مذاکرات، در مجموع دو جنبه داشت؛ جنبه تبلیغی و جنبه حقیقی. هر دو طرف به اندازه کافی در جنبه تبلیغی خود را برنده میدانند؛ پیگیری سخنان طرفهایی ایرانی و امریکایی هر کدام به گونهای است که خود را برنده نهایی معرفی میکند.
اما مطالعه متن توافق منتشر شده نشان میدهد مسیر بسیار پرچالشی پیش روست. از یک طرف انتظارات 1 + 5 از ایران خیلی شفاف و صریح و در مسیر محدود کردن حقوق طبیعی ملت ایران است که به هر دلیل و بنا به مصالحی که "نرمش قهرمانانه" نامیده شد، طرف ایرانی به آنها در قالب نام "داوطلبانه" به آنها تن داده است. نمیدانم چرا رئیس جمهور محترم فرمودند تمام فعالیتها به روال سابق ادامه دارد؟ متن رسمی توافق که قطعا چنین ادعایی را برنمیتابد.
اما در مقابل محدودیتهایی که برای ایران در نظر گرفتهاند، فقط بخش ناچیزی از حقوق مسلم ایران را که به دلیل قدرت برتر از ایران سلب کرده بودند، با اما و اگرهایی به ایران برمیگردانند.
در مجموع، به نظرم در کوتاه مدت این توافق به نفع اقتصاد ایران است اما در عرصه سیاسی و در بلند مدت چیز جدیدی حاصل نخواهد شد؛ بلکه احتمالا کانال جدیدی برای فشار بیشتر بر ایران باز خواهد شد؛ با این بهانه که ایران به تعهدات خود در توافقنامه عمل نکرده پس دیگر مذاکره فایدهای ندارد و باید راههای دیگر را آزمود!
راستیآزمایی این نظر شخصی، فقط به گذشت شش ماه زمان نیاز دارد تا معلوم شود که میتوان به امریکاییها اعتماد کرد یا نه!
این یادداشت طنز هم خواندنی است:
... منظور من یکی از نمایندههای مجلسه که چند سال قبل تو تریبون مجلس به یکی دیگه از نمایندهها گفته بود «پفی...» و بعد که بهش گفته بودن چرا این حرف زشت رو زدی، جواب داده بود من معنی این کلمه رو نمیدونستم!
اما حالا طرف تو یکی دو سال به حدی پیشرفت کرده که درباره مبانی مربوط به بغی و محاربه تو اسلام اظهار نظر میکنه و حرف چند تا آیت الله رو زیر سوال میبره! خدا وکیلی رسیدن از اونجا به اینجا بدون آموزش و همینجوری الابختکی امکان داره؟! (لینک ادامه مطلب در منبع اصلی)
به راننده گفتم: مسافر مشهد ایشان است. تا این جمله را گفتم، با لهجه غلیظ فریمانی گفت: «اوه! آخوند برای ما آوردی؟! آخوند آمد و نیامد دارد. اگر آخوند سوار کنم یا ماشینم چپ می کند یا موتورش می سوزد!».
بلافاصله پشت ماشین نشست و راه افتاد و رفت. من و فرد همراهم که از این حرف او خیلی عصبانی شده بودیم، سریع سوار جیپمان شدیم و تعقیبش کردیم. وقتی به پمپ بنزین رسید و نگه داشت که بنزین بزند، تا از ماشین پیاده شد من از پشت سر گرفتمش و فرد همراه من او را کتک زد.
راننده بیچاره دیگر بنزین نزد و از همانجا برگشت و به شهربانی رفت تا از ما شکایت کند. (بقیه مطلب در لینک مأخد اصلی)
گاهی کسانی میپرسند فرق میان شیعه و سنی فقط در موضوع خلافت است؟! و کسان دیگری البته فقط فرق و اختلاف را در این موضوع میدانند و نتیجه میگیرند عمل به هر کدام در جای خود خوب است و فرقی ندارد!
در این یادداشت، یک فرق از هزاران فرق که آبشخور منطق فکری خاصی است، تبیین میشود تا اندکی از فاصله و تفاوت روشن شود.
در موضوع امام جماعت و اقتدا به افراد مختلف، شیعه شرط "عدالت" در امام جماعت را دارد؛ و این شرط باید "احراز" شود. یعنی مأموم از راههای مختلف باید به عدالت به معنی شناخت کامل فرد از این حیث که اهل انجام گناه و ترک واجب نیست، اطمینان پیدا کند. در غیر این صورت اقتدا به او جایز نیست.
اما غالب اهل سنت، اقتدا به هر کسی حتی فاسق را جایز میدانند؛ فاسق یعنی کسی که اهل گناه بودن او علنی و مشهور است، چه رسد به خلوت او! فقط برخی از گروههای اهل سنت اقتدا به امامت فاسق را مکروه میدانند؛ نه از این حیث که نماز مأمومان باطل است یا ثواب کمتری دارد؛ از مالک فتوای منع اقتدا به فاسق نقل شده است.
