این خبر را بخوانید و یک دنیا تفسیر مربوط به آن را در ذهن خود مرور بفرمایید. این تفسیر آنقدر واضح است که نیازی به گفتن و نوشتن ندارد! پخش این خبر در منبع خبر هم مصرف داخلی نداشته که ناشران آن متهم به تعصب جناحی شوند:
به گزارش جهان، پایگاه علوم اجتماعی اسلامی ایرانی به نقل از واشنگتن پست نوشت: امانوئل والرشتاین، جامعهشناس مشهور منتقد سرمایهداری که هفته گذشته به دعوت انجمن جامعهشناسان به ایران آمده بود و در برخی محافل دانشگاهی و استراتژیک سخنرانی کرده بود و اینک به آمریکا بازگشته، به خبرنگار واشنگتنپست گفته است:
«برخی از اساتیدی که گرایشات لیبرالی داشتند به من گفتند در ایران علیه افول آمریکا صحبت نکن چون در ایران از این صحبتها علیه لیبرالیسم استفاده میشود».
به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری مدیر مسوول کیهان در یادداشتی به نقد سخنان روحانی در جشنواره مطبوعات پرداخت و نوشت: جناب آقای دکتر روحانی! رئیسجمهور محترم، لطفا به آنچه در پی میآید توجه فرمائید!
«اعتقاد به خدا مربوط به انسانهای عصر توحش است. انسانی که هنوز شاید غارنشینی را هم کشف نکرده بود. زلزله و سیل و طوفان و آتشفشان است و خیال میکند یک قدرت هست که اینها را ایجاد میکند... مذهب مقوله انسان سال 2000 نیست»!
« حتی آدمهایی مثل ابنسینا یا ابوریحان بیرونی هم با آن ذهن خردگرا و ذهن ریاضیشان، درباره مذهب مزخرفات را قرقره میکنند»!
«داستان حضرت عباس و شجاعتهای او را شیخعباس قمی از شاهنامه دزدیده است. حضرت عباس وجود خارجی نداشته»!
«عیسی مسیح هم دروغ است. این داستان را امپراطوری روم برای استفاده از بردگان و گلادیاتورها، سرهم کرده»! و...
جناب آقای روحانی! با شنیدن و خواندن جملات فوق چه احساسی به حضرتعالی دست میدهد؟!... حالا اگر بشنوید وزارت ارشاد تحتمسئولیت و مدیریت جنابعالی در پی تقدیر و تجلیل از گوینده و نویسنده این سخنان است به عنوان یک شخصیت روحانی که لباس پیامبر خدا(ص)، را بر تن دارید، چه واکنشی از خود نشان خواهید داد؟!و باز هم بخوانید!
آن آقای دیگر در نوشتههای منتشر شده خود، زشتترین و مشمئزکنندهترین اهانتها را نسبت به اسلام، انقلاب و ساحت مقدس حضرت امام(ره) روا داشته است. عضو شورای به اصطلاح مقاومت! سازمان منافقین بوده است و دستهایی آلوده به خون پاک جوانان مسلمان و پاکباخته این مرز و بوم دارد و... مینویسد؛
«مسئولان جمهوری اسلامی، جلادان خونریز هستند و طرفداران این رژیم لمپن و حشراتالارض میباشند»!... «هیچ قشر و گروهی از مردم ایران را نمیتوان یاد کرد که از پیامدهای فاجعهبار انقلاب در امان مانده باشند»!... «پس از مرگ بر سر مزارم بنوازید و می بنوشید و برقصید»! و... آیا رئیسجمهور محترم، این آقا را شایسته تقدیر میدانند؟! و بازنشر آثار توقیف شده وی را نشانه پاسداشت آزادی! و نمونهای از کاربرد بینش و منش دولت «اعتدال»! تلقی میفرمایند؟! به یقین نه!
جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای روحانی! حضرتعالی با آموزههای اسلامی غریبه نیستید و از مبانی فقهی باخبرید تا آنجا که به عضویت مجلس خبرگان درآمدهاید. آیا از نگاه و نظر شما حکم الهی قصاص غیرانسانی است؟! و یا به قول خداوند تبارک و تعالی، منشأ و عامل «حیات» است؟ جنابعالی به قول خودتان «سرهنگ» نیستید! که کاش بودید و از این افتخار بزرگ در جمهوری اسلامی ایران محروم نبودید. ولی «حقوقدان» که هستید. بنابراین بعید است ندانید امروزه کشورهایی که در آنها حکم اعدام از سیستم حقوقی حذف شده است، با افزایش پرشتاب جنایت قتل روبرو هستند و حقوقدانان برجسته امروز دنیا بر این باورند که نفیکنندگان حکم قصاص، برخلاف تظاهر به انسان دوستی، میان قاتل و مقتول، به دفاع از قاتل برخاستهاند، روزنامه توقیف شده مورد اشاره حضرتعالی حکم الهی و انسانی قصاص را غیرانسانی معرفی کرده بود و توقیف آن با استناد به قوانین جاری صورت پذیرفته است. کجای این اقدام، غیرقانونی و ضد آزادی! و در تقابل با مشی «اعتدال» است؟! فرمودهاید چرا باید کارکنان روزنامه توقیف شده بیکار شوند! که باید به عرض مبارک رساند، گردانندگان روزنامه توقیف شده، در روزنامههای اجارهای دیگر به کار مشغولند و حتی سردبیر آن به عضویت هیئت داوران جشنوارهای درآمده است که جنابعالی دیروز در مراسم اختتامیه آن سخنرانی فرموده بودید.
