سخنان مقام معظم رهبری درباره جریاناتی شبیه عمرکشان:
«بعضیها به نام شادکردن دل فاطمه زهرا، علیهاالسلام، این روزها و در این دوران ما کاری میکنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند! میفهمید چه میگویم؟ بهترین وسیلهای که دشمنان بزرگ انقلاب پیدا کردند برای اینکه نگذارند انقلاب به کشورهای اسلامی برود، میدانید چه بود؟ گفتند این انقلاب، اسلامی نیست! گفتند اینها دشمن شما- چند صد میلیون مسلمان- هستند! امام بزرگوارمان ایستاد و گفت این انقلاب، اسلامی است؛ شیعه و سنی در کنار هم هستند؛ کنار هم هستند. ادامه مطلب...
حضرت آیت الله العظمی مظاهری در نقل خاطرهای از استادشان آیت الله مرعشی نجفی میفرمایند: «خدا رحمتش کند، درجاتش عالیست، عالیتر کند، مرحوم آیت الله مرعشی، من مکاسب پیش ایشان خواندم، هم کفایه خواندم، هم مکاسب... ایشان بنایشان این بود برای اینکه خسته نشوند، یک قصهای گاهی اوقات یا خیلی از اوقات در میان درس برای شاگردها میگفتند و یکی از قصههایشان این بود که میگفتند:
پدر من از علمای نجف بوده یک شاگرد سنی داشت، این فرد میخواست برود کردستان و کرمانشاه، با پدر من خداحافظی کرد و رفت، پدر من آمد ایران و رفت مشهد، در زمان برگشت قافله ما غروب به کرمانشاه رسید، من خیلی وحشت کردم که حالا چه میشود، آن وقت وضع کرمانشاه و وضع کردستان به خاطر شیعه و سنیگری خیلی بد بود، ناگهان آن شاگرد من پیدا شد، ادامه مطلب...
اخیراً مجلس طرح تفصیلی ممنوعیت دوشغل را تصویب کرد. ظاهراً مهمترین هدف از ارائه این طرح، بستن راههای فرار قانونی برای دریافت دو حقوق از دولت و خالی شدن بسیاری از فرصتهای شغلی است.
در برخی آمارها اعلام شد، بر اساس این طرح، حدود پانصد هزار نفر باید یکی از دو شغل دولتی را انتخاب کنند و دیگری به به فرد جدیدی واگذار کنند! رقم کاملاً قابل توجه است؛ البته از قول جناب آقای مصری که سابقه وزارت هم دارد و به شدت طرفدار طرح و از طراحان اصلی بوده، غالب دوشغلهها، حقوق بالایی بابت شغل دوم خود، در ازای کار بسیار کم (اگر کاری باشد و فقط اسم در میان نباشد!) دریافت میکنند! تا اینجای قضیه بسیار خوب است.
اما سخنان جناب آقای کدخدایی درباره این طرح، قبل از بررسی تفصیلی در شورای نگهبان کمی (شاید هم خیلی) عجیب است! ادامه مطلب...
یک آقا (شاید هم خانم!) اخیراً چپ و راست در وبلاگ پیام میگذارد! کار خوبی است؛ اما نمیدانم چرا با اسمهای مختلف، خود را معرفی میکند. هر چند لزومی در معرفی نام حقیقی وجود ندارد، اما این که در نظرات پی در پی با اسامی مختلف، کسی اظهار نظر کند، قدری مشکوک است!
چندی قبل، جناب آقای عسکر اولادی در باب فتنه و عاملان اصلی آن سخنانی گفتند که به مذاق برخی اصلاحطلبان خوش آمد (لینک نظر ایشان) و در تشکر از ایشان و مواضعشان دست به نامه شدند. (لینک تشکر اصلاحطلبان) جالب است که چقدر از اعلام موضع یک نفر ذوقزده شدهاند!
نکته جالبتر، جوابیه آقا عسکراولادی به این نامه است که خطاب به الیاس حضرتی مدیر مسئول روزنامه اعتماد نوشته شده است. (لینک جوابیه آقای عسکر والادی به نامه تشکر)
از فردا که دکهها به روی روزنامهها باز میشوند، شخصاً انتظار ندارم که این جواب مورد استقبال یا اشاره اصلاحطلبان قرار گیرد؛ البته امیدوارم در این تحلیل، اشتباه کرده باشم! اما سفارش میکنم دوستان أعم از اصولگرا و اصلاحطلب این روند و هر سه لینک را با دقت مطالعه نمایند.
سال گذشته در چنین روزهایی، تیم والیبال شفق اردکان با هلال احمر قم در شهر قم مسابقه داشتند. به لطف نسبت فامیلی با رئیس هیأت والیبال اردکان و البته حس شدید وطندوستی، به همراه پسرم در سالن مسابقه حاضر شدم؛
البته حضور با عبا و عمامه در سالن ورزشی به عنوان تماشاگر، برای قمیها خیلی عجیب نیست!
پارسال پسرم از اول گفت حامی تیم قم است نه اردکان! هر چه تبلیغات هم کردیم فایده نداشت؛ آخه متولد قم است. و در آن مسابقه، قمیها بردند. و پسر ما هم کلی خوشحال!
