سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امروز رفته بودیم خرانق؛ که فردا میزبان جلسه‌ای به مناسبت روز خبرنگار است!
به‌اختصار مشاهداتم را می‌نویسم:
1. حداقل در فاصله سه ساعتی که در آنجا بودم، بیش از 30 گردشگر خارجی به‌تناوب آمدند و رفتند؛ اما بوی تعفن سطل آشغال بزرگی که چسبیده به محل ورود و توقف ماشین‌ها بود، هوش از سر می‌برد!
2. تعمیر و بازسازی غیراصولی و نیز نگهداری نامناسب، ساختمان‌های مسیر خیابان تا ورودی قلعه، و خرابی‌های مجدد به‌وضوح قابل مشاهده بود.
3. دو طرف ورودی این کوچه تا قلعه، به وجود تلی از آشغال مزین شده بود!
4. کوچه اصلی که با کلی هزینه، سنگ‌فرش شده و از کنار خیابان اصلی تا قلعه تاریخی خرانق امتداد یافته، معبر اصلی ورود گردشگر نیست؛ بلکه ماشین‌های حامل گردشگران، مسیر خاکی و نامناسب پشت کاروانسرا را انتخاب کرده تا کنار قلعه می‌آیند!
5. در محوطه اصلی (ورودی قلعه) بوی نامطبوع آغل بسیار نزدیک به مجموعه، آزاردهنده بود!
6. تلی از کاه‌گل که برای بازسازی مجموعه ساخته بودند، کنار درب اصلی ورودی ریخته بود؛ اما آن‌قدر از ساختن و لگد کردن این کاه‌گل گذشته بود که جو و گندم‌های داخل کاه آن، سبز شده بود!
7. کلی خشت و مصالح ساختمانی بازسازی اطراف ورودی اصلی به شکل نامنظمی انبار و پراکنده بود!
8. دو تیر برق بتونی دقیقاً با فاصله کمتر از نیم متری دیوارهای قلعه نصب شده بود؛ البته معلوم بود مدت زیادی از نصب این تیرها نمی‌گذرد؛ نمی‌دانم مثال و مصداق بهتری برای معنای آلایندگی بصری آثار باستانی از این نمونه وجود دارد یا نه؟!
9. فکر نمی‌کنم بازسازی مجموعه، دارای طرح و برنامه خاص و مدیریت خاصی و فازبندی مشخصی باشد؛ بماند که برخی ضروریات بازسازی هم ظاهراً اجرا نمی‌شود!
پس از گذشت چندین سال از آخرین بازدیدم، تغییر محسوسی در بازسازی داخل قلعه دیده نمی شد!
مثلاً دیدیم که در داخل و عمق این مجموعه گلی، کارگران در حال ساخت اندود کاه‌گل و لگد کردن آن برای بازسازی هستند! آب و رطوبت چه بلایی سر خشته‌ها در می‌آورد؟!
10. هیچ گونه اطلاع‌رسانی تاریخی درباره قلعه و کاروانسرا در محل، نصب نشده بود! با یکی از تورلیدرها صحبت کردم و پرسیدم چه اطلاعاتی به گردشگر تحویل می‌دهید؟ خندید! پای خطابه انگلیسی یکی دیگر از تورلیدرها ایستادم؛ فقط یک سری اطلاعات عمومی؛ که اگر هم گفته نمی‌شد، خود بازدیدکننده می‌فهمید!
11. از فضای سبز و پارکی که با کلی هزینه کنار بخشداری و در آستانه ورود به بخش تاریخی ساخته شده، فقط سنگ و سیمان مانده و چند تا اسباب‌بازی! عجیب این که در آن هوا و خاک، فضای سبز مناسبی طراحی نشده است!
نکات دیگری هم بود که بماند برای بعد! و نکته آخر این‌که اگر فقط به هدف بازدید از این مجموعه، این مسیر را طی کرده بودم، قطعاً احساس خسارت می‌کردم! نمی‌دانم گردشگر خارجی، چه حسی در بازگشت خواهد داشت؟!
برای هر منصفی و با یک بازدید ساده از مجموعه باستانی قلعه خرانق، غبار غلیظ غفلت و سوءمدیریت میراث فرهنگی مشهود است! کاش قلعه خرانق در اصفهان بود!


