طرفداران دولت اصلاحات، عملکرد دولت هاشمی را به نقد میکشند و ایشان را با "عالیجناب سرخپوش" و حواشیاش له میکنند!
احمدینژاد و هوادارانش، فساد اقتصادی و خیانتهای فرهنگی و سیاسی دولت اصلاحطلب را افشا میکنند.
روحانی و هواداران دولت اعتدال هم به دولت قبل و فسادهای اقتصادیاش میتازند!
هنوز جشنهای یکسالگی دولت اعتدال برقرار است و در نقد بورسیههای دولت سابق است، که ناقدانش، دستهگلهای بورسیههای همین یکسال را افشا میکنند!
قرآن میفرماید "تلک الایام نداولها..." که سابقا به تفصیل در یادداشتی درباره این سنت نوشتم؛ سنت مداوله.
برکت این تغییرها آن است که شاید اندکی از فساد و رانتها کاسته شود؛
برکت این تغییرها آن است که شاید ترس افشای این اسرار در آینده، مانع ارتکاب جرم و فساد و رانت شود!
اما چه میشود کرد که همهی ما در عرصه عمل، کارمان لنگ میزند!
چه میشود که همهی ما کور خود و بینای مردم هستیم!
چه میشود کرد که قبل از نقد خطا، به وابستگی سیاسی عاملان آن توجه میکنیم؟
و چه میشود کرد که قیامت و دادگاه عدل الهی را فراموش کردهایم و به تعبیر قرآن، قبله و معبود ما، هوای نفس ما گشته است" "أفرأیت من إتخذ الهه هواه"
در غوغای بورسیه غیرقانونی سه هزار نفری دولت قبل، بازخوانی اطلاعیه خرداد ماه 93 (دولت اعتدال) جالب است.
متن کامل اطلاعیه مهم وزارت علوم در خرداد 93 در این باره را ملاحظه می فرمایید:
انتشار رسانه ای بعضی تخلفات صورت گرفته در حوزه بورس که با هدف جلوگیری از بروز حاشیه های احتمالی و در جهت اطلاع رسانی و شفاف سازی و همچنین، حمایت از افراد ساعی و توانمندی که بر اساس آیین نامه های مربوط، مشغول به تحصیل شده بودند، صورت گرفت، با حاشیهها و عکس العملهایی همراه بود.
همان طور که در مصاحبه های مکرر جناب آقای دکتر صدیقی رئیس محترم سازمان امور دانشجویان ، بارها و بارها ذکر شده است، اگرچه وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری با روند حاکم بر اعطای بورس و ادامه تحصیل در مقطع دکترای داخل و خارج از این طریق موافق نیست، ولی با التزام به تعهدات گذشته، تا پایان سال 92 کلیه در خواستها را در همان چارچوب گذشته مورد بررسی و اقدام قرار داده است.
در مصاحبه مطبوعاتی جناب آقای دکتر صدیقی با صراحت و شفافیت بیان شد که از جمع 3002 نفر بورسیه اعلام شده، 933 نفر مربیان دانشگاههای کشور هستند و 185 نفر هم با استفاده از آیین نامه ایثارگران بورسیه شده اند و 1884 نفر هم دارای قبولی برای خارج از کشور بوده اند که بورس خود را به داخل تبدیل کردهاند.
همه این افراد در حال حاضر مشغول به تحصیل هستند و معاونت دانشجویی بر اساس تعهدات قبل ، شهریه آنها را به دانشگاهها پرداخت کرده است.
براساس گزارش ارائه شده توسط رئیس محترم سازمان امور دانشجویان به کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، نمایندگان محترم نیز به برخورد قاطع با موارد غیر قانونی تاکید داشتند.
به هر حال وزارت علوم با احترام و التزام کامل به تعهدات گذشته، در مواردی که تخلف صورت گرفته باشد، برخورد قانونی لازم را انجام خواهد داد.
لازم به ذکر است که حدود یکسوم این افراد در حال حاضر هیئت علمی دانشگاههای کشور هستند که به انضمام 185 نفر استفاده کننده از آییننامه ایثارگران دارای محل خدمت مشخص در دانشگاهها هستند و یکسوم از 1884 نفر هم در حال حاضر جایابی شدهاند و بقیه افرادی هم که براساس آییننامه مشغول به تحصیل هستند وزارت علوم از هر گونه کمک و مساعدت برای جایابی آنها مضایقه نخواهند کرد.
