شیعه در نماز سجده بر فرش را صحیح نمیداند. محل سجده باید خاک و سنگ و چوب و... باشد. در میان، فضیلت سجده بر تربت سید الشهداء از مسلمات اعتقادات شیعی است. شیعه در مواجهه با مخالفان اعتقادی خویش، به راحتی میتواند تا اینجای اعتقاد و عملکرد، از آن دفاع کند.
اما نکته مهم و تأسفبار، وضع برخی مهرهای نمازی است که در بازار موجود است؛ چه در ایران و چه در عراق! عکس نمونههایی از این مهرها درج شده است. نمیدانم انگیزه نوشتن این گونه کلمات مبارک در مهرها چیست و چه منطق شرعی قابل دفاعی دارد. این عملکرد باعث شده بسیاری از مخالفان شیعه، شیعه را به غلو در حق امامان خویش متهم کنند!
هر چند این ادعای آنها، کاملا مردود است، اما برخی عملکردهای برخاسته از سلایق کج برخی شیعیان (هر چند با انگیزه مقدس) جایی برای دفاع ندارد؛ نمونه آن درج اسامی متبرکه بر روی مهر نمازی است که محل سجده است؛ سلیقه کجی که به خانه همه ما راه یافته است.
در فضای گفتگوهای سیاسی، گاهی تندروی یک طرف باعث میشود، طرف مقابل نیز برخورد مشابهی داشته باشد. ابزار تکفیر و تفسیق و تبعید اندیشه از ساحت اخلاق و منطق و مصلحت و فهم صائب، همواره شمشیر دو لبی است، که اگر از آن اجتناب نشود، ممکن است تیزیاش خود انسان را گرفتار کند.
این سخن به معنای نفی مسئولیت هر فرد در مقابل گفته و نوشته خود نیست، اما شروع کننده این گونه مباحث، باید در انتظار تیغ آختهی مقابلانش نیز باشد. این سخن را به قرآن و سنت مستند میکنم تا به اصطلاح طلبگی، أوقع در نفوس باشد.
قرآن میفرماید: به افرادی که غیر خدا را میپرستند (و به بتهای آنان)، فحش ندهید؛ چون آنان نیز جاهلانه خدای شما را فحش خواهند داد (و شما در این گناه، سهمی از تقصیر را خواهید داشت). (سوره انعام، آیه 108)
همچنین نقل است امام کاظم علیه السلام، درباره دو نفری که به هم فحش میدادند، فرمود آن کسی که شروع کننده بوده، ظالمتر است. (اصول کافی، جلد 2، ص 322)
نکته ظریف آن است که بر اساس آیه قرآن، منحرفتر از کافر و بتپرست نداریم؛ با این وجود، فحش دادن به آنها ممنوع است و بر اساس روایت امام کاظم علیه السلام، هر دو ظالماند؛ هر چند، گناه و ظلم شروع کننده، بیشتر است! باشد که با پایبندی به اصول اخلاقی و مبانی گفتگوی سالم سیاسی، گامی در مسیر ارتقای انسان و سعادت او برداریم.
(این نکته عام را به مناسبت چالشی خاص در گفتگوهای سیاسی شهرم نگاشتم؛ بدان امید که خاصیتی داشته باشد).
یکی از محوریترین تاکیدات قرآن کریم در جریان شناسی انحراف، موضوع نفاق است. قرآن کریم در بسیاری از آیات نورانی خویش به آن توجه کرده تا جایی که یک سوره به نام منافقون نازل گشته و به طور خاص به بررسی این پدیده پرداخته است.
در سال 1378 در اوج شیطنتهای دومخردادی، به مناسبت تفسیر برخی آیات قرآن در موضوع نفاق، درس تفسیر ترتیبی استاد سید احمد خاتمی شکل موضوعی به خود گرفت؛ و چقدر مباحث قرآنی تازه بود! گویا درباره موضوع روز جامعه سخن میگفت. حاصل مباحث آن جلسات را در کتابی که به نام "سیمای نفاق در قرآن" چاپ شد، گردآوری و بازنویسی کردم. همه عناوین و فصول آنرا در زیر میآورم تا نوع نگاه استاد به موضوع تا حدودی مشخص شود؛ در فرصت تعطیلات تابستان خواندن این کتاب را توصیه میکنم. سرفصلهای این کتاب به شرح زیر است: ادامه مطلب...
به نظر نگارنده، اگر کسی در فضای فرهنگی یا سیاسی و اجتماعی فعالیتی داشته باشد و مخالف نداشته باشد، باید در درستی راه و هدف او شک کرد. بدون تردید نظر مستقل داشتن و ایستادگی بر روی اصول، همیشه مخالفان دوآتشهای را به همراه خواهد داشت!