نوشته شده در  چهارشنبه 96/5/18ساعت  6:30 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

برای مسرت دولتمردان همشهری، پیشنهاد می شود به مناسبت روز خبرنگار، به همه قلم به دستان مجیزگوی، یک دست کت و شلوار، یک سکه به همراه یک پست دولتی یا شبه دولتی اعطا شود!

همه خبرنگاران و شبه خبرنگاران منتقد را مومیایی کرده و جهت عبرت بقیه، سرچهارراه ها نصب کنند! هزینه مومیایی هم از خانواده متوفیان دریافت شود!


نوشته شده در  سه شنبه 96/5/17ساعت  9:48 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

شاید اشتباه کنم؛ اما حس مثبتی به نماز اول وقت ادارات دولتی ندارم. اخیراً و به مناسبتی، سر و کارم به دادگستری اردکان افتاد. به سرعت دنبال انجام کارم بودم تا به وقت اذان نخورد که اداره نیمه تعطیل یا کاملاً تعطیل شود و کارم بماند برای فردا!

همزمان با اذان ظهر، کارم تمام شد؛ و من خوشحال از عاقبت این ماراتن! رفتم داخل نمازخانه تا نماز هم همانجا بخوانم. اذان تمام شد و امام جماعت و مأمومی در کار نبود!

پرسیدم و معلوم شد که به جای تعطیلی دادگستری در وقت اذان، نماز جماعت کارمندان در اواخر وقت اداری خوانده می شود!

این ابتکار را در دلم تحسین کردم؛ با این آرزو که کاش در برخی دیگر از ادارات که ارباب رجوع دارند هم این روال پی گرفته شود.

امروز از یکی از دوستان شنیدم که در بانک ملی اردکان ساعت دو و ربع، یعنی پس از تعطیلی کامل بانک، نماز جماعت برگزار می شود.

کاش اداراتی که به بهانه نماز، گاهی بیش از نیم ساعت کل ارباب رجوع را بلاتکلیف می کنند و اداره را به شکل تعطیل رسمی درمی آورند، از این دو الگو، پیروی کنند!

***

نظر حضرت امام خمینی در پاسخ به استفتاء مورخ 23 مهر ماه 1362

" از آنجا که در بعضی از شعبات بانکها و ادارات انجام فریضه نماز به صورت جماعت به هنگام وقت فضیلت موجب سوءاستفاده و یا اضرار به بیت المال می گردد لذا سوالات زیر در این رابطه مطرح است :

1 - در صورتی که نماز جماعت در اول وقت باعث افت تولید یک کارخانه شود و یا اختلالی در امرتولید بوجود آورد، آیا مسئول کارخانه می تواند از کارکنان بخواهد تا نماز را بعد از اتمام کار بخوانند؟

2- اگر از بخشنامه دولت مبنی بر اقامه نماز جماعت ، در شعبه ای از بانکها و یا ادارات سوءاستفاده شود و کار مردم تعطیل گردد، آیا می توان اقامه نماز را به اتمام وقت اداری که حدود ساعت 2 بعدازظهراست محول کرد؟

3- آیا دولت مجاز است که در صورت مشاهده اضرار به بیت المال و یا وهن حیثیت جمهوری اسلامی به علت سوءاستفاده عده ای ، به صورت موردی نماز جماعت را در اول وقت ملغی نماید؟"
و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در پاسخ مرقوم می فرمایند:

بسمه تعالی

جواب 1- باید نماز را بعد از اتمام کار بخوانند و اگر کارخانه دولتی است ، مسئول هم نمی تواند اجازه دهد.
جواب 2- لازم است پس از وقت اداری نماز بخوانند.
جواب 3- دولت می تواند، بلکه در صورت مذکور لازم است الغا کند.

