(یادداشتی به بهانه آغاز سال تحصیلی حوزههای علمیه سراسر کشور)
معمولا برخی دانشجویان محترم و طلاب عزیز برای توجیه انجام ندادن تکالیف و تحقیقات موظف کلاسهای درس، به عذرهایی متوسل میشوند. سه عذر رایج عبارت است از 1. در جلسه قبلی غایب بودم 2. فراموش کردم 3. مریض شدم.
و بیچاره استاد که راهی جز پذیرش این سه عذر ندارد؛ چون خدا هم بر کسی که نمیداند و بر مریض و برای فراموشکار، تکلیف نگذاشته است! بر اساس تجربه شخصی ، برای قطع این عذر بند پنجم آییننامه ابداعی و اختصاصی کلاس را در جلسه اول، به این صورت شرح میدهم که:
دفتری برای ثبت وظایف داشته باشید. عذر انجام نشدن تحقیقات، موت با گواهی سردخانه یا مرض مشرف به موت با گواهی جناب عزرائیل سلام الله علیه است! غیبت در جلسه قبل مطلقاً عذر قابل قبولی نیست. متأسفانه نمیتوانیم به احترام کسانی که نیامدهاند، وقت کلاس را با جک گفتن پر کنیم؛ پس حتما در جلسهای که غایب بودید درسی بوده و هر درس، حتماً تکلیفی دارد!
در این یادداشت، مقدمهای قرآنی و تذکری درباره یکی از اخلاقیات رئیس جمهور ارائه میشود. در آیه 104 سوره بقره میخوانیم:
یا ایها الذین آمنوا لاتقولوا راعنا و قولوا انظرنا و اسمعوا و للکافرین عذاب ألیم.
در شأن نزول این آیه از ابن عباس نقل شده است که مسلمانان صدر اسلام هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مشغول سخن گفتن بود و آیات و احکام الهى را بیان مىکرد، گاهى از او مىخواستند کمى شمردهتر سخن بگوید تا بتوانند مطالب را خوب درک کنند و سؤالات و خواستههاى خود را نیز مطرح نمایند. براى این درخواست، جمله «راعنا» که از ماده «الرعى» به معنى مهلت دادن است، به کار مىبردند.
ولى یهود همین کلمه «راعنا» را از ماده «الرعونه» که به معنى کودنى و حماقت است، استعمال مىکردند. لذا در صورت اول مفهومش این است «به ما مهلت بده» ولى در صورت دوم به این معناست که «ما را تحمیق کن»!
در اینجا براى یهود دستاویزى پیدا شده بود و با استفاده از همان جملهاى که مسلمانان مىگفتند، پیامبر یا مسلمانان را استهزاء میکردند. آیه نازل شد و براى جلوگیرى از این سوء استفاده به مؤمنان دستور داد به جاى جمله «راعِنا»، جمله «اُنْظُرْنا» را به کار برند که همان مفهوم را مىرساند؛ اما دستاویزى براى دشمن لجوج نیست.
این مقدمه را برای تذکر این نکته آوردم که یکی از خصائل بد آقای احمدینژاد که از اول تاکنون تغییر محسوسی در آن دیده نشده، صحبتهای دوپهلوست که بهانه لازم را برای دیگران فراهم میکند.
کمتر صحبتی از ایشان سراغ دارم که از این روال خارج باشد. از «خس و خاشاک» معروف بگیرید تا آخرینش، صحبتهای گفتگوی تلویزیونی که مخالف و موافق و دوست و دشمن را مشغول کرده است! شاید هم این گونه صحبت کردن از لوازم سخنرانی سیاسی و از مختصات سیاسیون است و من خبر ندارم!
اگر همین یک توصیه قرآنی را ایشان و دیگر سیاسیون عمل کنند، بسیاری از چالشهای بیهوده و اختلافات تفرقهانگیز و کدورتها ایجاد نشود. به امید آن روز!
در سفر سال 1389 مقام معظم رهبری به قم، آیت الله العظمی وحید خراسانی دام ظله، نمایندگان خود را برای دیدار را مقام معظم رهبری به محل استقرار ایشان فرستاد. (ظاهراً فرزندان این مرجع، نمایندگی پدر بزرگوار خود را بر عهده داشتهاند).
