سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میگویند: نمی دانیم چه کسی بنر را نصب کرده است؟! و خواستیم پایین بیاوریم مردم مانع شدند!

کلی خندیدیم هم به ریش خودمان؛ هم به ریش تراشیده برخی دیگر، که مردم را این قدر ساده فرض کرده بودند!

خب، اگر جدی میگویند که نمیدانند چه کسی نصب کرده، از دوربینهای بانکهای اطراف، استخراج کنند!

حداقل میتوانستند از همان انسانهای فرضی که مانع کندن شدند، بپرسند چه کسی زده است؟!

اصلاً بروند از دوربین همانجایی که بنر چاپ کرده، سابقه را استخراج کنند، تا ببینند که چه کسی سفارش داده است؟!

اصلاً بروند فاکتورهای همانجا را ببینند!

اصلاً ما آدم داریم که دقیقاً اسم کسی که دنبال بنر تشکر رفته را میداند و از آن بالاتر او را در حال پیگیری آماده شدن بنر، به شکل کاملاً شفاف دیده است!

و اصلاً میداند که هنوز پول فاکتور چند بنر قبلی را نداده اند!

و اصلاً میداند که مثلاً فاکتور بنر تشکر فلان محل را چه کسی تقبل کرده! مدیونید اگر فکر کنید آن بانی فاکتور بنر، عضو شورا هم بوده!

اصلاً بروند از همانی که مأمور شده برود سفارش بدهد و نصب کند، بپرسند چه کسی دستور و سفارش داده!

اصلاً چون از بدشانسی آنها، پدر و اجداد پدری ما، اهل یکی از همان محلات تشکرند!، و همه فعالان محل را کم و بیش می شناسیم، رفتیم پرسیدیم که چه کسی سفارش داده و پول بنر را پرداخت کرده! روح آدمهای همه کاره محل، چیزی خبر نداشت!

نتیجه اخلاقی: ما مختاریم خودمان را هر چیزی خواستیم فرض کنیم؛ اما لطفاً مردم را "جیگر" فرض نکنیم!

البته این حرکت ناشیانه، کاملاً به زیان گردانندگان صحنه تمام شد! خودشان هم فهمیدند؛ اما چه فایده، که خیلی دیر فهمیدند!


نوشته شده در  یکشنبه 94/11/25ساعت  11:45 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]