***

نظر مقام معظم رهبریسوال: آیا برپایى نماز جماعت توسط کارمندان در ساعات رسمى کار جایز است؟ و بر فرض عدم جواز، اگر ملتزم شوند که بعد از پایان ساعات رسمى، آن مقدار وقتى را که به نماز خواندن اختصاص داده‏ اند جبران کنند، آیا در این صورت، اقامه نماز در ساعات رسمى کار براى آنان جایز است؟

جواب: با توجه به اهمیّت خاص نمازهاى یومیه و تأکید زیادى که بر اقامه نماز در اول وقت شده است و با توجه به فضیلت نماز جماعت، مناسب است کارمندان روشى را اتخاذ کنند که بتوانند در خلال ساعات کار ادارى نماز واجب را به‌طور جماعت در اول وقت و در کمترین زمان بخوانند، ولى باید به‌گونه‏ اى مقدمات این کار را فراهم کنند که نماز جماعت در اول وقت بهانه و وسیله ‏اى براى به تأخیرانداختن کارهاى مراجعه‌کنندگان نشود.


نوشته شده در  یکشنبه 96/5/15ساعت  4:5 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

چندی پیش، یکی از مسئولان شهر در پاسخ به یکی از پیام‌های خصوصی بنده، فرمودند که خوب است قبل از نگارش انتقاد، بررسی کافی صورت گیرد!

عین یادداشت این مسئول محترم این چنین است: «بنده و شما تاکنون برخوردی با هم نداشته‌ایم ولی برخی موارد بوده است که ان‌شاءالله با بررسی و کسب اطلاعات بیشتر نسبت به درج آن‌ها اقدام شود؛ ممنونم.»

گرچه در تمام یادداشت‌ها، مقید به بررسی شخصی هستم، اما در راستای توصیه درست این مقام مسئول، فی‌المجلس سؤالی درباره چرایی حذف باغچه جلوی بانک انصار توسط شهرداری پرسیدیم؛ پرسیدیم تا نتایج بررسی مسئولان شهری هم به اتقان کار کمک کند. سؤالی پرسیدیم و بارها پیگیری کردیم.

1.پیگیری اول چنین بود: «سلام. پوزش. چون وعده فرمودید، سؤال می‌کنم. پیگیری حذف پیاده‌روی جلوی بانک انصار و جایگزین نشدن درختان قطع شده، به نتیجه‌ای رسید؟»

2.پیگیری مکرر شد: «سلام مجدد. منتظر نتیجه بررسی هستیم.»

3.«سلام سه باره. منتظر شنیدن نتیجه بررسی هستیم. مسأله به این سادگی، ظاهراً بغرنج شده!»

4.«و سلام مجدد. و همچنان منتظر نتیجه بررسی یک مسأله ساده هستیم.»

و در نهایت، پاسخی داده شد که حاوی آمار و ارقام بود؛ اما به سؤال نگارنده پاسخ داده نشد؛ نوشتم:

«سلام مجدد. سؤال اصلی این بود که چرا باغچه جلوی بانک انصار به پارکینگ بانک تبدیل شده است! که با همه این محاسبات، پاسخ سؤال اصلی داده نشد. آیا سایر واحدهای تجاری هم می‌توانند باغچه کنار خیابان را حذف کنند و به جای پارکینگ استفاده کنند. سؤال این است که پاسخی داده نشد.»

در نهایت، فرمودند:

«سلام تشریف بیارین تا حضوراً بررسی و پاسخ دهیم.»

و نوشتیم که: «سلام. روز و ساعت را تعیین بفرمایید. چشم»

گفتند دفتر هماهنگ می‌کند.

چند باری سلام کردیم و نوشتیم که خبری از وقت دفتر نرسید!

یک روز دفتر محترم ساعت 7:55 تماس گرفت که هشت اینجا باشید و ما هم عذر آوردیم که زودتر خبر ندادید؛ نزدیک محل کارم در یزد هستم و چون طی الارض نمی‌دانستم، امکان حضور نداشتم. قرار بر وقت دیگری شد که همچنان معلوم نیست!

****

درس اخلاقی این پیگیری که حدود چهل روز طول کشید، این شد که فهمیدیم خیلی خوب است که یادداشت‌هایمان را با پیگیری مسئولان شهری، هماهنگ نمی‌کنیم؛ وگرنه، سالی به یک یادداشت هم نمی‌رسیدیم!