رسانههای بهانهجوی داخل و خارج این کار را به معنای مخالفت ایشان با نظام یا شخص ولایت تفسیر کردند و یک دنیا تحلیل و تفسیر به خورد شنوندگان خود دادند و البته دل شنوندگان سادهدل را هم ربودند!
اما چند روز پیش، حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی که ستاد خبری فتنهجوی داخل و خارج او را مخالف نظام جا میزدند، در دیدار آقای سید عمار حکیم، حفظ نظام در ایران و عراق را از «أوجب واجبات» دانستند. تعبیر «أوجب واجبات» برای حفظ نظام، از سوی یک فقیه و مرجع، آن هم در خطاب به کسی که فقیه است، بار معنایی کاملاً روشنی دارد!
أوجب واجبات، در تعبیر فقهی، یعنی حکم ضروری دین، که بالاتر از آن و واجبتر از آن تصور نمیشود. تا اینجای قضیه کاملاً روشن و طبیعی است و برای کسانی که این مرجع گرامی را میشناسند و درس و سخنان ایشان را گوش کردهاند، چیز عجیبی نیست.
تعجب از کسانی است که از یک رفتار این مرجع معظم، تفسیر و تحلیلهای باب میل خود ساختند و پرداختند؛ اما در برابر این تصریح و سخن عمیق و دقیق ایشان، سکوت مرگباری پیشه کردهاند. البته شاید این سکوت و خفقان از جناج خبری و اصحاب رسانه فتنهجوی داخل و خارج، برای کسانی که با مشی و سیاست منافقانه آنها آشنا هستند، چندان عجیب نباشد!
نمیدانم چرا بسیاری از ما برای کاندیداتوری در یک منصب، همه تلاشهای خود را به کار میبندیم و انواع وعدهها را میدهیم و توقعات را فوق العاده بالا میبریم؛ اما در سالهای آخر مرتب از عواملی نام میبریم که نمیگذارند کار کنیم یا این که اختیارات خود را ناکافی میدانیم!
صحبتهای تلویزیونی رئیس جمهور و البته هدایت سؤالهای از پیش طراحی شده، در چند شب گذشته به شدت در همان کانالی بود که رئیس جمهور قبلی در سالهای آخر دوره دوم خود در مصاحبهها بیان میکرد.
اگر چنین است که گفتند و میگویند، چرا جناب رؤسای جمهور سابق و فعلی، پس از پایان دوره اول، دوباره کاندیدای همان سمتی شدند که به نظرشان اختیار کافی ندارد یا عوامل مخربی علیه آنها کار میکنند؟! آیا یس از چهار سال دوره اول به این نتیجه نرسیدند و فقط در سال آخر فعالیت دوره دوم خود که دیگر به حکم قانون نمیتوانند داوطلب مجدد اشغال همان منصب شوند، به چنین نتیجهای رسیدند که اختیار کافی ندارند یا موانعی در کار است؟! به نظرم این گونه صحبتهای کلی راه فراری برای پاسخ دادن به مطالبات مردم و پوششی برای گریز از پاسخگویی به میزان تحقق وعدههایشان در دوران تبلیغات است!
راستی چرا با وجود این که در سال هفتم ریاست جمهوری خود به این نتیجه رسیدند، سعی میکنند برای دوره بعد از خود، راه را برای ریاست دوستانشان هموار کنند؟! اگر در ادعای خود راستگویند، چرا تلاش میکنند که دوستان خود را در گرداب منصبی گرفتار کنند که اختیار کافی ندارد؟! آیا اگر چنین است، نمیتوان آنها را دوستان ناباب (یا نادان) و دوستیشان را از نوع «خاله خرسه» دانست؟!
بهتر است به جای فرافکنی مشکلات و نواقص و به جای توسل به این حربه نخنما، در سال آخر، همت خود را برای کار و خدمت بیشتر به کار گیرند و در مواردی که موفق نبودهاند، صادقانه از مردم عذرخواهی کنند. و مطمئن باشند که مردم، صداقت در اعتراف به قصورها را بیش از هر چیز دیگری میپذیرند. به امید آن روز!