در توجیه کراهت گفتهاند: چون امامت جماعت توسط فاسق، باعث میشود افراد کمتری در نماز جماعت شرکت کنند و با کم شدن تعداد نمازگزاران، ثواب جماعت هم کمتر میشود!
جالب این که یکی از مستندهای فقهی آنها این است که چون صحابه در نماز به حجاج بن یوسف ثقفی اقتدا میکردند، با این که در زمانش از همه فاسقتر بود؛ پس معلوم میشود اقتدا به فاسق جایز است!!!
و جالبتر این که در توصیف حجاج میگویند: اگر هر امتی همه انسانهای خبیثشان را جمع کنند و ما فقط حجاج را بیاوریم، بر آنها از حیث میزان خباثت، برتری خواهیم داشت!!!!
(لأن الصحابة و التابعین کانوا لایمتنعون من الإقتداء بالحجاج فی صلاة الجمعة و غیرها مع أنه کان أفسق أهل زمانه حتى قال " الحسن " رحمه الله تعالى لو جاء کل أمة بخبیثاتها و نحن جئنا ب " أبی محمد " لغلبناهم و إنما یکره لأن فی تقدیمه تقلیل الجماعة و قلما یرغب الناس فی الإقتداء به) (المبسوط، سرخسی، ج 1، ص 40)
به نقل از خبرگزاریها در وبلاگ گردنه آمده: این جماعت برای توجیه افتضاحی که در عاشورای سال 88 به بار آورد، به سیدحسن نصرالله هم رحم نمیکند!
به سخنرانی سیدحسن نصرالله در شب عاشورای امسال استناد کردهاند که در ابتدای سخنرانیاش عدهای از جوانان حاضر در مراسم سوت و کف میزنند! که چی؟! که اینها هم سوت و کف زدهاند، پس کار ما ایرادی نداشته است!
دیگر این قسمتش را نمیگویند که سیدحسن نصرالله فوراً تذکر میدهد به جوانان که این کار یعنی سوت و کف زدن مناسب نیست و امشب، شب عاشوراست و از جمعیت میخواهد که صلوات بفرستند و جمعیت هم یکصدا صلوات میفرستند و بلافاصله این اشتباه رفع و جبران میشود!
دروغ و تحریف شاخ و دُم ندارد که!
اما این جماعت چه کرد؟! سوت زد، کف زد، هلهله کرد، سیاهیهای عزای امام حسین(ع) را آتش زد و ... اما نه تنها اشتباه خودش را نپذیرفت و عذر نخواست بلکه هنوز هم خود را حق مطلق میداند!
در ایام محرم امسال در یکی از مجالس عزاداری، بر اثر فشار جمعیت لولههای داربستی یک متری که برای نظم جمعیت نصب شده بود، کج میشود و ظاهرا چند نفری بر اثر برخورد با این لولهها خراش سطحی برمیدارند.
همان روز بلافاصله این خبر منتشر شد که فلان جا داربست فروریخته و چند آمبولانس آمده و مجروحان را برده و چند دست و پا شکسته و از چشمان یکی از مصدومان خون فوران کرده است!
خبری که فاصلهاش با واقعیت، فاصله عرش تا فرش بود؛ در جایی که تحقیق درباره درستی یا نادرستی آن بیش از یک دقیقه وقت نمیگیرد! اما بدون تحقیق، نقش بلندگوی خبری ایفا میکنیم.
بازار این دست خبرها در مباحث سیاسی به شدت داغ است و بسیاری از ما بر اساس همین گونه خبرها واکنش نشان میدهیم؛ عصبانی یا خوشحال میشویم و رقبایمان را اینگونه بر زمین میزنیم!
این گونه شایعات، در جامعه کم نیست و نشان از آن است که علاقمندیم در عصر ارتباطات هم همچنان اسیر یک کلاغ، چهل کلاغ باشیم؛ خدا از تقصیرات ما بگذرد.
السلام علی الرضیع الصغیر
سینه زنان حسین! زمزمه بر پا کنید / ماه محرم شده، یاری زهرا کنید
بانی بزم عزا، مادر او فاطمه است / آمده قامت کمان، خوب تماشا کنید
ان شاء الله یادداشت بعدی وبلاگ، پس از دهه اول محرم درج میشود.
در هوای بارانی دلها، چشمهای منتظر را دعا کنید.
در پارلمان ترکیه پوشیدن شلوار ممنوع است و چند سالی است که زنان نماینده در تلاشاند این ممنوعیت را لغو کنند!(لینک خبری)
و البته این ممنوعیت همچنان إعمال میشود. تصور کنید این ممنوعیت در پارلمان ایران بود؛ به نظرتان چقدر جنجال علیه این قضیه در خارج و داخل (!)صورت میگرفت!