شنبه یک هفته مانده به شروع تعطیلات رفتم کلاس؛ حاضران هم علمآموز کارشناسی ارشد. فقط یک نفر آمده بود؛ نیم ساعتی گفتگوی طرفینی علمی و سپس ترک کلاس.
شنبه دوهفته پس از سال تحویل و روز اول درسی؛ همان کلاس و همان یک نفر و همان روال.
فقط میتوانم بگویم متأسفم و دیگر هیچ!
در واکنش به یادداشت قبلی یکی از دوستان فضای مجازی، پس از سلام و تبریک سال نو، چنین نگاشته است:
شما که ملبس به لباس مقدس روحانیت هستید و بعضاً گفتههای بدون سند معتبر را بازنشر میدهید و از آن منظور خاصی دارید. امیدوارم در وجدان خود و نزد خدای خود در سرای باقی شرمسار نباشید و شبها با خیال راحت سر بر بالین بگذارید.
توضیح خاصی ندارم. فقط مرجع ضمیر را شخصاً پیدا کنید؛ همچنین، منطق و استدلال محتوای مباحث را خودتان را عقل سلیمتان ارزیابی فرمایید:
وی بارها در جلسات خصوصی اعلام داشته که تقلب در انتخابات سال 88 را قبول ندارد، اما تا کنون حاضر نشده به صورت علنی این موضوع را بیان نماید.
وی در جلسه ای با حضور برخی خبرنگاران که قبلا در پاسخ به خبرنگاری که از وی پرسید، چرا این موضوع که تقلب را قبول ندارید علنی بیان نمی کنید، گفته بود "من رهبر یک جریان هستم؛ از جانبازی که در زندان است (اشاره به یکی از فتنه گران بازداشت شده) تا رقاصه های آمریکا در گروه ما هستند و باید حواسم به همه آنها باشد."
هر چند دیر، اما به مناسبت روز دوازدهم فروردین، روز جمهوری اسلامی، نکتهای یا نقدی در مواجهه با ضمایر سوم شخص مفرد و جمع غایب ضروری دانستم و آن این که:
ای کاش، نه به همان اندازه، بلکه به اندازه یک دهم تأکیدی که برخی مدعیان بر تعبیر "جمهوری" و اقتضائات آن دارند و برای آن سوت و کف میزنند، بر تعبیر "اسلامی" و اقتضائات آن نیز تأکید میکردند و سلام و صلوات میفرستادند!!!!!
ناسلامتی، جمهوریت، روش و اسلامیت تعیینکننده هدف و محتوا و رویکرد است؛ و هر دو با هم تعبیر زیبای "جمهوری اسلامی" را شکل میدهند.
چهارشنبه هفته پیش، وقتی پسرم از مدرسه برگشت، گفت: اگر بخواهیم بریم مسافرت، من از امروز آمادهام. گفتم که هنوز یک هفته به تعطیلی مدارس مانده.
گفت: آقامون گفته اگر خواستید مسافرت برید، میتونید از شنبه مدرسه نیایید!
گفتم: پنبه تعطیلی پیش از موعد را از گوشات بیرون بکش! تا روز سه شنبه باید بری مدرسه!
گفت: پس چهارشنبه چی؟! گفتم: اگر هم بخواهی بروی مدرسه، مدرسه رسماً تعطیل است!
(نکته فنی: معمولاً تعطیلی چند روز مانده به عید مدارس به بهانه فاصله شدن روز تعطیلی پنجشنبه و جمعه بود؛ امسال که این بهانه فراهم نبود، کل هفته را لق کردند؛ واقعاً که ...
معلوم شد این تعطیلشدنها بهانه است؛ اصلش، فرهنگ از کارگریزی ماست که شاگرد و معلم و کادر و اداره هم با تعطیلی مشکلی ندارند! دانشگاهها هم رسماً هفته آخر تعطیل شد.)
تکمیلی: علی امروز گفت مدرسه به ما گفتند فردا (سه شنبه) مدرسه تعطیل است!
درباره سید جمال مطالعه میکردم. جالب آن که اصرار عجیبی داشته که با نام جایی خاص (کشوری یا شهری، حتی مذهبی) شناخته نشود؛
و عجیبتر از آن، این که همه او را بر خلاف مشربش، به خود و کشور خود منسوب میکنند!!!