خیلی وقت بود که قید خریدن و خواندن روزنامه را زده بودم؛ تیترهای روزنامه «ایران» که حس بسیار بدی برایم ایجاد میکرد. کاش امروز (دوشنبه 13 شهریور) هم این تحریم خودخواسته را نشکسته و ناپرهیزی نکرده بودم!
در صفحه اول روزنامه، آقای جوانفکر رئیس جنجالی مؤسسه ایران ادعا کرده بود، که هر چه مینویسد بر اساس قانون است! کسی به ایشان یاداوری کند که در صورت تخلف یا شکایت، این قاضی و هیأت منصفه مطبوعات هستند که باید چنین ادعایی را مطرح و ابراز نظر کنند، نه متهم!
در صفحه حوادث که به نام «شوک» به درستی نام گذاشته شده، به خواننده شوک بزرگی وارد میشود. در صفحه اولش (ص 21) بزرگترین تیتر و عنوان چنین است: «درگیری عجیب پلیس و آتشنشانان» عین این تیتر بزرگ با فونت بزرگتر در صفحه 22 هم تکرار شده و بقیه خبر آمده. اما، اصل دعوا چه بوده؟ مأمور پلیس میخواسته از سرویس بهداشتی استفاده کند و کارمند آتشنشانی در اجازه دادن، تعلل کرده است!
لابد منطق روزنامه «ایران» از پرداختن عجیب به این حادثه جزئی، آن بوده که هیچ یک از دو طرف دعوا به دولت بر نمیگردد و هر چه پر آب و رنگتر بپردازد، بهتر است و تضعیف هیچ کدام ایراد ندارد؛ چون وابسته به دولت نیستند! در ادامه هم طوری به قضیه پرداخته که گویا نزدیک است به خاطر این حادثه، تهران فلج شود و لابد اشکال از شهردای تهران است که آتشنشانی از نهادهای واسته به آن است! جالبتر اینکه این خبر را فقط روزنامه ایران پوشش داده و هر چه گشتم حتی در سایتهای خبری هم اثری از آن ندیدم.
در این جاست که به عمق این حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میرسیم که فرمود: علاقه افراطی به چیزی، انسان را از دیدن و شنیدن عیبهایش، کر و کور میکند! حبک للشیء یعمی و یصم (من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 380) خدا ما را از شر افراط و تفریط دور کند!
نمیدانم وقتی به این فقره زیارت امام حسین علیه السلام میرسید که «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما» با چه احساسی آن را میخوانید؟ واضحتر بگویم آیا این جمله را با اعتقاد راسخ میگویید یا این که چون فرمودهاند اینگونه امام حسین و اصحابش را زیارت کنید، این جمله را هم میخوانید؟
باز هم واضحتر، اگر قرار بود حرف دلتان را در زیارت امام حسین علیه السلام با حضرت در میان بگذارید، آیا این جمله هم در میانش بود؟!
جواب شما را نمیدانم اما خودم جرأت ندارم ادعا کنم که این فقره را از صمیم قلب میخوانم؛ چرا که مطمئن نیستم اگر در آن روزگار بودم، در کدام سپاه قرار داشتم!
درست است که اکنون که به تاریخ مینگریم، حق را به وضوح میبینیم، اما هنر آن است که در غبار و آشوب نبرد، بتوان حق را تشخیص داد. و چه سخت است آن تشخیص؟!
به عنوان نمونه، و در تاریخ معاصر، آنگاه که فتنههای ضد نظام و انقلاب گذشت، به آسانی میتوان داوری کرد؛ اما در کشاکش فتنه و آشوب، لغزشهای بزرگی اتفاق میافتد؛ لغزشهایی که انسان نمیتواند با قاطعیت ادعا کند که اگر در آن صحنه بود، از آن مصون میماند.
از قدیم گفتهاند که ابتدا چاهی حفر کن، سپس منارهای بدزد! این ضرب المثل، اشاره به تدابیری است که قبل از انجام هر کار لازم است. ضرب المثل دیگر، میگوید لنگ نبسته، نپر توی آب! در ادبیات فارسی، حکایت شیرین پیرمرد و زرگر در مثنوی مولوی بر مدح عاقبت اندیشی و آخربینی دلالت دارد!
صبح، اول وقت رفتم به حساب کسی که قول داده بودم، پول واریز کنم. متصدی بانک گفت سیستم قطع است و بالاخره نیم ساعتی معطل شدم تا سیستم وصل شد و پول واریز شد.
