یادداشت زیر را با حوصله بخوانید لطفاً:
در معرفی آقای تابش در سایت ایشان خواندم که: (عین متن از سایت ایشان و وبلاگ قدیمی و سایتهای متعدد کشور، چنین است؛ قبل از تکذیب، عکس هم گرفتیم!)
محمد رضا تابش در پنجم مهرماه سال 1337 در اردکان دیده به جهان گشود.
تابش تحصیلات خود را با ورود به دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران در رشته منابع طبیعی ادامه داد. وی پس از اتمام تحصیلات راهی خدمت نظام وظیفه شد. بهدنبال اوجگیری انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی (ره) پادگان را ترک و به جمع مردم پیوست. و همراه با آنها در تظاهرات و فعالیتهای ضد رژیم پهلوی شرکت جست.
اما چند سؤال مهم و چندین نقطه ابهام:
1. ما هر چی حساب کردیم، دیدیم که ایشان زودتر از مهر 1356 نمیتوانسته وارد دانشگاه شود؛ چون بر فرض از مهر 1344 قبل از اتمام هفت سالگی هم اگر مدرسه را شروع کرده باشد، دوازده سال هم تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را طی کرده باشد، بلافاصله هم قبول شده باشد، میشود شروع تحصیل دانشگاهی ایشان در مهر 1356
حال نمیدانم کدام مقطع تحصیلی دانشگاهی در تاریخ ایران، یکساله بوده که ایشان هم فارغ التحصیل شده اند و هم عازم خدمت سربازی شده اند و هم، قبل از پیروزی انقلاب پادگان را ترک کرده اند؟!
تازه در جایی دیدم که ایشان کارشناسی خود را از دانشگاه تهران گرفته اند (که نابغه هم اگر بوده، دو ترمه تمام نمیشود)!
2. از چند نفر از دوستان مطلع پرسیدم؛ چنین اظهار داشتند که موقع سربازی، دیپلم داشته است. تازه، پادگان را تا روزهای آخر ترک نکرده بود. و تازه تر، اینکه در زمانی که دو سه سال پس از پیروزی انقلاب، در دفتر آیت الله خاتمی بوده، یواشکی و مخفیانه کلاس کنکور شرکت میکرده تا قبول شده است!
3. حساس شدیم که بقیه رزومه را بخوانیم. خواندیم و چیز دیگری پیدا شد. این یکی دیگه هم اضافه کنید که نوشته در سوابق آقای تابش: عضو هیأت امنای دانشگاه یزد از سال 1387
در حالی که طبق آنچه در سایتها هست حکم ایشان در اول مرداد 1393 به عنوان عضو حقیقی هیأت امنای دانشگاه یزد صادر شده و سابقه قبل از آن در هیچ جا موجود نیست. شاید هست یا بوده و ما خبر نداریم. (شاید ایشان فرق دانشگاه آزاد یزد و دانشگاه یزد را فراموش کرده!)
4. حساس تر شدیم دیدیم در رزومه جدید ایشان در معرفی رشته دکتری آقای تابش آمده: دکترای مهندسی منابع طبیعی (دانشگاه علوم و تحقیقات)
در حالی که اولا دانشگاه علوم و تحقیقات در کشور نداریم، بلکه دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات است. ثانیاً در دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی این دانشگاه، به طور کلی اصلاً دکتری مهندسی منابع طبیعی وجود ندارد. ثالثاً ایشان شاید یادشان رفته که مدرکشان دکترای جنگلداری است!
5. باز هم حساس تر شدیم دیدیم در رزومه در شرح مدرک و معرفی رشته کارشناسی و کارشناسی ارشد در سایت آقای تابش آمده: کارشناسی و کارشناسی ارشد مهندسی منابع طبیعی (دانشگاه تهران )
در حالی که پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران (مستقر در کرج) رشته ای به نام مهندسی منابع طبیعی ندارد! شاید قبلاً داشته!
