از صحت خبر زیر اطلاع ندارم، اما سکوت معنادار دولتیها هم عجیب است. امیدوارم این خبر و تفاصیل آن دروغ باشد و به زودی همهاش تکذیب شود؛ ان شاء الله هدف از بازنشر این گزارش هم تحریک دولتیها برای تسریع در تکذیب آن است!
به گزارش جهان، جشن میلاد حضرت زهرا(س) عصر روز گذشته در ساختمان حافظیه نهاد ریاست جمهوری واقع در کاخ سعد آباد برگزار شد. اما آنچه پررنگ تر عنوان این مراسم بود، برگزاری شوی لباس ایرانی و اسلامی و همچنین رقص دختران نوجوان در بخشی از آن بود، طوری که به دلیل شرایط نامناسب برنامه، همسر علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی به نشانه اعتراض سالن حافظیه را ترک کرد.
خبرنگار جهان نیوز که پیش تر از برگزاری چنین مراسمی خبر داده بود، امروز هم مطلع شد که مدیریت این مراسم را همسر حسین فریدون، برادر و دستیار ویژه رئیس جمهور، برعهده داشته است.
دیگر نکته تامل برانگیز این مراسم، حجاب مانکنهای زن دعوت شده به مراسم بود. با وجود اینکه وضعیت پوشش مانکنها هنگام ورود به ساختمان حافظیه نامناسب بود اما این پوشش در پایان مراسم و هنگام خروج از این ساختمان وضعیت زننده تری پیدا کرد؛ به طوری که مسئولین تشریفات نهاد ریاست جمهوری برای جلوگیری از جولان مانکن ها در محوطه، مجبور شدند آنان را از درب ساختمان حافظیه تا محل توقف خودروهایشان، با آژانس هدایت کنند.
گفتنی است که در پایان مراسم به هر یک از مدعوین ایرانی و خارجی، تعداد 5 سکه تمام بهار اهدا شد. البته تلاش خبرنگار جهان نیوز برای اطلاع از رقم دقیق هزینههای برگزاری این جشن و شوی لباس بی نتیجه ماند.
در همین حال فارس هم نوشت: جشن همسر رئیس جمهور دولت یازدهم برای بزرگداشت مقام زن شب گذشته در تالار حافظیه کاخ سعدآباد برگزار شد، مراسمی که خبر برپایی آن را پیش از این مولاوردی، معاون امور زنان رئیس جمهور وعده داده بود.
جشنی زنانه و اشرافی در فضای کاخ سعدآباد که فاصله طبقاتی زنان دولتمردان و مسئولان زن دولتی را به رخ عموم زنان جامعه میکشید. تمام زنانی که به این ضیافت دعوت شده بودند از پیش تعیین شده بودند و هیچ امکانی برای ورود افراد عادی نبود.
با ورود هر میهمان، تشریفات او را تا محل تحویل لوازم شخصی، لباسها، تلفن همراه و دوربین عکاسی همراهی میکرد و جای هر فردی از پیش مشخص شده بود.
این جشن بزرگداشت مقام زن که با بی حجاب شدن میهمانان آن بیشتر شبیه یک دور همی زنانه شده بود از بخشهای مختلفی غیر از دولت نیز میهمانانی داشت، فعالان امور زنان، بازیگر، کارگردان و نویسنده زن.
رقص لزگی 6 دختر، کنسرت موسیقی زنان و برگزاری شوی لباس زنان بخشی از ویژه برنامههای این ضیافت بود.
اما برپایی مراسمی به بهانه ولادت بانوی مکرمه اسلام حضرت فاطمه (س) حرمتها و اقتضائاتی دارد که میتوان آن را در فضایی بی تکلف و خارج از محیط اشرافی یک کاخ آن را برگزار کرد.
از سوی دیگر اگر قرار است جشنی برای ولادت حضرت زهرا (س) از سوی دولتمردان با حضور خدمتگزاران عرصه زنان برگزار شود بهتر است که در محیطی که عموم زنان جامعه امکان حضور در آن را داشته باشند برپا شود تا شادی برای روز زن ، انحصاری نشود.
سخنان زیر، شاهکاری در توجیه و فرار از حقیقتی به نام زیرمیزی پزشکان است؛ نمیدانم با خواندن جملات زیر از این مقام علمی و عالیرتبه، باید خندید یا دوستی به سر زد و زاری کرد؟!!!
شما هم بخوانید و بخندید یا بگریید:
بهزاد رحمانی رئیس انجمن علمی جراحان عمومی ایران درباره موضوع تعرفههای پزشکی و گرفتن زیرمیزی توسط برخی پزشکان، اظهار داشت:
در این کشور هیچ پزشکی زیرمیزی نمیگیرد؛ بلکه این مردم هستند که زیرمیزی پرداخت میکنند، چون بیمارستانهای دولتی ناکارآمد هستند.
لابد با انکار واقعیت و این توجیهات مضحک، مشکل زیرمیزی برخی پزشکان حل میشود؟! تن هیچ یک از شما عزیزان، نیازمند ناز طبیبان مباد!
