مسافرم و ان شاء الله پس از بازگشت، از ابتدای ماه مبارک رمضان، مجددا وبلاگ به روز خواهد شد.
نامه خداحافظی آقای فرزدا جمشیدی از اجرا و گویندگی در صدا و سیما، خواندنی است. متن را با همان لهجه اجرای سحرهای ماه مبارک رمضانش بخوانید و تأمل فرمایید! (لینک کامل مطلب) بخشی از آن:
آنچه در حق فرزاد جمشیدی گفتند و نوشتند و پراکندند، نزد خدا، گم نمیشود. با این خداحافظی نیز چیزی بیشتر از آنچه رخ داده، از آبروی فرزاد جمشیدی، کم نمیشود! فقط میماند یک تسویه حساب ساده که موعدش روز جزا و قضاوتش به عهده علی بن موسیالرضا (ع) است. بالا بلند نجیبی که از روز اول کارم در سازمان صدا و سیما، آبروی خودم را با آبروی رضای آل مرتضا (ع) گره زدهام. آن تسویه حساب، این است:
- اگر آنچه درباره فرزاد جمشیدی گفتهاند، حقیقت دارد، چه وقیحم من که باز هم رو به روی چشم سیاه دوربین بنشینم و از بخت سپید سحرگاهی رمضان، با مردم و روزهداران سخن بگویم!
اما اگر آنچه نوشیدند و نوشتند و نشر دادند، حقیقت نداشته باشد چه کم توانم من که بخواهم تمامی ذهنهای مخدوش را ترمیم کنم و چه کمتوانتر و نحیفترند آنهایی که باید رو به روی همین یک آینه از آیههای قرآن بایستند و خدای خویش را پاسخ گویند. کدام آیه؟
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر فاسقی برایتان خبری آورد، تحقیق کنید. مباد که از روی نادانی، به مردمی آسیب برسانید. آنگاه از کاری که کردهاید، پشیمان شوید. (سوره مبارکه حجرات - آیه نورانی ششم)
پس بگذار میان من و دروغ پردازان و مُمَهدین و باعثین این خدعه خصمانه، قرآن و امامان معصوم (ع) قرار گیرد. اینک که خود دروغ میسازند و سپس آبروی ایمانی و قرآنی و انقلابی صدا و سیما و همه کارکنانش را با همان متر و مقیاس دروغ، اندازه میگیرند، من بروم بهتر است تا دامان این همه مجری، گوینده، تهیه کننده، کارگردان و هنرمندان شریف و تحصیل کرده صدا و سیما، آلوده شود.
در شماره 69 (پنجشنبه 16 خرداد 1392) مجله "حریم امام" وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام، ص 14 و 15 به مناسبت شهادت آیت الله سعیدی با فرزند ایشان حجت الاسلام سید حسن سعیدی مصاحبهای انجام شده است. (تذکر: ایشان، امام جمعه قم نیستند؛ بلکه برادر بزرگترشان "سید محمد" امام جمعه قم است).
در ص 15 ستون دوم، به نقل ایشان از آیت الله فاضل لنکرانی آمده که آیت الله لنکرانی به من گفت: اولین کسی که به امام راحل لقب "امام" داد، مرحوم آیت الله شهید سعیدی بود.
ایشان (فرزند شهید سعیدی) در جای دیگری از مصاحبه (ستون سوم همان صفحه) میگوید: وقتی امام را تبعید کرده بودند، (پدرم) به من و برادرم یاد داده بود که بعد از نماز آقای اراکی در مدرسه فیضیه بایستیم و بگوییم: برای یگانه مرجع تقلید، انقلابی بزرگ، احیاگر شیعهی ناب و ... آیت الله العظمی امام خمینی صلوات بفرستید.
در ادامه نیز ایشان میگوید قبل از سخنرانی پدرم در شهریار همین جملات و عنوان امام خمینی را برای صلوات گفتم و آیت الله مشکینی سه بار به من فرمود: احسنت!
