دوستی برایم یادداشتی فرستاده بود که خیلی به دلم نشست. در ادامه متن کاملش نقل میشود:
از اول محرم، یک ژست خوشگلی! راه افتاده بود در این فضای مجازی که بجای نذری برای امام حسین علیه السلام، به زلزله زده ها کمک کنیم؛ به جای هیأت ... محرم، به زلزله زده ها کمک کنیم؛ به جای صرف پول برای ساخت ضریح جدید امام حسین علیه السلام، به زلزله زده ها کمک کنیم! ...
بماند که زلزله زده ها هم آویخته بر عبای حسین علیه السلام هستند!
حالا محرم تمام شده و زلزله زده ها فراموش شده اند! مدعیان به فکر مهمانیهای یلدا و استفاده صحیح و بهینه از تعطیلات در پیستهای اسکی یا سواحل خلیج فارس افتاده اند!
مدعیان محترم! بیاید یک کمپین بگذارید که هزینه ی یک ماه لوازم آرایشتون را خرج زلزله زده ها کنید؛ هزینه ی چالوس رفتن و ویلا گرفتن را؛ هزینه ی کافی شاپ رفتن ها را ؛هزینه ی اسکی و اسب سواری را؛ یا سفرهای دبی و انتالیا و را... ادامه مطلب...
در حال تورق روزنامههای سال 1382 بودم. در دی ماه آن سال، دو حادثه مهم وجود دارد که یکی سیاسی و دیگری طبیعی است. حادثه سیاسی عبارت بود از تحصن نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم که اکثریت را داشتند و موج استعفای ایشان در اعتراض به نتایج بررسی صلاحیتها، جریان شدیدی در فضای مناسبات سیاسی در کشور ایجاد کرده بود.
حادثه طبیعی هم عبارت بود از زلزله مرگبار بم که در 5 دی ماه اتفاق افتاد و از روز ششم در مطبوعات کشور انعکاس یافت؛ حادثهای که به ویرانی کامل چند شهر و روستاهای بسیاری منجر شد و نزدیک به چهلهزار انسان جان خود را از دست دادند. خدا آنها را رحمت کند.
در هنگام مطالعه روزنامههای آن روز به نکته جالبی رسیدم و آن اینکه فضاسازی و خبر رسانی روزنامههای اصلاحطلب آن روز درباره زلزله بم و کمک به آسیبدیدگان، بسیار کمرنگ بود و همچنان قضایای مجلس در صدر تیترها و اخبار آنها قرار داشت. جدای از این که اکثریت اصلاحطلب مجلس بدون توجه به این فاجعه بزرگ، تا حدود دو ماه بعد همچنان به بازیهای سیاسی خود مشغول بودند تا اینکه سرشان به سنگ خورد!
وقتی آن خبر رسانی را با خبررسانی و غوغای همفکران همانها در حوادثی که اخیراً برای دانشآموزان بروجنی راهیان نور و مدرسه شینآباد مقایسه میکنم، به این نتیجه میرسم که گویا جان انسانها گاهی و فقط گاهی، برای برخی محترم است!
در سال 1372 در رقابت بین آقای هاشمی با دیگران که البته اصلیترین رقیبش، آقای احمد توکلی بود، به آقای توکلی رأی دادم. این مقدمه را نوشتم تا به جانبداری سیاسی از آقای هاشمی محکوم نشوم؛ علت عدم رأیم به ایشان، نپسندیدن مواضع فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آقای هاشمی بود که همچنان بر آن موضع باقی هستم. بگذریم.
بحث اصلی در این یادداشت این است که یک یا دو روز پس از ورود آقای مهدی هاشمی به کشور، وی به دادگاه برای تحقیقات اتهام موجود احضار میشود و پس از پایان تحقیقات طبق قانون بر اساس نظر قاضی پرونده با قرار تأمین وثیقه آزاد میشود. کار ندارم وثیقه از کجا تأمین شده، ابهام اصلی و سؤال مهم بنده این است که چرا این قدر درباره آزادی موقت و با قرار وثیقه ایشان، غوغا به پا شده است؟!