در همین روز، قبل از مراجعه حضوری از ترس قطعی سیستم، برای پیگیری کارت بیمه تکمیلی، ابتدا به شرکت بیمه زنگ زدم؛ اتفاقاً سیستم قطع بود. بالاخره پس از چند بار تماس، گفتند سیستم وصل است و پا به رکاب مراجعه حضوری شدم!
پس از مراجعه حضوری، معلوم شد که چون درخواست به صورت الکترونیکی از محل کار ارسال شده، کسی به آن توجه نکرده و تازه اول کار و اول راه است!
و نکته آخر این که همین یادداشت هم گرفتار قطعی بیش از ده ساعته اینترنت مخابرات قم بود.
شکی نیست که با استفاده از ابزارهای الکترونیکی، کارها آسانتر و هزینهها کمتر میشود؛ به شرط این که امکانات و زیرساخت آن به اندازه کافی فراهم شده باشد. در غیر این صورت، این گونه سیستمها باعث کندی بیشتر کار، اتلاف وقت بیشتر، نارضایتی ارباب رجوع و هزینههای بیشتر خواهد شد.
پوشش گسترده خبری اجلاس غیر متعهدها در تهران به انواع زبانها و با حجم انبوه گزارش و خبر و مصاحبه توسط صدا و سیمای جمهوری اسلامی در حال انجام است.
همان مجموعه صدا و سیما که در اثر یک اشتباه فردی یا بدسلیقگی چند نفر، در شب اول زلزله آذربایجان، برنامه «خنده بازار» را پخش کرد، با بسیج همه امکانات سازمانی خود در حال پوشش گسترده اخبار اجلاس تهران و به بازیگرفتن همه بنگاههای بزرگ خبرپراکنی دنیاست که اخبار اجلاس غیرمتعهدها را سانسور میکنند.
اما آیا آن اشتباه فردی، شایسته حجم عظیم انتقادات بود، اما این اقدام گسترده سازمان و بسیج همه امکانات، جای قدردانی ندارد؟! هر چه خبرهای حاشیهای اجلاس و سایتها و بلاگها را دیدم، از همه تشکر بود جز صدا و سیما! البته از آنهایی که اجمالاً اهل تشکر هستند؛ بگذریم از کسانی که فقط نق زدن را آموختهاند! واقعاً که انسانهای عجیبی هستیم؛ چه سیاسیون و چه مردم کوچه و بازار؛ چه چپ و چه راست؛ چه اصلاحطلب و چه اصولگرا!
هر چیزی و هر کسی موافق ماست، خوب است و هر کسی و هر چیزی مخالف ماست، بد است. معیار، خودمان هستیم، نه حق و باطل! و مگر خودخواهی چیزی غیر از این است؟! و این همان است که قرآن فرمود: أ رأیت من اتخذ الهه هواه (فرقان / 43)
رؤسای ادارات اردکان به مناسبت هفته دولت در محضر فرماندار محترم به پاسخگویی سؤالات خبرنگاران شهرستان پرداختند. ادامه مطلب...
چندی است تبلیغات زیادی در خصوص آغاز به کار طرح «پزشک خانواده» دیده و شنیده میشود. چند سالی است که این طرح به صورت آزمایشی در چند استان اجرا شده و از اول شهریور قرار است در سراسر کشور اجرایی شود. اخیراً هم پیامک آمده که در صورت ثبت نام نکردن در طرح پزشک خانواده، امکان استفاده از دفترچه بیمه وجود ندارد و کلیه هزینهها باید به صورت آزاد پرداخت شود.
متأسفانه در این طرح، اصلاً به مسائل شرعی و احکام فقهی در دو زمینه توجه نشده است؛ و البته شاید انتظار توجه به احکام شرعی از سوی دولت، انتظار بیجایی باشد؛ دولتی که رئیساش سنگ حضور بانوان به عنوان تماشاچی در مسابقات را به سینه میزد. حضوری که حداقل یک حکم مسلم فقهی ندیده گرفته شده بود و آن نگاه زنان به بدن ورزشکاران است که پوششی کمتر از میزان عرفی دارد. بگذریم! ادامه مطلب...