شنبه یک هفته مانده به شروع تعطیلات رفتم کلاس؛ حاضران هم علم‌آموز کارشناسی ارشد. فقط یک نفر آمده بود؛ نیم ساعتی گفتگوی طرفینی علمی و سپس ترک کلاس.

شنبه دوهفته پس از سال تحویل و روز اول درسی؛ همان کلاس و همان یک نفر و همان روال.

فقط می‌توانم بگویم متأسفم و دیگر هیچ!


نوشته شده در  سه شنبه 93/1/19ساعت  2:37 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در واکنش به یادداشت قبلی یکی از دوستان فضای مجازی، پس از سلام و تبریک سال نو، چنین نگاشته است:

شما که ملبس به لباس مقدس روحانیت هستید و بعضاً گفته‌های بدون سند معتبر را بازنشر می‌دهید و از آن منظور خاصی دارید. امیدوارم در وجدان خود و نزد خدای خود در سرای باقی شرمسار نباشید و شبها با خیال راحت سر بر بالین بگذارید.

پاسخ بنده هم پس از سلام و تبریک متقابل سال نو چنین است:

اولاً این مطلب را به کسی مستند نکردم. (حتی لینکی هم نقل نکردم که در آن این سخن به کسی مستند شده باشد).
ثانیاً ما یاد گرفته‌ایم که سخن را نقد کنیم نه شخص را. این سخن اگر از کسی صادر شده باشد، هر که باشد، سخن بی‌پایه و منطق سستی است؛ (واکنش شما هم نشان می‌دهد با محتوای این سخن به شدت مخالف هستید). اگر هم کسی این حرف را نزده، الحمد لله.

(سؤال اصلی این که آیا) این منطق (و مدل نقل قول) به نظر شما اشکال دارد؟

قضاوت با نگارنده محترم نظر و سایر خوانندگان و بازدیدکنندگان شریف وبلاگ.
 

نوشته شده در  سه شنبه 93/1/19ساعت  2:31 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

توضیح خاصی ندارم. فقط مرجع ضمیر را شخصاً پیدا کنید؛ همچنین، منطق و استدلال محتوای مباحث را خودتان را عقل سلیم‌تان ارزیابی فرمایید:

وی بارها در جلسات خصوصی اعلام داشته که تقلب در انتخابات سال 88 را قبول ندارد، اما تا کنون حاضر نشده به صورت علنی این موضوع را بیان نماید.

وی در جلسه ای با حضور برخی خبرنگاران که قبلا در پاسخ به خبرنگاری که از وی پرسید، چرا این موضوع که تقلب را قبول ندارید علنی بیان نمی کنید، گفته بود "من رهبر یک جریان هستم؛ از جانبازی که در زندان است (اشاره به یکی از فتنه گران بازداشت شده) تا رقاصه های آمریکا در گروه ما هستند و باید حواسم به همه آنها باشد."


نوشته شده در  دوشنبه 93/1/18ساعت  6:46 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

هر چند دیر، اما به مناسبت روز دوازدهم فروردین،‌ روز جمهوری اسلامی، نکته‌ای یا نقدی در مواجهه با ضمایر سوم شخص مفرد و جمع غایب ضروری دانستم و آن این که:

ای کاش، نه به همان اندازه، بلکه به اندازه یک دهم تأکیدی که برخی مدعیان بر تعبیر "جمهوری" و اقتضائات آن دارند و برای آن سوت و کف می‌زنند،‌ بر تعبیر "اسلامی" و اقتضائات آن نیز تأکید می‌کردند و سلام و صلوات می‌فرستادند!!!!!

ناسلامتی، جمهوریت، روش و اسلامیت تعیین‌کننده هدف و محتوا و رویکرد است؛ و هر دو با هم تعبیر زیبای "جمهوری اسلامی" را شکل می‌دهند.