در تبلیغات انتخاباتی جناب آقای دکتر حسن روحانی بارها شنیدم که گفته شد لقب "امام" را اولین بار ایشان در سخنرانی مراسمی که به مناسبت شهادت آقا مصطفی گرفته بودند، به کار گرفته است.
با توجه به اینکه آیت الله شهید سعیدی در تاریخ 20 خرداد 1349 به شهادت رسیدهاند و شهادت آقا مصطفی در تاریخ اول آبان 1356 بوده است، اولین کسی که لقب امام را به کار گرفت، با استناد به مجله مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام، شهید سعیدی هستند، نه رئیس جمهور منتخب ملت ایران؛ جناب آقای روحانی.
یعنی حدود هفت سال قبل از به کاربردن این عنوان جاودان توسط جناب آقای روحانی در توصیف امام خمینی رضوان الله علیه، شهید سعیدی این لقب را بر سر زبانها انداختند. امیدوارم این تبلیغ نادرست، در جایی اصلاح شود و تاریخ، تحریف نشود.
بر اساس نتایج انتخابات شورای اسلامی شهر تهران، حتی یک نفر از لیست مورد حمایت دولت ذر میان اسامی نتیجه نهایی دیده نمیشود.
شاید این نتیجه، بتواند نقطه پایانی برای یک توهم بزرگ باشد؛ گرچه ظاهراً توهم امثال جناب شریف زاده که میگوید رأی مشایی از همه اصولگرایان بالاتر بود، عمیقتر از این است که با مشاهده این نتایج، درمان شود!
با وجود اینکه مخالفان جمهوری اسلامی ادعا می کردند، نظام دید مثبتی به آقای روحانی ندارد اما خلاف این ادعای کذب، نظام پای آرای مردم و این 261 هزار نفر ایستاد و بار دیگر نشان داد که "جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست". تا روسیاهی به زغال بماند.
در تحسین این امانتداری و بی طرفی نظام بود که روز گذشته آقای روحانی عنوان کرد: "نظام مظلومی که 4سال پیش به اتهام جابجایی 11میلیون رای زخم فتنه را چشید، پای 250 هزار رای بیشتر از 50درصد نامزد پیروز ایستاد." این خبر را خبرگزاری نسیم منتشر کرد و نوشت که آقای روحانی آن را به یکی از کارشناسان سیاسی گفته است.
درود بر ملت ایران با این حضور پرشکوه و حماسی؛
روسیاهی برای آنان که گفتند سبابه رنگی نمیکنیم!
××××
در یکی از یادداشتهای اخیر که همچنان در صفحه اول وبلاگ موجود است، با عنوان "خیلی پرته" به تحلیل یکی از جریانات فکری حاضر در انتخابات طعنه زدم. یکی از طرفدارانشان با پیامک به شمارهای که در کنار وبلاگ است، پس از توهین نوشت، خودت نه تنها پرتی، بلکه فریب خوردهای!
در جوابش نوشتم فعلاً حرفی ندارم تا شنبه بعد از انتخابات. الان هم طبق وعده در جوابش مینویسم:
نتیجه آرا نشان داد که چه کسی خیلی پرت است و چه کسی فریب خورده است!
برایم عادی شده که همواره نظرم را صریح بیان کنم؛ درست یا اشتباه، در مقابل هم انواع توهینها را بشنوم!
برایم عجیب است که اخیراً از کسانی توهین را بشنوم و بخوانم که مدعی حمایت از اخلاقیترین کاندیدای این دوره هستند و بنده هم او را انسان صالحی میدانم؛ اما نه مناسب و در حد ریاست جمهوری.
ظاهرا در نگاه این عده، همراهی با آنها یا همرنگ جماعت بودن، راه حق و بقیه بر باطلاند. اشکالی ندارد. این نیز بگذرد!
اما با همه این احوال، هیچگاه اظهار نظر صریح را کنار نخواهم گذاشت؛ هر چه بادا، باد!
(یادداشت بعدی، بعد از اعلام نتایج اولیه انتخابات)
خبر جهان نیوز برای پیگرفتن از کاندیدای دولت (لینک)