جناب آقای روحانی، آیا حضرتعالی یک عمر - به حق - از ولایت امیرالمومنین علیهالسلام دفاع نفرمودهاید؟ و برای تبیین علمی ولایت آن حضرت که تنها راه ادامه اسلام ناب محمدی(ص) بوده است و جمهوری اسلامی ایران در طول آن شکل گرفته و امروزه پرچم اسلام ناب را در جهان برافراشته است، تلاش نکردهاید؟ پاسخ این سوال به یقین مثبت است. بنابراین چرا باید از توقیف قانونی روزنامهای که ولایت مولایمتقیان را نفی کرده و آب به آسیاب وهابیون انگلیسینژاد و سلفیها و تکفیریهای صهیونیستمآب ریخته است نگران شده و ابرو درهم بکشید؟!
جناب رئیسجمهور! در سخنرانی دیروز خود گلایه کردهاید که چرا اجازه نمیدهند روزنامههای موافق دولت هم از آزادی و امنیت برخوردار باشند؟! که باید پرسید؛ آیا دولت حضرتعالی احکام اسلامی را غیرانسانی میداند؟! و یا ولایت حضرت امیر علیهالسلام را نفی میکند؟! اگر پاسخ منفی است - که منفی است - چرا روزنامههایی که دست به این اقدامات ناشایسته و غیرقانونی زدهاند را روزنامههای موافق و همراه دولت میدانید؟! و اگر غیرانسانی نامیدن احکام اسلامی و نفی ولایتامیرالمومنین علیهالسلام را همراهی و همسویی با بینش و منش دولت اعتدال نمیدانید -که نباید بدانید- چرا از توقیف روزنامههای یادشده ابراز نگرانی میکنید؟! و این تناقض آشکار را چگونه توضیح داده و توجیه میفرمائید؟!
و اما، غیر از این دو روزنامه هتاک که متأسفانه آنها را حامی دولت معرفی کردهاید، کدام روزنامه حامی دولت دیگری را میتوانید آدرس بدهید که در فعالیت خود با کمترین مانعی روبرو شده باشد؟! فقط یک نیمنگاهی به عرصه کنونی مطبوعات بیندازید. روزنامهها و نشریات حامی دولت شما - و نه خود شما- به تعداد فراوان مشغول فعالیت هستند و برخی از آنها، با سوءاستفاده از فضای آزاد کشور ماموریت دیکته شده دشمنان بیرونی و فتنهگران آمریکایی- اسرائیلی را دنبال میکنند. آیا غیر از این است؟!
دولت محترم اعتدال! در حالی که از روزنامههای اهانتکننده به اسلام و انقلاب و امام(ره) حمایت میکند و توقیف آنها را برنمیتابد! تاب و تحمل کمترین انتقاد نسبت به عملکرد دولت را ندارد و روزنامهها و نشریات منتقد دولت را توقیف کرده و یا به دادگاه میکشاند.
جناب آقای روحانی! دیروز در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات به آقای «ف-ص» با عنوان پیشکسوت مطبوعات جایزه دادید. ایشان از گردانندگان اصلی مجله زن روز در دوران طاغوت بود که بعید است از ابتذال این مجله در آن دوران بیخبر باشید. ایشان در سالهای اخیر تامینکننده برنامههای شبکه دولتی فارسیزبان و ضد ایرانی بیبیسی بود و... آقای رئیس جمهور، دیروز همکاران مورد اعتماد حضرتعالی با معرفی وی به عنوان پیشکسوت روزنامهنگاری، از خادمان شبکه دولتی انگلیس و مروجان ابتذال فرهنگی تقدیر کردند. آن هم نه از طرف خودشان بلکه به دست شما یعنی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران!
رئیسجمهور محترم! آنچه در محدوده این نوشته آمده است فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست.