نوشته شده در  جمعه 96/5/13ساعت  11:38 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

از منابع موثق شنیده شده در یکی از شهرهای ایران حوالی دارقوزآباد سفلی، یکی از کارکنان شهرداری با آقای شهردار چالش اساسی داشته؛ به گونه‌ای که به این نتیجه رسیده که عطای کار در شهرداری را به لقای شهردار ببخشد و در جایی دیگر مشغول شود!

از قضای روزگار، یکی از اقوام نزدیک این کارمند شهرداری، با رأی مردم به‌عنوان یکی از اعضای شورای پنجم همان شهر انتخاب می‌شود.

با فاصله کوتاهی، همان کارمند برای اشتغال مجدد دعوت به شهرداری می‌شود!

شاید شهردار محترم! به این نتیجه رسیده که در برخورد با این کارمند، اشتباه کرده؛ و کاملاً اتفاقی و بدون ارتباط با نتایج انتخابات شورا، در همان زمان اعلام نتایج، به این نتیجه رسیده که اشتباه کرده است!

هر کسی به ذهنش خطور کند که این بازگشت به کار، جزئی از طرح و لابی و رانت در مسیر جلب موافقت یک عضو شورا، برای شهرداری در دوره بعد بوده، احتمالاً دچار بدبینی مفرط و سوءظن مهلک شده است! و از شر وسوسه شیطان به خدا پناه ببرد!

و هر کسی فکر کند این حکایت تاریخی، مربوط به شهر خاصی در این کره خاکی است، خودش باید در دادگاه پاسخگو باشد؛ بنده چنین ادعایی نکردم؛ هر کسی هر طوری خواست، مجاز است تفسیر کند!

اما اصل داستان، تخیلی نیست؛ بلکه واقعیتی است که نویسنده آماده است در هر دادگاهی آن را با شهود و ادله کافی اثبات کند.

از عواقب شر شیطان و لوازم چربی پست و و نتایج شیرینی ریاست، به خدا پناه می برم.


نوشته شده در  پنج شنبه 96/5/12ساعت  1:12 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

شنیده‌های موثق حاکی است آقایی با رایزنی گسترده، تلاش دارد که رأی مجموعه‌ای را برای حفظ سمتی جلب کند؛ از جمله به برخی نزدیکان اعضای مجموعه پیام داده که چهار یا پنج رأی دارم! اگر فلانی رأی ندهد، برای آینده خودش بد می‌شود!

به برخی هم گفته به من رأی بدهید؛ حتماً گذشته‌ها را جبران می‌کنم!

افراد متعددی که بی‌واسطه یا با یک واسطه در جریان هستند، این شنیده‌ها را تأیید کردند.

عوامل زیرمجموعه را هم‌ردیف و بسیج کرده که برایش برنامه بنویسند!

شخصاً از این شنیده موثق، سه نتیجه اساسی می‌گیرم:

اول این‌که این لقمه چنان، چرب و شیرین بوده که به هر طریقی به فکر تصاحب یا استمرار آن هستند!

دوم این‌که هیچ سمت مهمی به این آقا پیشنهاد نشده و برای جلوگیری از مرگ مدیریتی، بااین‌همه مصیبت، باز هم برای جلب همان سمت، چنان دست و پا می‌زند!

و سوم این‌که ظاهراً جلب هر کسی قیمتی دارد؛ که با دیگری ممکن است متفاوت باشد!

اگر لازم باشد در آینده نزدیک، (به شرطی که اجل مهلت بدهد)، شفاف‌تر درباره این موضوع خواهم نگاشت!