6. باز هم شدیداً حساس تر شدیم دیدیم ایشان محل تحصیل و صدور مدرک کارشناسی ارشد خود را، دانشگاه تهران معرفی کرده است.
گشتیم و از قضا دیدیم نام ایشان در لیست فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد رشته جنگلداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات است!
و چقدر فرق است بین دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات؟!!!! شاید ایشان دو تا مدرک کارشناسی ارشد دارد! البته اگر داشت، تا حالا ما را با تبلیغش، خفه کرده بودند!
7. اصلاً به طور کلی بی خیال حساسیت زیادی شدیم؛ چون هر جا که دست گذاشتیم، یاد و خاطره مرحوم دکتر (!) کردان بیشتر زنده شد!
8. نمیدانم آن دوستان مطلع ما و اسناد و سایتها دروغ میگویند یا اینکه با تقلب و عوام فریبی سازمان یافته، روبرو هستیم.
ای کاش آقای تابش، رونوشتی از مدرک تحصیلی فوق دیپلم یا کارشناسی خود و نیز کارشناسی ارشد یا تصویری از کارت پایان خدمت خود را منتشر کنند تا به این تردیدها پایان داده شود. منتظریم.
اگر در کشور، برای افتتاح و بهره برداری طرحهای مهم، تبلیغاتی در تراز ملی صورت می گیرد، در اردکان برای اعلام موافقت اصولی با احداث بن بست دو متری، مسئولانش، جشن ملی و تبلیغات بین المللی دارند!
بگذریم که گاهی اصل موافقت اصولی احداث بن بست دو متری هم واقعیت ندارد و فقط در حد وعده بررسی موضوع در مجامع و جلسات ذی ربط است! اصلش، افتتاح است که برگزار شده و بهره تبلیغاتی برده شده است!
اگر قبول ندارید که از این جهت، اردکان تافته جدا بافته است، نمونه را در ادامه یادداشت بخوانید!
در تاریخ 21 فروردین امسال طی مراسم مفصلی، با حضور تبلیغاتی نماینده و مسئولان شهر و با حضور مدیر عامل سازمان بزرگ تأمین اجتماعی کشور در اردکان ارتقای درمانگاه تأمین اجتماعی اردکان به پلی کلینیک تخصصی افتتاح می شود!
دوباره بخوانید: ارتقای درمانگاه به پلی کلینیک تخصصی افتتاح میشود! یعنی فقط با ارتقا موافقت شده؛ یعنی فقط و فقط، وعده ارتقا داده شده و دیگر، هیچ!
ارتقا، ساختمان می خواهد که وعده داده شده، تا سه سال آینده ساخته شود؛ نیروی متخصص و غیر متخصص نیاز دارد که وعده داده شده در آینده جذب خواهد شد!
و عملاً از آن تاریخ افتتاح تا حالا در این درمانگاه، چه اتفاق جدیدی افتاده و چه خدمت متفاوتی با روزهای قبل ارائه می شود؟! پاسخ این است که نمایشی بود و تمام شد و دیگر، هیچ!
در میبد و تفت و بافق هم این درمانگاه وجود دارد. در تفت با کمتر از یک چهارم بیمه شده تأمین اجتماعی، سازمان تأمین اجتماعی کلنگ بیمارستان 250 تختخوابی به زمین زده و ما، دلخوش وعده تبلیغاتی ارتقای درمانگاه تأمین اجتماعی هستیم و زیر تبلیغاتش، خفه می شویم!
جالب است که نماینده محترم در همان جلسه پس از کلی توضیح، با قاطعیت اعلام میکند که: (عین متن از سایتهای خبری ملی، نقل میشود): (لینک خبر)
محمدرضا تابش افزود: از امروز این مرکز درمانی به صورت شبانه روزی فعالیت خود را آغاز خواهد کرد و پس از اجرای طرح توسعه، فراهم شدن تجهیزات و جذب بیش از 40 نفر نیروی متخصص مورد نیاز و همچنین تامین پزشک متخصص، مردم به ویژه کارگران می توانند از خدمات کلینیک تخصصی تامین اجتماعی اردکان بهره مند شوند.