جا دارد هم از عملکرد رسانههایی که بدون توجه به آمار و ارقام، با حاشیهسازی موجبات آزردگی کلیه بورسیه شدگان را فراهم آوردند و هم از عکسالعملهای شتابزده و هیجانی برخی دیگر از رسانهها و افراد، عمیقاً احساس تأسف کنیم. عکسالعملهایی که حاصل آن نام بردن از افرادی است که هرگز پروندهای در حوزه بورس نداشتهاند."
جناب آقای محمد مهدی زارع، مدیرکل صنعت، معدن و تجارت استان یزد خیلی چیزها گفته و در ادامهاش گفته: (عین متن خبری از سایتهای خبری محلی است)
"بر اساس این مصوبه، در دشت یزد ـ اردکان استقرار صنایع جدید ممنوع است. همچنین صدور مجوز برای واحدهای صنعتی نظیر فولاد، خودرو، کشتی سازی و… نیز ممنوع اعلام شده است."
چه عرض کنم؟! جناب آقای زارع، حالا کسانی که برای کشتیسازی در دشت یزد ـ اردکان سرمایهگذاری کردند، چه کار کنند؟!
راستی، اگر مسئولی در دولت قبل این گونه سوتی داده بود، دیگه میتوانست در کل استان آفتابی شود؟!
"عدهای شعار سیاسی میدهند اما بزدل سیاسی هستند؛ هر وقت مذاکره میشود، میگویند میلرزیم؛ به جهنم، بروید جای گرم که نلرزید. "
یک بار دیگر سخنان فوق را بخوانید. این جملات از یک طرفدار متعصب فاقد منطق و درجه چندم دولت اعتدال نیست! بلکه متن سخنان رئیس جمهور محترم است. قبلاً هم ایشان ناقدان توافق ژنو را "بیسواد" دانسته بودند.
سخن بنده در این یادداشت درباره درستی یا نادرستی این سخنان نیست؛ بلکه درباره چرایی این سخنان است. سؤال دیگر این است که چرا این قدر زود، ادبیات کوچهبازاری جناب احمدینژاد به جناب روحانی رسیده است؟!
یکی از خطاهای فاحش آقای احمدینژاد، برخی از سخنانش با ادبیات فوق بود که مخصوصاً در دوره دوم و در دوسال آخرش خیلی بروز یافت؛ اما تعجبم از زودهنگامی این گونه سخنان در ادبیات دولت جدید است؛ آن هم از کسانی که مدعی تبلیغ و رعایت اعتدال و اخلاق و صبوری در تحمل نقدها بودند و هستند!
و نیز تعجب از کسانی است که همواره دولت قبل را فاقد اخلاق و تحمل نقد میدانستند؛ این قلمبهدستان، چرا درباره این ادبیات سکوت کردهاند؟! و باز هم، قربان برم خدا را، یک بام و دو هوا را!
امروز یک هواپیمای مسافربری سقوط کرد و اغلب مسافران جان باختند و تعدادی کمی هم مجروح شدند.
همین امروز سه واگن قطار مسافربری شامل دو واگن مسافری و یک واگن توشه (=بار) در خط تهران مشهد از ریل خارج شد و خساراتی به همراه داشت.
نتیجه سیاسی : شهردار محترم تهران (!) باید استعفا دهد یا استیضاح و برکنار شود.
دلیل و مستندات: خیلی به ذهن مبارکتان فشار نیاورید برای سلامتی ضرر دارد. یادآوری میکنم: چون حدود یک سال پیش نردبان ماشین آتشنشانی تهران باز نشده بود!
توصیه اکید: برداشت سیاسی مطلقاً ممنوع
تذکر اخلاقی: در شانتازهای سیاسی دنبال ربط قضایا با هم نباشید؛ عمراً چنین چیزی پیدا کنید!
شاید اغلب کارگران شاغل در کارخانههای تولید سوسیس و کالباس، از مصرف این فرآورده غذایی اجتناب کنند. و همینطور شاید اغلب کارگران شاغل در کارگاههای تولید ساندیس.
شاید فردا و فرداهای دیگر، همین موضوع در رب گوجه و کمپوت و روغن خوراکی و غذاهای آماده و ... پیش بیاید.
در مورد لبنیات هم یک روز قضیه وایتکس و شیر خشک، و امروز هم روغن پالم و ...
بدجوری تلاش برای پول درآوردن از هر راهی، یقه کوچک و بزرگ ما را گرفته و هر کسی از هر راهی که بتواند، به دنبال ثروت و سود بیشتر است؛ به هر قیمتی که باشد!