نوشته شده در  شنبه 93/1/16ساعت  4:22 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

قبلاً درباره رواج دهه محسنیه در این وبلاگ، نقدی نگاشتم. نظر آیت الله شبیری راکه به صورت کلی بیان فرموده‌اند، خیلی پسندیدم. خلاصه‌ای از آن را در ادامه می‌خوانید:
آیت الله شبیری زنجانی نسبت به ترویج دهه‌های پیاپی عزاداری هشدار داد و گفت: افراط در عزاداری‌ها به تفریط می‌انجامد. جامعه عرفا نمی‌تواند نسبت به این همه عزاداری پیاپی مراقبت داشته باشد و سرانجام به انکار مجموع عزاداری روی می‌آورد.
جماران به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شبیری زنجانی نوشت: این مرجع شیعیان در جمع تعدادی از روحانیون و طلبه‌های حوزه علمیه قم که در دفتر ایشان حضور داشتند، ترویج دهه‌های پیاپی عزاداری را زمینه ساز رویگردانی جامعه از عزای اهل بیت علیهم السلام دانست و گفت: همین طور پشت سر هم دهه درست کردن، توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان زمینه انکار مجموعه عزاداری‌ها به وجود می‌آید. افراط در عزاداری‌ها به تفریط می‌انجامد.
آیت الله شبیری با غیر شرعی خواندن هتک حرمت عزاداری ها، خاطر نشان کرد: حدیث خاصی راجع به مدت زمان عزاداری‌ها نیست. اگر برپایی مجلسهای شادی در زمانی باشد که در عرف آن را هتک حرمت عزای اهل بیت – علیهم السلام- می‌دانند خلاف شرع است. البته این که چه کاری هتک حرمت است را خود افراد باید تشخیص بدهند.
این مرجع تقلید افزود: قول ما درباره اینکه آیا شادی در ایامی غیر از روز شهادت هتک حرمت هست یا نه، حجت نیست و جامعه مشخص می‌کند تا چه زمانی باید عزا نگه داشته شود. اما متاسفانه عده‌ای امروزه با افراط در عزاداری‌ها زمینه هتک حرمت را فراهم می‌کنند و این افراد در این زمینه مسوولند. آیا واقعا کسی که مدعی محب اهل بیت – علیهم السلام- بودن است موظف به این کارهاست؟!
آیت الله شبیری زنجانی ادامه داد: امروزه برخی از منبری‌ها و مداح‌های بی تقوا حرفهای بی سند و مجلسهای بی سندی را ترویج می‌کنند و پس از ترویج آن در جامعه، عرف هرگونه مجلس شادی را در این ایام هتک حرمت می‌نامند. افراد هم شرعا موظفند هتک حرمت نکنند اما حتما ما باید موضوع را درست کنیم و بعد آن را تبلیغ کنیم تا باعث هتک شود؟

نوشته شده در  یکشنبه 93/1/3ساعت  10:30 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


نوشته شده در  سه شنبه 92/12/27ساعت  1:48 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

چهارشنبه هفته پیش، وقتی پسرم از مدرسه برگشت، گفت: اگر بخواهیم بریم مسافرت، من از امروز آماده‌ام. گفتم که هنوز یک هفته به تعطیلی مدارس مانده.

گفت: آقامون گفته اگر خواستید مسافرت برید، می‌تونید از شنبه مدرسه نیایید!

گفتم: پنبه تعطیلی پیش از موعد را از گوش‌ات بیرون بکش! تا روز سه شنبه باید بری مدرسه!

گفت: پس چهارشنبه چی؟! گفتم: اگر هم بخواهی بروی مدرسه، مدرسه رسماً تعطیل است!

(نکته فنی: معمولاً تعطیلی چند روز مانده به عید مدارس به بهانه فاصله شدن روز تعطیلی پنجشنبه و جمعه بود؛ امسال که این بهانه فراهم نبود، کل هفته را لق کردند؛ واقعاً که ...

معلوم شد این تعطیل‌شدن‌ها بهانه است؛‌ اصلش، فرهنگ از کارگریزی ماست که شاگرد و معلم و کادر و اداره هم با تعطیلی مشکلی ندارند! دانشگاه‌ها هم رسماً هفته آخر تعطیل شد.)

تکمیلی: علی امروز گفت مدرسه به ما گفتند فردا (سه شنبه) مدرسه تعطیل است!


نوشته شده در  دوشنبه 92/12/26ساعت  12:9 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

درباره سید جمال مطالعه می‌کردم. جالب آن که اصرار عجیبی داشته که با نام جایی خاص (کشوری یا شهری، حتی مذهبی) شناخته نشود؛

و عجیب‌تر از آن، این که همه او را بر خلاف مشربش، به خود و کشور خود منسوب می‌کنند!!!

ترک‌ها می‌گویند از ماست؛ مصری‌ها می‌گویند: مصری است؛ افغان‌ها او را از خود می‌پندارند و ایرانی‌ها او را "أسدآبادی" می‌نامند!

به نظر شما آیا به اندازه‌ای که درباره ملیت او تحقیق شده، درباره راه و رمز موفقیت و اهداف والای حرکتش تحقیق شده است؟!