تأیید می فرمایید که بر اساس این سخنان هیچ چیز جدیدی در کار نیست و فقط فعلاً یک شوی تبلیغاتی است!
البته تنها چیزی که وعده داده شده بود آن بود که از امروز این مرکز به صورت شبانه روزی فعالیت میکند؛ که آن هم دروغی بیش نبود!
ما که به این فیلمها عادت داریم؛ اما آیا یک روز کاری مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی این قدر بی ارزش است که صرف یک شوی تبلیغاتی تمام عیار شود؟!
میگویند: نمی دانیم چه کسی بنر را نصب کرده است؟! و خواستیم پایین بیاوریم مردم مانع شدند!
کلی خندیدیم هم به ریش خودمان؛ هم به ریش تراشیده برخی دیگر، که مردم را این قدر ساده فرض کرده بودند!
خب، اگر جدی میگویند که نمیدانند چه کسی نصب کرده، از دوربینهای بانکهای اطراف، استخراج کنند!
حداقل میتوانستند از همان انسانهای فرضی که مانع کندن شدند، بپرسند چه کسی زده است؟!
اصلاً بروند از دوربین همانجایی که بنر چاپ کرده، سابقه را استخراج کنند، تا ببینند که چه کسی سفارش داده است؟!
اصلاً بروند فاکتورهای همانجا را ببینند!
اصلاً ما آدم داریم که دقیقاً اسم کسی که دنبال بنر تشکر رفته را میداند و از آن بالاتر او را در حال پیگیری آماده شدن بنر، به شکل کاملاً شفاف دیده است!
و اصلاً میداند که هنوز پول فاکتور چند بنر قبلی را نداده اند!
و اصلاً میداند که مثلاً فاکتور بنر تشکر فلان محل را چه کسی تقبل کرده! مدیونید اگر فکر کنید آن بانی فاکتور بنر، عضو شورا هم بوده!
اصلاً بروند از همانی که مأمور شده برود سفارش بدهد و نصب کند، بپرسند چه کسی دستور و سفارش داده!
اصلاً چون از بدشانسی آنها، پدر و اجداد پدری ما، اهل یکی از همان محلات تشکرند!، و همه فعالان محل را کم و بیش می شناسیم، رفتیم پرسیدیم که چه کسی سفارش داده و پول بنر را پرداخت کرده! روح آدمهای همه کاره محل، چیزی خبر نداشت!
نتیجه اخلاقی: ما مختاریم خودمان را هر چیزی خواستیم فرض کنیم؛ اما لطفاً مردم را "جیگر" فرض نکنیم!
البته این حرکت ناشیانه، کاملاً به زیان گردانندگان صحنه تمام شد! خودشان هم فهمیدند؛ اما چه فایده، که خیلی دیر فهمیدند!
در خبرها خواندم که درخواست شهرداری در مورد اختصاص 45 میلیون تومان برای ساخت مجسمه جبیر با ارتفاع پنج متر و طول شش متر واقع در میدان چادرملو و در ورودی احمدآباد مورد بحث قرار گرفته و در نهایت با مخالفت قاطبه اعضای شورا روبرو شده و تصویب نشده است.
به نظرم، مخالفت اعضای شورای شهر با این درخواست، کاملاً منطقی و قابل دفاع است؛ و البته با تصمیم احساسی تصویب خرید ماشین نود میلیونی زمین تا آسمان فرق دارد.
مخالفت شورا با هزینه 45 میلیونی برای مجسمه جبیر را تحسین میکنم و توفیق خدمت خالصانه و صادقانه اعضای شورای شهر را امید دارم.