نوشته شده در  پنج شنبه 96/5/12ساعت  11:2 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در انتخابات دوره پنجم شورای شهر، در ضمن لیست هفت نفره، با اطلاع ظاهراً کافی، به دو نفر از کسانی رأی دادم که عملدار مخالفت با شهردار فعلی بودند!
و اکنون می شنوم که یکی از کاندیداهای شهرداری همین دو عضو راه یافته به شورای پنجم، شهردار فعلی است!
نمی دانم این شنیده، واقعیت دارد یا نه؛ اما اگر واقعیت دارد، خدایا این کج فهمی و بدرأیی مرا ببخش؛ و مرا در قصور یا تقصیر آنان، به خاطر رأیی که به ایشان دادم، شریک مکن!
پروردگارا! به جهل خویش از آینده اعتراف می کنم؛ و باور دارم که به خاطر تغییر آنان، مرا توبیخ نخواهی فرمود!
خدایا! اگر راه جبرانی برای این رأی باشد، هر چه باشد، از تدارکش مضایقه نخواهم کرد؛ باشد که توبه مرا بپذیری!


نوشته شده در  چهارشنبه 96/5/11ساعت  1:37 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در خصوص مکان احداث تصفیه‌خانه فاضلاب شهرستان میبد در کنار شهرک مسکن مهر اردکان، نکته مهمی وجود دارد که شرحش به‌قرار زیر است:
معمولاً پروسه اداری مناقصه و مکان‌یابی و مطالعات تخصصی چنین پروژه‌هایی، زمان زیادی طول می‌کشد.
این مجموعه هم در شرکت آب و فاضلاب استان یزد یا توسط این شرکت، پیگیری شده است. رئیس آبفای اردکان هم فردی از مجموعه آبفای استان است!
اکنون سؤال مهم این است که آیا در طول این مدت طولانی، ریاست آبفای اردکان از این پروژه خبردار نشده است؟!
اگر خبردار نشده و توسط مسئولان استانی بازی خورده، معلوم می‌شود به درد ریاست آبفای اردکان و حفظ منافع مردم منطقه ریاستش نمی‌خورد!
و اگر هم خبردار شده، تا قبل از علنی شدن ماجرا، چه موضعی داشته است؟!
اگر به خاطر دلایل متعدد، ازجمله حفظ صندلی شیرین ریاست و به دست آوردن دل مسئولان استانی آبفا، سکوت کرده، باز هم معلوم می‌شود، به درد ریاست آبفای شهر نمی‌خورد؛ چون قدمی برای منافع مردم اردکان برنداشته است!
و اگر هم انتقادی داشته، چرا نتوانسته مسئولان شهری و استانی و حتی مردم شهر را برای تغییر این مکان و پیگیری موضوع، بسیج کند؟! پس باز هم به درد ریاست آبفای اردکان نمی‌خورد!
بدون تردید، اگر ریاست آبفای اردکان، به‌موقع و با تدابیر مناسب به مسأله مکان احداث تصفیه‌خانه فاضلاب میبد در جوار مناطق مسکونی اردکان، ورود پیدا کرده بود، الآن نباید به چنین وضعی گرفتار می‌شدیم!
از نظر نگارنده، یکی از مهم‌ترین مقصران افزایش هزینه‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی احداث یا تغییر مکان احداث تصفیه‌خانه فاضلاب میبد، ریاست آبفای اردکان است؛ مردی که حداقل، عملکردش در این موضوع نشان می‌دهد، فرد مناسبی برای ریاست آبفای اردکان و حفظ منافع مردم شهر نیست!
منتظر توضیحات یا پاسخ جناب ریاست آبفای اردکان انتشار عمومی هستیم.


نوشته شده در  شنبه 96/5/7ساعت  7:57 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