اگر همه از کسی راضی بودند، نشانه یکی از دو ضعفی است که اشاره میشود:
یک. یا فردی است خنثی! که با همه میسازد و در همه گلوگاههای حساس، اهل سکوت است تا کسی را از خود نرنجاند! و سر در لاک خود، میرود و میآید! چنین انسانی یا درکش همین است که بر نادرستی راهش گواه است، یا عالمانه و عامدانه وظایف خود را به خاطر ترس از مردم انجام نمیدهد که گواه بر عصیانش از انجام وظایف الهی است.
دو. یا فردی است که اهل تزویر و دروغ است و مانند منافقان به هر گروهی که میرسد به مذاق آنها سخن میگوید!
قرآن و فرهنگ اسلامی هر دو گروه را مذمت کرده است. امید است خدا ما را از اصحاب سکوت و نفاق دور گرداند.
مساله حجاب را باید از دو منظر دید. یکی به عنوان وظیفه دینی و دیگری به عنوان راهکار اجتماعی در اسلام.
در وظیفه دینی، بیش از همه، میل و خواست افراد مهم است. به همین معنا در قرآن تأکید شده که اکراه و اجبار در دین نیست؛ یعنی تدین به همراه اکراه و اجبار امکان ندارد، چون لازمه دین خواست و میل قلبی است و این، با اجبار و اکراه سازگاری ندارد. لذا پوشش اجباری البته اگر کامل باشد، عمل ناخواسته به یک وظیفه دینی را در پی دارد؛ یعنی کشاندن به سوی بهشت با زور. این بخش است که معمولا مورد انتقاد قرار می گیرد و میگویند اجباری کردن حجاب فایده ای ندارد و باید کار فرهنگی بشود!
اما مساله حجاب را باید از منظر مهم تری نگریست که اجباری آن هم بسیار سودمند است. از این منظر حجاب مانعی است که می تواند جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را بگیرد و انحرافات خواسته و ناخواسته بسیاری را سامان دهد.
روشن تر بگویم. در بسیاری از آزار و اذیتهای زنان که با زور و تهدید انجام می شود، یکی از زمینه های مهم رعایت نشدن پوشش مناسب است که نقش مهمی در تحریک متجاوزان داشته است. این به معنای تبرئه گناهکار و مجرم نیست، اما قطعا نوع پوشش زنان بسیار مهم بوده است. حجاب اجباری اگر برای فرد فایده نداشته باشد، برای سالم سازی محیط بسیار مهم است و قطعا برای اجتماع سودمند است.
البته ممکن است کسانی بگویند که مردها باید کنترل داشته باشند و نباید زنها مجبور شوند که خود را بپوشند. این ابهام را با یک تشبیه و یک نکته پاسخ می دهند. آیا می توان گفت بنزین باید خویشتن دار باشد و در اثر تماس با جرقه آتش نگیرد؟! خداوند میل و علاقه به زن را در نهاد مرد گذاشته که اگر چنین چیزی نبود، نظام خلقت و وجود انسان استمرار نمی یافت. این خصوصیت ضروری، باید در مسیر صحیح باشد. خداوند برای هدایت این خصوصیت در مسیر صحیح، قوانینی وضع کرده که یکی از آنها حفظ حجاب برای زنان است. قوانین دیگری هم در این راستا و با همین تحلیل وجود دارد که الان فرصت پرداختن به آنها نیست.
با این نگاه، حجاب اجباری قطعا به حال جامعه سودمند است؛ و البته در موارد زیادی برای خود فرد و البته خانواده اش هم سودمند است؛ اما خصوصیت بد انسان آن است که تا به ضرر چیزی شخصا نرسیده باشد، خیلی آن را جدی نمی گیرد. انشاء الله هیچ کدام از کسانی که بد پوشش هستند گرفتار تبعات منفی آن در همین دنیا نشوند. قصه پر غصه آخرت به جای خود!
ظهر نیمه شعبان رفته بودم نماز جماعت. امام جماعت در رکعت دوم نماز ظهر قنوت را فراموش کرد و پس از تمام شدن سوره به رکوع رفت. بالاخره مردم هم با فاصله کوتاهی همراه شدند و نماز ادامه پیدا کرد. پس از نماز، یک نفر را دیدم که میگفت حاج آقا هم حواسش پرت است و قنوت را فراموش کرد. با فاصله کمی یکی دیگر را دیدم که میگفت: حاج آقا نافله زیاد میخواند و چون در نافلهها معمولا قنوت را ترک میکنند، به حسب عادت قنوت را ترک کرد!
و من البته نمیدانم که چرا امام جماعت قنوت را نخواند؛ اما نکته بسیار جالب برای من، فاصله بدبینی و خوشبینی نگاه افراد در تحلیل حوادث است.
بر اساس روایات ما موظفیم تا جایی که امکان دارد، کار دیگران را به صورت صحیح تفسیر کنیم و تا حد امکان از تفسیر منفی کارهای دیگران خودداری کنیم.