ترکها میگویند از ماست؛ مصریها میگویند: مصری است؛ افغانها او را از خود میپندارند و ایرانیها او را "أسدآبادی" مینامند!
به نظر شما آیا به اندازهای که درباره ملیت او تحقیق شده، درباره راه و رمز موفقیت و اهداف والای حرکتش تحقیق شده است؟!
اخیراً در یادداشتی صعود دوباره تیم پیشگامان شفق را به لیگ برتر تبریک گفتم که البته دارای طعنی هم بود. دوستانی تلفنی یا در قالب نظر خصوصی نکاتی گوشزد کردند. با توجه به همین نکات، ملاحظاتی تقدیم میکنم:
1. این استدلال که نمیخواستیم در لیگ برتر زنگ تفریح سایر تیمها باشیم، استدلال قابل قبولی است. این استدلال در سال جاری هم میتواند مطرح شود. شخصاً (هر چند به عنوان نظر شخصی یک غیرمتخصص ورزشی) مخالف ماندن تیم پیشگامان شفق در لیگ دسته یک نبودم و همچنان هم موافقم که در لیگ آینده هم با همین استدلال این اتفاق بیافتد؛ مخصوصاً با توجه به سلامت بیشتر لیگ دسته یک در مقابل لیگ برتر.
2. انتقاد اصلی من به وعدههای سرخرمن بوده است که به آن افتخار هم کردند و اکنون به بهانههای مختلف، کمکاری را به عهده کسان دیگری میگذارند و قبای خود را از هر گونه نقصی تبرئه میکنند! یعنی فقط در افتخارت سهیماند!!!!!!
3. کسانی مدعی شدند شرکت تجاری پیشگامان در قبال واگذاری امتیاز لیگ برتری پیشگامان شفق یک ریال هم نگرفته است؛ و از مدعیان خواستند سندی برای اثبات ادعای خود بیاورند. در پاسخ به این نظر، فقط یک نکته کلی عرض میکنم:
آیا میتوان از شرکتی که متخصص کار تجاری و بارزگانی است و به صورت سهامی است، انتظار داشت امتیازی با ارزش مادی در حدود پانصد میلیون تا یک میلیارد تومان واگذار کند و حتی یک ریال دریافت نکند؟!!!!! مخصوصاً در شرایطی که مدعی باشد که برای رسیدن به این امتیاز حدود هشتصد میلیون در تیم هزینه کرده باشد!
اگر پاسخ مثبت باشد، باید در عقل مدیر عامل این شرکت شک کرد! و همچنین باید در عقل سهامدارانی شک کرد که این مدیر عامل را انتخاب کردهاند و بر استمرار فعالیت او مهر تأیید زدهاند!
4. تردیدی نیست که انتفاع مادی شرکت پیشگامان در این قضیه وجود داشته است؛ حال سؤال مهم کیفیت استفاده از این نفع و کیفیت وصول آن است. ممکن است نقدی بوده، یا به احتمال زیاد، از طریق بهرهگیری از رانتی بوده که در سایه این مشارکت ورزشی ایجاد شده و ارزش آن بیشتر از ارزش نقدی امتیاز لیگ برتر والیبال برای یک گروه تجاری و اقتصادی بوده است.
همچنان مشتاق شنیدن نظر دوستان عزیز هستم.
این قدر مراعات و مدارا کردیم که اخیراً زبان بان کی مون هم علیه ما باز شده است. جناب ایشان افاضه کرده که رئیس جمهور ایران به وعدههای انتخاباتی خود عمل نکرده است!
آری! دوری از سیاستهای قاطع ضد استعماری به بهانه پرهیز از تنشزایی و نیز تن دادن به نرمشی غیرقهرمانانه میتواند تبعات بدتری هم به همراه داشته باشد. نرمش قهرمانانه نباید به معنی تن دادن به ذلت و اجابت باجخواهیهای دشمن باشد.
سخن و اصل اساسی قرآن در سیاست خارجی را فراموش نکنیم که فرمود:
اذلة علی المؤمنین لمؤمنین اعزة علی الکافرین (سوره مائده آیه 54)
اگر از دین خدا رویگردان شوید، خدا اقوامی را جانشین خواهد کرد که .... با همدیگر نرم و در مقابل دشمن سخت و مقاوماند؛ جهادگر در راه خدایند و از سرزنشها بیمی ندارند.