به کجا میرویم؛ چرا این همه شتاب؟! چرا اهداف اساسی و ابعاد معنوی زندگی را رها کرده و غرق در دنیا شدهایم؟! چرا به دیگران رحم نمیکنیم؟! چرا به این فکر نمیکنیم که بدون آن که بدانیم نظیر همان بیرحمی بر سر خودمان هم در میآید؟!
و اصلاً چرا به این دستور زرین اخلاقی دین پایبند نیستیم که: بر کس مپسند آنچه تو را نیست پسند؟!
مسئولی در دولت جدید با افتخار میگوید هشتاد درصد مدیران زیرمجموعهاش تغییر کردهاند! نمیدانم اسم این کار را چه میشود گذاشت؟! البته تغییر بخشی از زیرمجموعه مدیریتی یک مسئولیت برای پاسخگوی به مطالبات و رسیدن به اهداف تعریف شده، طبیعی است، اما نمیدانم معنای افتخار به این کار چیست؟
و نمیدانم اگر این کار در هر دولت دیگری انجام میشد که مطلوب آقایان نبود، اسم این کار را چه میگذاشتند؟! الحمد لله بسیاری از شانتاژکارها مسئولیت و پست گرفتهاند و قلمشان در تقریر و نقد این کارها کند شده است!
کاش فرصت میشد آرشیوی از نقدهای این گروه به عملکرد دولتهای قبل در خصوص تغییر مدیران، برای تذکر به همانها، استخراج و منتشر میشد؛ حیف که فرصت و امکانات چنین کاری ندارم، اما هنوز حافظهام اینقدر ضعیف نشده که خرواری از این شانتاژهای سابق را فراموش کرده باشم.
اقرار میکنم معنای داس را نفهمیدم، اما به نظرم رسید که درک درستی از عملکرد کمباین دارم!
و البته فهمیدم که همچنان میان ادعای ما و عملکرد ما، فاصله وحشتناکی است.
به عنوان یک "شهروند" اردکان، در یکی از سایتهای خبری همشهری خواندم که "آیت الله عرب" به عنوان امام جمعه کاشان معرفی و خبری از ایشان نقل شده بود؛ اما چند تبصره:
اول این که پس از فوت آیت الله یثربی تاکنون، امام جمعه کاشان آیت الله عبدالنبی نمازی هستند!
دوم این که عکسی که در خبر درج شده عکس آیت الله نمازی است نه آیت الله عرب!
سوم این که امامان جمعه موقت کاشان هم آقایان اسماعیلی و احتشام هستند و نامی از "آیت الله عرب" در این اسامی نیست!
چهارم این که نمازجمعه و عید فطر کاشان در مصلی بقیه الله الاعظم این شهر اقامه میشود، نه در مسجد حوضخانه!
پنجم این که مسجد حوضخانه کاشان مسجدی نسبتاً کوچک و محل اقامه نماز آقای عرب ایشان در کل روزهای طول سال است و نماز عید را هم در مسجد یومیه خودش، خوانده است.
ششم این که ایشان استاد سطح در حوزه غیررسمی کاشان هستند نه "سطوح عالی" که به مدرسین درس خارج گفته میشود.
هفتم این که عضو "برجسته" مجمع روحانیون مبارز نیستند، بلکه یک عضو در رده میانی هستند و به همین دلیل بسیار کم کسی سراغ داریم که حتی از اصلاحطلبان اسم ایشان را شنیده باشد!
هشتم این که اسم این کار، اگر عوامفریبی نیست، پس چه چیز دیگری است؟!
نهم و از همه جالبتر این که مگر چه ویژگی بارزی در این سخنان یافتهاند که به عنوان خبر تیتر کردهاند؟! یعنی این قدر، دستها تهی بوده که لازم بوده به این گوینده گمنام و سخناش استناد شود؟!
تبصره تکمیلی حدود دو ساعت پس از یادداشت: برخی از تبصرهها اثربخش بود و در سایت مورد نظر حذف یا اصلاح شد!
چند سال پیش شعار "نه غزه، نه لبنان" از سوی عدهای معدودی مطرح شد و یک جناح سیاسی برای نریختن تعدادی از هوادارانش، از اعلام موضع علیه این انحراف، با شدت هر چه تمامتر اجتناب کرد!
اما امروزه، مخصوصاً در آستانه روز جهانی قدس، از گوشه و کنار، صداهای محکومیت این شعار، از جریانی که سیاست سکوت پیش گرفته بود، شنیده میشود؛
این اعلام موضع، هر چند بسیار دیر، و پس از استفاده تام و کمال دشمن از این سکوت کاملاْ معنادار، صورت گرفته، اما باید آن را غنیمت شمرد!