ریاست با جیب مردم یا چپاول؟!
چند سال پیش هزینه انشعاب آب به‌صورت وحشتناکی بالا رفت! یکی از توجیه‌های شرکت آب و فاضلاب و وزارت نیرو برای این افزایش نامتعارف، ضرورت نوسازی و گسترش شبکه توزیع آب و تأمین هزینه‌های آن بود!
اما وقتی برای خرید انشعاب در محدوده فاقد شبکه توزیع آب، مراجعه کنید، هزینه لوله‌گذاری مسیر هم از شما دریافت می‌شود! هزینه‌ای که به‌محض این که آن را پرداخت کردید، دیگر نسبت به آن هیچ‌گونه حقی ندارید و به اموال شرکت آب و فاضلاب افزوده می‌شود!
جالب است؛ یک‌بار شرکت آب و فاضلاب از همه مشترکین، هزینه کلانی به بهانه گسترش شبکه می‌گیرد و یک‌بار هم از هر مشترکی که منزلش نزدیک شبکه توزیع آب نباشد، علاوه بر هزینه انشعاب، هزینه لوله‌گذاری مسیر می‌گیرد؛ لوله‌گذاری که اختصاصی نیست؛ ملک صاحب‌امتیاز هم نخواهد بود!
یعنی با پول یک نفر، شبکه را گسترش می‌دهد؛ ولی پول گسترش را یک‌بار دیگر در ضمن فروش امتیاز آب به او و دیگر مشترکان می‌گیرد؛ تازه شبکه گسترش یافته هم ملک شرکت آب و فاضلاب می‌شود؛ و بدبخت میانه این چپاول، مردم هستند؛ مخصوصاً جوانانی که قصد خانه‌سازی دارند و فریادشان به‌جایی نمی‌رسد، بیش از همه غارت می‌شوند!
نمی‌دانم آیا قانون چنین اجازه‌ای به شرکت آب و فاضلاب داده، یا این هزینه، پول زوری است که شرکت آب و فاضلاب می‌گیرد؟!
جالب‌تر از همه این‌که تازگی شنیدم از ابتکارات آبفای اردکان این است که می‌گوید هزینه لوله را باید بدهید؛ پول امتیاز را هم باید بدهید؛ سه چهار نفر دیگر هم باید از همان لوله امتیاز بخرند! و می‌فرماید که اگر الآن امتیاز نخرند، پول لوله را از همه می‌گیریم!
جناب آقای رئیس! این مدل گسترش شبکه، دیگر رئیس برای چی می‌خواهد؟!
 آیا قانون، اجازه أخذ هزینه لوله‌گذاری داده است؟ اگر بله، لطفاً مستند آن را بفرمایید! و اگر این کار غیرقانونی است، لطفاً متوقف کنید!
آیا در سایر شهرهای استان و کشور هم چنین موردی دیده می‌شود؟!
بماند که اگر پارتی مناسبی داشته باشید، لوله‌گذاری شبکه، با قید فوریت و بدون یک ریال هزینه انجام خواهد شد!
(تمام موارد فوق، مستند و با شهود کافی است؛ لطفاً تهدید نفرمایند / نگارنده هم امتیاز آب نیاز ندارد که این نقد را نشانه اغراض غیرقانونی و شخصی بدانند!) 


نوشته شده در  شنبه 96/5/7ساعت  4:0 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

ظاهراً برخی از ایستگاه‌های آب شیرین اردکان، در چند روز گذشته فاقد آب بوده است. انتقاداتی هم در فضای مجازی مطرح شد!

شنیده شد که رئیس آبفای اردکان، انتشاردهندگان این نقد را تهدید به شکایت کرده؛ اما باورش سخت بود؛ تا این‌که جوابیه رسمی ریاست آبفای اردکان منتشر شد و باور این تهدید را آسان کرد؛ البته اگر اصل انتساب این پاسخنامه به ریاست آبفا، بعداً تکذیب نشود!

در پاراگراف اول پاسخنامه ایشان آمده:

("چند روزی است که مدیر امور آب و فاضلاب در فضای مجازی از سوی برخی افراد که بعضاً خواسته‌های غیرقانونی داشته‌اند و مورد اجابت قرار نگرفته است مورد هجمه‌های سنگینی قرار گرفته است.")

لطفاً یک بار دیگر جملات طلایی آغازین ایشان را بخوانید؛ ظاهراً اصل اول مدیران همشهری در پاسخ به انتقادات، توهین به منتقدین است!

جالب و مایه تأسف است که از نگاه برخی مدیران، هر جا انتقادی مطرح می‌شود، توسط افرادی بوده که بعضاً خواسته‌های غیرقانونی داشته‌اند! شاید و ظاهراً به‌طورکلی، ژن مدیری که اشتباهی کرده یا قصوری داشته باشد، منقرض شده است!

 


نوشته شده در  سه شنبه 96/5/3ساعت  12:10 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]