و اما، سوابق شناخته شده جنابعالی جای کمترین تردیدی نمیگذارد که نمیتوانید با آنچه در این عرصه اتفاق افتاده و میافتد - و فقط به چند نمونه از آن اشاره شد - موافق باشید، بار دیگر به جملات نقل شده در صدر این نوشته نگاه کنید به یقین، خشم برخاسته از غیرت دینی لرزه بر اندامتان خواهد انداخت!
وزیر ارشاد دولت شما نیز شخصیت شناخته شدهای است و بیگمان نمیتواند با بسیاری از آنچه در حوزه مسئولیت ایشان اتفاق افتاده است، موافق باشد. پس چرا چنین است؟!
علت را باید از یکسو در کماطلاعی - و در مواردی - بیاطلاعی ایشان نسبت به عرصه فرهنگ و هنر و از سوی دیگر، اعتماد وی به برخی از افراد بدسابقه و بهکارگیری آنان در سیاستهای پیرامونی وزارتخانه تحتمسئولیت ایشان جستجو کرد. افرادی که ظاهرا در حاشیه هستند ولی در بزنگاهها، متن را رقم میزنند.
و بالاخره، امید است رئیسجمهور محترم از کسانی که اطلاعات مربوط به سخنرانی دیروز را در اختیار ایشان گذاردهاند به طور جدی بخواهند درباره صحت و سقم آنچه در این نوشته - فقط به عنوان نمونه - آمده است به حضرت ایشان توضیح بدهند و مانند همیشه با توسل به فحاشی و ناسزاگویی از پاسخ طفره نروند!
آقای رئیسجمهور، نتیجه این بررسی برای جنابعالی تردیدی باقی نخواهد گذاشت که آنان، دوام دولت شما را نمیخواهند.
تیم والیبال پیشگامان شفق برای دومین بار به لیگ برتر صعود کرد و احتمالا برای همان دومین بار هم با وعده سر خرمن دیگر، به لیگ دست یک بازگردانده میشود. (گذر زمان درستی یا نادرستی این پیشبینی را روشن خواهد کرد!!!)
پیشاپیش به شرکت تجاری پیشگامان و نیز به مسئولان شهرم، بابت سود تحصیلی از فروش امتیاز این صعود تبریک عرض میکنم!!!!!!!!
همچنین به تماشاگران و همشهریان عزیز دلداری میدهم که از اکنون خود را برای حضوری دوباره برای تشویق تیم در لیگ دسته یک آماده کنند!!!!!
و البته تذکر شدید از این که مبادا مطالبات وعدههای گذشته را به روی نازک نارنجی مسئولان بیاورند!!!!!!
نکته سیاسی قضیه این که اگر این وعده فراموش شده (که لازم نیست اسمش آورده شود) را یک مسئول اصولگرا داده بود، تا قیامت برای توسریخوردن، دستمایه کافی فراهم بود.
یکی از سایتها، خبری از دیدار رئیس جمهور اسبق با تعدادی از دانشجویان در آستانه 22 بهمن درج کرده بود.
عجیب این که برای این خبر، عکسی از دیدارهای مردمی زمان ریاست جمهوری آورده بود؛ بدون این که قید کنند عکس نمایشی یا آرشیوی است! نفهمیدم منظور از این کار چیست؟!
مسئولیت هرگونه تفسیر ناصواب، بر عهده تفسیرکنندگان است!
در اوایل روی کارآمدن دولت جدید، بورس کشور افزایشهای زیادی در شاخص داشت. عدهای هم به گزاف داد سخن دادند و چنین تحلیل کردند که امید به آینده باعث افزایش شاخص بورس است!
اما در دو ماه اخیر که بورس، سقوط وحشتناکی در پیش گرفته به گونهای که همه افزایشهای قبلی را خنثی کرده و به روند منفی خود ادامه میدهد، خبری از آنگونه اظهار نظرها نیست!
کسی نیست که بگوید اگر آن افزایشها به خاطر امید به آینده بود، معنی این کاهش که بیش از آن افزایش قبلی هم هست، چیست؟!
بنا به مدل تحلیل قبلی، باید نتیجه بگیریم ملت پس از گذشت شش ماه آغازین دولت، همه امید خود را از دست دادهاند و حتی به اندازه دولت قبل هم امید ندارند؛ لذا بورس، سقوط آزاد دارد. شاید هم مقصر کاهش شاخص بورس، همچنان دولت قبل است!!!!
امان از اظهارنظرهای احساسی و امان از تعصبهای فاقد منطق موجه!