نوشته شده در  یکشنبه 92/12/25ساعت  3:0 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

اخیراً در یادداشتی صعود دوباره تیم پیشگامان شفق را به لیگ برتر تبریک گفتم که البته دارای طعنی هم بود. دوستانی تلفنی یا در قالب نظر خصوصی نکاتی گوشزد کردند. با توجه به همین نکات، ملاحظاتی تقدیم می‌کنم:

1. این استدلال که نمی‌خواستیم در لیگ برتر زنگ تفریح سایر تیم‌ها باشیم،‌ استدلال قابل قبولی است. این استدلال در سال جاری هم می‌تواند مطرح شود. شخصاً (هر چند به عنوان نظر شخصی یک غیرمتخصص ورزشی) مخالف ماندن تیم پیشگامان شفق در لیگ دسته یک نبودم و همچنان هم موافقم که در لیگ آینده هم با همین استدلال این اتفاق بیافتد؛ مخصوصاً با توجه به سلامت بیشتر لیگ دسته یک در مقابل لیگ برتر.

2. انتقاد اصلی من به وعده‌های سرخرمن بوده است که به آن افتخار هم کردند و اکنون به بهانه‌های مختلف، کم‌کاری را به عهده کسان دیگری می‌گذارند و قبای خود را از هر گونه نقصی تبرئه می‌کنند! یعنی فقط در افتخارت سهیم‌اند!!!!!!

3. کسانی مدعی شدند شرکت تجاری پیشگامان در قبال واگذاری امتیاز لیگ برتری پیشگامان شفق یک ریال هم نگرفته است؛ و از مدعیان خواستند سندی برای اثبات ادعای خود بیاورند. در پاسخ به این نظر، فقط یک نکته کلی عرض می‌کنم:

آیا می‌توان از شرکتی که متخصص کار تجاری و بارزگانی است و به صورت سهامی است،‌ انتظار داشت امتیازی با ارزش مادی در حدود پانصد میلیون تا یک میلیارد تومان واگذار کند و حتی یک ریال دریافت نکند؟!!!!! مخصوصاً در شرایطی که مدعی باشد که برای رسیدن به این امتیاز حدود هشتصد میلیون در تیم هزینه کرده باشد!

اگر پاسخ مثبت باشد، باید در عقل مدیر عامل این شرکت شک کرد! و همچنین باید در عقل سهامدارانی شک کرد که این مدیر عامل را انتخاب کرده‌اند و بر استمرار فعالیت او مهر تأیید زده‌اند!

4. تردیدی نیست که انتفاع مادی شرکت پیشگامان در این قضیه وجود داشته است؛ حال سؤال مهم کیفیت استفاده از این نفع و کیفیت وصول آن است. ممکن است نقدی بوده، یا به احتمال زیاد،‌ از طریق بهره‌گیری از رانتی بوده که در سایه این مشارکت ورزشی ایجاد شده و ارزش آن بیشتر از ارزش نقدی امتیاز لیگ برتر والیبال برای یک گروه تجاری و اقتصادی بوده است.

همچنان مشتاق شنیدن نظر دوستان عزیز هستم.


نوشته شده در  پنج شنبه 92/12/22ساعت  9:30 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

این قدر مراعات و مدارا کردیم که اخیراً زبان بان کی مون هم علیه ما باز شده است. جناب ایشان افاضه کرده که رئیس جمهور ایران به وعده‌های انتخاباتی خود عمل نکرده است!

آری! دوری از سیاست‌های قاطع ضد استعماری به بهانه پرهیز از تنش‌زایی و نیز تن دادن به نرمشی غیرقهرمانانه می‌تواند تبعات بدتری هم به همراه داشته باشد. نرمش قهرمانانه نباید به معنی تن دادن به ذلت و اجابت باج‌خواهی‌های دشمن باشد.

سخن و اصل اساسی قرآن در سیاست خارجی را فراموش نکنیم که فرمود:

اذلة علی المؤمنین لمؤمنین اعزة علی الکافرین (سوره مائده آیه 54)

اگر از دین خدا رویگردان شوید، خدا اقوامی را جانشین خواهد کرد که .... با همدیگر نرم و در مقابل دشمن سخت و مقاوم‌اند؛ جهادگر در راه خدایند و از سرزنش‌ها بیمی ندارند.


نوشته شده در  پنج شنبه 92/12/22ساعت  9:11 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]