اگر تحقیقات تمام شده، و قاضی به دسترسی ایشان با قرار وثیقه کافی مطمئن باشد، دلیلی برای نگهداری او در زندان وجود ندارد. قطعاً پس از صدور حکم، در صورتی که رأی قاضی، محکومیت ایشان باشد و مجازات زندان در نظر بگیرد، در آن صورت فشار و غوغا برای اجرای حکم معنی خواهد داشت.
حرفهای آقای رسایی در مجلس که آنقدر خارج از اصول بود که نیاز به بحث ندارد. فکر کنم خودش هم مانده که چطور جمعش کند! خوب است در شانتاژها، حقوق افراد هم در نظر گرفته شود و با حب و بغضهای سیاسی، به ظلم در حقوق دیگران نرسیم.
نمیدانم ذهن خراب را چه کار باید کرد؟! جریان از اینجا شروع شد که چندی پیش جریان اعتصاب غذای چهل روزه (خیلی باورش سخت است!) "نسرین ستوده" با پادرمیانی برخی افراد از مجلس و دولت پایان یافت. گرچه حقوق همه افراد باید در جامعه اسلامی باید محترم باشد، اما با مراجعه به لینک پیوست (کلیک کنید)، خانم ستوده را بیشتر بشناسید! (و البته درود بر نظام اسلامی که چنین رأفتی بر چنان مجرمی دارد).
ذهن خرابی دارم و زود به یاد چیزهای بیربط دیگری میافتم؛ غرض از این یادداشت چیزی است که از گذشته جریانات سیاسی به یادم آمد! ؛ لذا امیدوارم اعتصاب غذای خانم ستوده مثل اعتصاب و تحصن و روزه سیاسی اصلاحطلبان پایان مجلس ششم نباشد.
یادم است که در پایان مجلس ششم، (1382) متحصنین اصلاحطلب، روزه سیاسی و استعفا را به تحصن افزودند. اما انتشار عکسی درخصوص شروع روزه سیاسی متحصنین در صفحه نخست روزنامه شرق، جوکی ساخت که هنوز در خاطرهها باقی است! (ادامه مطلب را ببینید و بخوانید؛ جالب است!) ادامه مطلب...
محمد بن اسماعیل بخاری (منسوب به بخارا) نویسنده کتاب "الجامع الصحیح" که به نام "صحیح بخاری" مشهور است، میگوید که حدود هفت هزار حدیث در کتابش گرد آورده (با حذف مکررات، حدود چهار هزار حدیث میماند) که آنها را از میان ششصد هزار حدیث انتخاب کرده است!(سیر اعلام النبلاء، ج 12، ص 402)
به تعبیر دیگر، یعنی در واقع از میان ششصد هزار حدیث موجود در منابع اهل سنت و احادیثی که میان محدثان آنها رایج بوده است، تنها چهار هزار حدیث را معتبر یافته است.
این سخن در نگاه اول، دلیلی بر اعتبار این کتاب و نشانه قوت آن گرفته شده است؛ در حالی که این سخن، نشان میدهد چقدر احادیث جعلی و نادرست میان اهل سنت وجود داشته که بخش مهمی از آن همچنان در مجامع روایی آنها موجود است! و وی با بررسی، فقط چهار هزار حدیث از میان این همه حدیث را معتبر یافته است.
از سوی دیگر، بررسی احادیث بخاری نشان میدهد که احادیثی که به هیچ وجه محتوای آن قابل دفاع نیست، در میان روایات این کتاب وجود دارد؛ این هم نشان میدهد که چه روایاتهای نادرستی در مجامع روایی اهل سنت وجود داشته و دارد که برگزیده آنها "صحیح بخاری است با آن روایاتش!
جهت اطلاع از برخی احادیث عجیب و غریب صحیح بخاری به کتابهای زیر مراجعه کنید: سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی؛ دراسات فی الحدیث و المحدثین، هاشم معروف الحسنی؛ اضواء علی السنة المحمدیة، محمود ابوریة