امروز، همان تیم والیبال اردکانی البته با تغییر نام به "پیشگامان شفق اردکان" با تیم دیگری از قم در مسابقات گروه اول لیگ دسته یک مسابقه داشت. و البته باز هم با پسرم رفتیم سالن مسابقه.
قبل از مسابقه هر چه به پسرم گفتم که تیم امسال اردکان با سال گذشته کلی فرق دارد و 33 امتیازی است و در رتبه اول گروه خود است و قمیها 14 امتیازی و در میانه جدول هستند، قبول نکرد که حمایتش از تیم قم را متوقف کند. نصایح همشهریان در کادر مربیگری تیم شفق هم فایده نداشت!
حرف آخرش این بود که اگر امسال شما بردید، تازه میشویم یک / یک؛ پارسال ما، امسال شما!
مسابقه شروع شد و البته در نهایت، در عین ناباوری، باز هم قمیها بردند و علی گفت: فعلاً دو بر هیچ! جالب بود که اولاً پسرم با همه تبلیغات ما کوتاه نیامد؛ ثانیاً و البته، بازی که در نگاه اول، قطعاً به سود تیم شفق پیشبینی میکردیم، بر خلاف انتظار پایان یافت! و هر دو، نکتهای در خور تأمل شدید!
گفتم: تیم اردکان هم خیلی خوب بازی میکند. قول گرفت که چهارشنبه هفته آینده، او را به بازی تیم شفق در اردکان برسانم. قضیه حیثیتی شده است. ببینیم تا چه میشود!
به اقتضای مطالعه درباره موضوعی، کاملاً اتفاقی به متنی از مرحوم ابوالقاسم حالت رسیدم. چون خیلی جالب بود، حیفم آمد آن را در وبلاگ درج نکنم.
حکایتی که در ادامه میخوانید، نمونه روشن اثر تبلیغ منفی یا ضد تبلیغ است که به طور مرتب در زندگی با آن سر و کار داریم و گاهی خودمان هم مرتکب میشویم؛ (برای نمایش متن با وضوح بیشتر، روی تصویر کلیک فرمایید):
چندی پیش در یادداشتی با عنوان "حیف رویانیان" (لینک مطلب) نوشتم که پوست خربزه فوتبال، بدجوری زیر پای جناب رویانیان جا خوش کرده و ...
امروز در خبرها دیدم که جناب رویانیان فرمودند که "مرد میدان فوتبال نیستم!" (لینک مطلب)
این اعتراف دیرهنگام در جای خود غنیمت است، اما به شرطی که در نهایت به اقدام قاطعی در فاصله گرفتن ایشان از این محیط منتهی شود. من امیدوارم؛ هر چند آرزو بر جوانان عیب نیست! (به شرطی که در جوانی ما مناقشه نفرمایید!)
در میان روایات اهل بیت و پیامبر اکرم علیهم السلام این همه روایات قطعی و از نظر دلالت، کاملاً روشن وجود دارد و عمل نمیکنیم و آن وقت، درباره پایان ماه صفر، به یک روایت که نه در سند قطعی است و نه در دلالت، چنان اهتمام داریم که گویا اگر به آن نپردازیم، واجبی از واجبات و رکنی از ارکان دین از بین رفته است!!!! اگر به بقیه روایات هم این قدر اهتمام داشتیم، جهان گلستان اخلاق و معنویت بود! و کاش و ای کاش چنین بود!!!
درباره روایت پایان ماه صفر و شروع ماه ربیع، عرض میکنم:
اول این که در روایت ماه رومی آمده نه ماه قمری؛ آن ماه رومی، در آن سال مصادف با آغاز ربیع بوده و در سالهای بعد چنین نیست. دوم این که این روایت ادعایی فقط در معانی الاخبار و علل الشرایع که هر دو از یک نفر (شیخ صدوق) است و اولی فقط کتابی در شرح روایات است، آمده و در هر دو مورد، به وضوح کل روایت نقل شده که از آن هیچ ارتباطی با بشارت آغاز ماه ربیع دیده نمیشود.
سوم این که خود شیخ صدوق پس از نقل روایت شرح روشنی برای آن آورده است که غالباً غفلت میشود و چهارم این که چنان که در روایت آمده، بر فرض صحت سند، جریانی در یک واقعه خاص برای معرفی فرد بهشتی بوده و ربطی به محتوای خبر او که درباره آغاز ماه آذار رومی بوده ندارد. برای دیدن متن کامل حدیث به ادامه مطلب مراجعه کنید. ادامه مطلب...
(یادداشت بعدی وبلاگ، ان شاء الله یکشنبه آینده درج خواهد شد).
در آستانه رحلت جانسوز پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام، کریم اهل بیت علیهم السلام و شهادت امام هشتم، غریب الغرباء علیه السلام هستیم. نمیدانم چرا وقتی از امام حسن مجتبی علیه السلام میشنوم، اندوه خاصی بر دلم مینشیند. و میدانم که به خاطر غربت قبرش نیست!
نمیدانم که چرا وقتی بر امام رضا علیه السلام به عنوان «غریب الغرباء» سلام میدهم، نمیتوانم غربت امام حسن علیه السلام را تصور نکنم؛ غربتی که نه در گنبد و بارگاه، بلکه در زمان حضورش در میان پیروانش داشته است. ادامه مطلب...