آنچه در ادامه میخوانید بریدهای از سخنان یک نماینده محترم مجلس است؛ مهم نیست کیست، مهم حقانیت حرفهایش است:
اگر من فقط نماینده باشم و مجبور باشم به دنبال اعتبارات و پروژههای محلی بروم از کار خود باز میمانم و نمیتوانم نظارت کنم. اگر روزی نماینده تنها قانونگذار و ناظر باشد و هیچ مسئولیت دیگری در حاشیه آن نداشت، کارها درست میشود. برگه وام و انتقال دانشگاه را چرا باید از نماینده بخواهند؟
وقتی سیستمها را مختل میکنیم همه یا به هم نان قرض میدهیم یا دستمان در جیب دیگری است. اگر سیستمها اصلاح شود و قانون گذار تنها قانونگذار باشد و مجری تنها اجراکننده و پاسخگو باشد و قاضی بدون جانبداری از احدی و بدون چشم داشت، تنها حکم دهد همه این مشکلات حل میشود. اگر به حق خود قانع باشیم همه چیز درست میشود. اشکال از خود ماست.
اگر نماینده تنها به کار خود بپردازد و در سایر امور دخالت نکند کارها درست میشود. برای تعیین رئیس یک اداره باید نماینده مجلس دخالت کند. من نماینده چه مسئولیتی دارم که در تعیین رئیس اداره دخالت کنم؟ با این روال چگونه میتوانم بر کارهای این رئیس نظارت کنم؟
اراده کشوری میخواهد؛ یعنی اگر نامه من را جایی بردند پاره کنند و دور بریزند اما رئیس بانک میگوید برو از فلان نماینده نامه بیاور! بعد زنگ میزند و میگوید آقای نماینده ما اطاعت امر کردیم و... .
شیوه توزیع سبد کالا و حتی زمان آن موجب انتقاداتی شد. برخی هواداران افراطی اعتدال کمترین نقدی را برنتافتند.
اکنون که رئیس جمهور محترم از وضع نامناسب توزیع عذرخواهی کردهاند، برخی از همان هواداران که هرگونه نقدی را برنمیتافتند، از این حرکت رئیس جمهور تمجید کردند!
نمیدانم که معنی این تمجید، پذیرفتن برخی از نقدها هست یا نه، اما در هر صورت یاد حکایت کسانی افتادم که روزی مدح بادمجان و روز دیگری نقص آن میگفتند و شاه که از این حرکت تعجب کرده بود، علت این چرخش پرسید و گفتند که:
ما مادح شما هستیم نه مادح بادمجان؛ اگر شما خوشتان آید، بادمجان خوشخوراکی است و اگر بدتان آید، مزخرفتر از آن یافت مینشود!!
چند سؤال فنی:
1. این که آقای محترمی، منتقدان موضوعی را کمسواد قلمداد فرمودهاند، مخصوص همین موضوع است یا همه موضوعات دولت را نقد کردن، کار کمسوادان است؟
2. منتقدان همین دولت کمسوادند یا منتقدان دولتهای قبل هم کمسوادند؟ و اگر تفاوت دارد، معیارش چیست؟
3. خدایی اگر در دولت قبل، منتقدان کمسواد قلمداد میشدند، تا چند سال آتش منتقدانش خاموش نمیشد؟
4. آیا منتقد را هر چه و هر که باشد، کمسواد دانستن، با اخلاق انسانی، دستورات اسلامی و آزادیهای مدنی، همخوانی دارد؟
5. این سوتی را با چند کیلو ماست میتوان به نحو اساسی ماستمالی کرد؟!!!!!!!!
دیروز جلسه دفاع از پایاننامه ارشد یکی از دانشپژوهی بود که نقش "راهنما" را در آن بر عهده داشتم. چند دقیقه زودتر از ساعت مقرر در سالن کنفرانس و البته "تنها" نشسته بودم.
ده دقیقه از زمان جلسه گذشته بود که یکی زنگ زد و فرمود: کجا تشریف دارید؟! استاد داور آمدند و منتظرند!
وقتی گفتم مستقیم به سالن کنفرانس آمدهام و از کنار معاونت پژوهش گذشتهام، و در سالن دفاع، استاد داوری در کار نیست، شوکه شد!
نمیدانستم چرا، اما وقتی که حدود یک ربع بعد به خاطر نیامدن استاد محترم داور، جلسه دفاع به روز دیگری موکول شد، فهمیدم که قصد پیشدستی داشته و کلکاش نگرفته است!
و البته بعدتر هم فهمیدم که به خاطر قصور همین شخص در هماهنگی با استاد داور، جلسه لغو شده است!
جالب است که در هر کاری از خرد و کلان، قاطعانه دنبال مقصر بیرونی میگردیم و حاضر نیستیم نقص کار خودمان را قبول کنیم؛
همچون برخی طرفداران دولت که معایب توزیع سبد کالا و البته اشکالات مشمولان سبد را همگی به گردن دولت سابق میاندازند! (لینک یک نمونه؛ کارشناس محترم چه زحمتی هم کشیده برای ربط قضایا با سابق. خسته نباشد!!!!!!!)