از أمیر المؤمنین علی علیه السّلام روایت شده که فرمود«ضع امر اخیک على احسنه حتى یأتیک ما یغلبک عنه و لا تظنن بکلمة خرجت من اخیک سوءا و انت تجد لها فى الخیر محملا» ؛کار برادرت را بر بهترین وجه حمل کن تا وقتى که بیاید ترا چیزى که یقین کنى بر خلافش، و گمان بد مبر بگفتارى و کردارى که از برادرت صادر میشود و حال آنکه محمل صحیح و خوبى براى آن مییابى.
(این روایت هم در منابع شیعی مثل کتاب کافی و هم در منابع اهل سنت مثل الدر المنثور نقل شده است)
(به بهانه نزدیک شدن به نیمه شعبان و شاید یکی از آخرین نیمهشعبانهای انتظار!)
شاید حوادث عالم به سرعتی در حال پیش رفتن به دوران ظهور باشد که از تصور ما خارج است؛ به نظر میرسد حوادثی که در روایات درباره شام و مصر و عربستان و ایران و غرب و... به عنوان نشانههای نزدیکی ظهور آمده، به آسانی قابل انطباق با تحولات اخیر عالم سیاست و انقلابها و تهاجمات منطقهای باشد. و شاید ظهور هم نزدیک باشد! و البته همه اینها با کلمه پر رنگِ "شاید" !
و ما در این میانه، چه کارهایم و چگونه خود را ساختهایم و اهل کدام حزب خواهیم بود؛ حزب الله یا جند الشیطان؟!
السلام علیک یا صاحب الزمان، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمک الفداء
حجت الاسلام و المسلمین صدیقی در بیان خاطرهای از آیت الله بهجت نقل میکنند که معروف است که همان اوایل (رهبری آقا پس از ارتحال امام)، ایشان (آیت الله بهجت) وقتی در حضورشان راجع به جوان بودن و کمسن بودن آقا نسبت به بزرگان دیگر صحبت کردند، ایشان قریب به این مضمون فرموده بودند: همان یکبار که گفتند علی(ع) جوان است برای هفت پشتمان کافی است!
خواندن متن کامل گفتگوی مجله پاسدار اسلام با آقای صدیقی را توصیه میکنم. ادامه مطلب...
پس از ارسال یادداشت قبلی با نام "تلاش چهار شیفته" ، در عنوانش دوباره تأمل کردم. کلمات عنوان نوشته به گونهای است که دو برداشت را ممکن میکند. یکی به معنای تلاش و کار در چهار شیفت کاری که اسم دیگرش "تلاش شبانهروزی" میشود. منظور نگارنده هم همین بود. معنای دیگری نیز میتوان از این کلمات برداشت کرد که بدین شرح که چهار انسان شیفته، کاری را انجام دهند! این بخش منظور من نبود.
اما نکتهای که در اینجا به ذهنم رسید آن است که اگر در جایی چهار انسان شیفته در چهار شیفت کاری کار کننند، هر دو برداشت معنایی درست است. و هر کسی که یک معنا از این دو معنای احتمالی برداشت کند نمیتواند دیگری را بر خطا بداند.
در فهم و تفسیر قرآن در کلمات امامان معصوم علیهم السلام این نکته دیده میشود که امروزه گاهی از تفسیر ظاهر و باطن قرآن از آن یاد میشود. یعنی امام معصوم برای فردی تفسیری از قرآن ارائه میدهد و برای دیگری که فهم و زمینه بالاتری دارد، تفسیر دیگری که کاملا متفاوت با تفسیر اول است و هر دو هم درست است. به این معنا برای قرآن تا هفتاد بطن شمردهاند؛ البته خوب دقت کنید که معنای دوم متفاوت از معنای اول است نه مخالف و متضاد با آن. نکته مهم دیگر آن که این گونه تفسیر از معصومین که علم الهی دارند، مطلقا معتبر است اما در سایرین باید در چهارچوب ضوابط فهم و تفسیر قرآن باشد و نمیتوان این گونه تفاسیر را ذوقی دانست.
در محدوده بلوار پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله (بلوار در حال احداث بین حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تا مسجد مقدس جمکران) در آستانه نیمه شعبان، جنب و جوش زیادی برقرار است تا قبل از نیمه شعبان، بخش عمدهای از خیابان افتتاح شود. شب تا صبح هم کار تعطیل نمیشود!
این تلاش چهار شیفته، یک نگرانی را نیز ایجاد میکند و آن اینکه، کیفیت فدای سرعت شود. اما اگر در طول ساخت این پروژه کلا دو ماه به سرعت این روزها کار میشد، این بلوار باید قبل از افتتاح عملیات اجرایی، به بهرهبردای میرسید!
این تلاش فراوان، مرا به یاد جنب و جوش زیادی انداخت که در آستانه اتمام دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی در ساختن شبستان امام خمینی رضوان الله تعالی علیه حرم حضرت معصومه (س) به کار گرفته شد تا افتتاحش به رئیس جمهور بعدی نرسد!
در آستانه اتمام فعالیت این دولت هم انتظار چنین کارهایی هست؛ سر و ته یک کرباسیم؛ خدا و اخلاص و مردم و خدمت، کیلویی چند؟!