در این ایام همه مردم فوق العاده مهم اند:
فرهنگیان مهم اند و برایشان فوری و فوتی کلینیک تخصصی دایر میشود.
روستاییان مهم اند و یک کیسه برنج حق مسلم آنهاست!
گمبه نشیان مهم اند و قند و چای رایگان ارسال میشود.
مهم تر از اموات این ایام وجود ندارد؛ و تسلیت بازماندگان و شرکت در مجلس ختم آنها، کمترین حقی است که بر گردن برخی دارند!
کارگران کارخانه ها مهم اند و نباید گذاشت قبل هفت اسفند یک روز هم بیکار شوند!
کارخانه داران مهم اند و نباید یک چک آنها برگشت بخورد؛ یا یک کیلو جنسشان فروش نرود!
کارخانه هایی که سه چهار سال است، تعطیل اند، خیلی مهم اند و باید فوری بازگشایی شوند و بدهی کارکنانش پرداخت شود؛ حتی اگر روز هشت اسفند تعطیل شود!
روستاهای اطراف مهم اند و روزی سه بار باید سرکشی شوند؛ در صورت لزوم باید بخشداران گیوه چوپانان را واکس بزنند!
همه مهم اند و باید هوای سالم برای تنفس داشته باشند؛ هر چند تابلوی نمایشگر هوا، دستکاری شود تا هوا را سالم نشان دهد!
آخ که چقدر مهم هستیم و خبر نداریم؛ مدیون هستید که فکر ناجور بفرمایید!
کاش سالی شش بار انتخابات مجلس برگزار میشد تا خوشبختی ما مستمر باشد!
عده ای ادعا کردند که نقدها علیه برخی تصمیمهای شورای شهر، در آستانه انتخابات، سیاسی و با هدف کاربرد انتخاباتی است.
به این دسته از دوستان، عرض میکنم که انتخابات پیش رو، انتخابات مجلس شورای اسلامی است و ربطی به شهردار و شورای شهر و اعضای آن ندارد. انتخابات شورای شهر، دو سال بعد برگزار میشود!
بدون تردید دوستانی که ادعا دارند، نقدهای علیه شورای شهر، با هدف تخریب وجهه افراد خاص در انتخابات اسفندماه است، باید چنین عقیده داشته باشند که شورای شهر و شهردار، دست نشانده و عوامل آن فرد خاص باشند؛ تا در نتیجه، نقد شورا و شهردار، نقد آن فرد خاص باشد!
بنده هرگز چنین ادعایی ندارم و اعضای شورا را، حداقل طبق آنچه اظهار می دارند، مستقل میدانم و تصمیم گیری آنها را فارغ از جناح بندی سیاسی و باندی میدانم؛ اما نمیتوانم تعجب خود را از اظهار نظر برخی اعضا شورای شهر پنهان کنم؛ افرادی از شورا که نقد شورا را سیاسی و انتخاباتی میدانند!
آیا این دوستان، خودشان را رسماً نماینده و عامل فردی خاص در شورا میدانند که نقد به عملکرد خودشان را نقد سیاسی و انتخاباتی در راستای تخریب فرد خاصی میدانند؟!
امیدوارم این دوستان در اظهارنظرها، به توابع و نتایج اظهار نظر خود توجه کافی داشته باشند! ان شاء الله
برای یکی از داوطلبان انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی، دعوتنامه مکتوب برای قرائت دعا (تردید دارم دعای توسل یا کمیل یا ندبه؛ یا احیاناً زیارت عاشورا) در مدرسه ای ارسال می شود.
بعد از این که دعوت نامه مکتوب، توزیع میشود، به بهانه این که ایشان داوطلب انتخابات مجلس است، دعوت را لغو میکنند؛ البته شنیدم این دعوت به دستور ریاست اداره آموزش و پرورش لغو شده است. آماده تکذیب این ادعا هستم؛ اما اصل لغو دعوت ایشان، واقعیتی غیرقابل انکار است.
