دارد، که کفاف این هزینهها را بدهد، چرا به بخش خصوصی واگذار نمیشود؟! و راستی چرا بخش خصوصی در فوتبال ایران، هزینه نمیکند؟! چرا همه باشگاههای مهم کشور، زیر چتر دولتیها هستند؟! راستی، چرا عدالت آقای احمدینژاد یقه پرداختهای فوتبالی را نگرفت؛ بلکه مهرش شامل حال آنها شد؟!
راستی، اگر درآمدی در فوتبالی نیست، نفع فرهنگیاش کدام است؛ الگو شدن بازیگری که در فلان پارتی دستگیر میشود یا چهره شدن بازیگر دیگری که در پخش مستقیم هم ...؟!
و راستی چرا نهضتی که علیه امتیازات نمایندگان مجلس در خبرگزاریها و فضای مجازی راه افتاد، درباره پرداختهای فوتبالی راه نمیافتد؟! و راستی چه کسی در قیامت به این ریخت و پاش بیتالمال پاسخ خواهد داد؟!