از سوی دیگر، یکی دیگر از داوطلبان انتخابات مجلس، از این مدرسه به آن مدرسه، آن هم برای بازدید، می رود و منع انتخاباتی ندارد؛ حتی شنیده شده که برای تهیه فیلم انتخاباتی هم از طریق مدرسه، جمعی از دانش آموزان، سیاهی لشکر شده اند!
نمیدانم آیا آموزش و پرورش مصداق امکانات دولتی و سوء استفاده انتخاباتی هست یا نه، اما میدانم حداقل بی طرفی آن است که در این ایام، یا هیچ کاندیدایی به هیچ بهانه، به مدارس راه داده نشود؛ یا اگر قرار است، حضور کاندیداها در مدارس و اداره آموزش و پرورش، مجاز باشد، برای همه داوطلبان، مجاز باشد!
و البته تردیدی نیست که بسیاری از ادارات و مسئولان شهر ما، در انتخابات بی طرف، نیستند؛ شاید آموزش و پرورش اردکان هم یکی از آنها!
توضیح تکمیلی:
جناب آقای اشرفیان خبر دادند که در دبیرستان شرف، اجزه تصویربرداری نداده اند. و البته فرمودند حوزه کاری آموزش و پرورش گسترده است و ممکن است اتفاقتی بیفتد که خبردار نشویم.
آقای فرماندار! کار شما خلاف قانون است و بی طرفی مجریان انتخابات را به شدت زیر سؤال می برد!
لطفاً انکار نفرمایید. شواهد کافی وجود دارد. لطفاً، یک بار دیگر فایل صوتی جلسه را گوش کنید.
آقای فرماندار، لطفاً ما را راهنمایی کنید که باید به کدام نهاد قانونی، علیه شما و بی طرف نبودن شما، شکایت کنیم؟!
طبق آن چیزی که در سایتهای خبری خواندم این دو عضو شورا، بنده را متهم به توهین به اعضای شورا نمودند و از رئیس شورا درخواست پیگیری کردند.
اول این که از پیگیری توهین و مجازات توهین کننده استقبال میکنم. و اگر تهمت توهین اثبات نشود، حق خود میدانم که از شما به عنوان تهمت زننده، دادخواست اعاده حیثیت بدهم. اگر آماده هستید، بسم الله!
دوم این که پیگیری و تعقیب قضایی توهین به افراد حقیقی و حقوقی نیاز به درخواست پیگیری از سوی فرد ثالث ندارد. اگر به شما به عنوان یک فرد حقیقی یا حقوقی توهین شده، چرا شخصاً اقدام به شکایت نمیکنید؟! طی مشاوره قضایی رایگان به شما عرض میکنم اقدام شما نیاز به اجازه یا حمایت رئیس شورا ندارد.
سوم این که تمام آنچه نوشته ام، موجود است؛ و توسط برخی سایتهای خبری پوشش داده شده است؛ تعابیر تند نقد بنده درباره تصمیم بوده است، نه اشخاص؛ از جمله تعبیر "اُف بر این تصمیم" و این جمله که "با تصویب اعضای شورای شهر، گند اشرافیت نیز افزوده شد تا شهرداری اردکان از این حیث، کمبودی نداشته باشد!" بگردید ببینید توهین به فرد در آن یافت میشود!
چهارم این که تشخیص این که چیزی توهین هست یا نه، به عهده مقام قضایی است و شما حق ندارید، بدون صدور حکم قضایی در جلسه علنی، بنده را متهم به توهین به افراد کنید! همچنان که بدون صدور حکم قضایی، بنده حق ندارم شما را به رانت و اختلاس و سهم خواهی در باربری های اردکان متهم کنم.
در هر صورت، توهین به هر کسی ممنوع است و حق شکایت دارد و قضاوت هم با مقام قضایی است. بنده از پیگیری قضایی دوطرفه استقبال میکنم.