دوست عزیزی، بریدهای از یادداشت یکی از همشهریان جوان اصلاحطلب را برایم ارسال کرد. حرف اصلی یادداشت چنین بود:
...تا آنجا که بعضی از روحانیون کاملا اصولگرای اردکان در روز اول به دیدار فرماندار اردکان رفتند و تبریک گفتند. درحالی که ما اصلاح طلبان حاضر نیستم هیچ گاه اگر اصول گرایی سکان مدیریت را به دست گرفت به دفترش مراجعه و تبریک بگویم.
به این دوست عزیز عرض کردم که این سخنان را به عنوان نظر اصلاحطلبان اردکان نداند؛ هر چند نویسنده، خود را در مقام نمایندگی خودخوانده اصلاحطلبان دانسته است.
این سخن آن قدر سست و غیرقابل دفاع است، که حدس میزنم اصلاحطلبی حاضر نباشد تبعات نظری آن را بپذیرد!
یکی از معانی ساده این سخن آن است که مقام برآمده از دموکراسی و رأی مردم وقتی ارزش دارد که مردم مثل ما فکر کنند؛ اما اگر مثل ما فکر نکردند و به خط ما رأی ندادند،هیچ احترامی به این رأی و نتایج برآمده از آن نیست!!!
شاید معنی دیگر این سخن آن است که مخالفان ما خارج از دایره نظام هستند و تبریک ندارد! نمیدانم اگر کسی همین طرز فکر را درباره خودشان داشته باشد، چه پاسخ و دفاعی خواهند داشت؟!!!
کار دوستان طلبهای که در روز اول کار فرماندار جدید برای تبریک به دفتر ایشان رفتند را تحسین میکنم و آن را نشانه خوبی برای سعه صدر سیاسی میدانم؛ و البته محتوای یادداشت فوقالذکر را برآمده از تعصب کور سیاسی و تأکید بر تقدم منافع حزبی بر منافع ملی میدانم؛
قضاوت نهایی با خوانندگان
خاطرات آقای حامد زمانی از مواجهه بسیار بد با او و تحقیرش به خاطر خواندن سرودهایی با تم انقلابی و دینی و نیز مسخره کردن آقای تانبده توسط همکاران هنرمندش، به خاطر نمازخواندن در سریال، یک سوی جبههگیری برخی از هنرمندان با هنر ارزشی و انقلابی است.
اما این مواجهه، سوی دیگری هم دارد که نشان از حرکت مردم در مسیری دقیقاً مقابل مسیر این هنرمندان ضدارزشی دارد!!!
گزیده خبر زیر را بخوانید: به گزارش جهان به نقل از بانی فیلم، در ایام برگزاری سی و دومین جشنواره فیلم فجر یک نظرسنجی مردمی توسط وزارت ارشاد برای شناسایی محبوبترین سینماگران در بین مردم برگزار شد که نتایج جالب و قابل تاملی را در برداشته است. نتایجی که بازهم نشاندهندهی اقبال بالای مردم به هنرمندان جبهه انقلاب است...
نظر پایتخت نشینان در مورد کارگردان مورد علاقه شان نیز در نوع خود جالب توجه است.
در این نظرسنجی «ابراهیم حاتمی کیا» که در ماههای اخیر به دلیل انتقادات صریحش نسبت به فاصله گرفتن جریانات سینمایی نسبت به انقاب اسلامی مورد انتقاد شدید شبهروشنفکران قرار گرفته است با فاصله در صدر قرار گرفته و پس از او «مسعود ده نمکی» در رده دوم محبوبترین سینماگران در بین مردم قرار دارد.
یک سخنران در مراسم تجلیل از عوامل سریال پایتخت میگوید:
اگر تنابنده در پایتخت 2 در صحنهای نماز میخواند و همصنفیهایش به او پیامک میزنند و به او توهین میکنند که چرا نماز خواند....
به بقیه جمله سخنران محترم کار ندارم؛ عمق تأسفم را برای همین جمله و این واقعیت تلخ ابراز میکنم.
آن وقت از برخی از همین هنرمندنماها انتظار داریم ارزشهای اسلامی را در قالب هنر ترویج کنند!!!
و آن وقت یک مسئول پیادهای (و شاید خائنی) میگوید هنر اسلامی و غیر اسلامی نداریم!!!
و البته تأسف و خطر این اندیشه و ترویج این مبنای نظری، از آن عملکرد برخیها در قبال نماز تنابنده، بسیار بیشتر است.
شنبه یک هفته مانده به شروع تعطیلات رفتم کلاس؛ حاضران هم علمآموز کارشناسی ارشد. فقط یک نفر آمده بود؛ نیم ساعتی گفتگوی طرفینی علمی و سپس ترک کلاس.
شنبه دوهفته پس از سال تحویل و روز اول درسی؛ همان کلاس و همان یک نفر و همان روال.
فقط میتوانم بگویم متأسفم و دیگر هیچ!
در واکنش به یادداشت قبلی یکی از دوستان فضای مجازی، پس از سلام و تبریک سال نو، چنین نگاشته است:
شما که ملبس به لباس مقدس روحانیت هستید و بعضاً گفتههای بدون سند معتبر را بازنشر میدهید و از آن منظور خاصی دارید. امیدوارم در وجدان خود و نزد خدای خود در سرای باقی شرمسار نباشید و شبها با خیال راحت سر بر بالین بگذارید.
توضیح خاصی ندارم. فقط مرجع ضمیر را شخصاً پیدا کنید؛ همچنین، منطق و استدلال محتوای مباحث را خودتان را عقل سلیمتان ارزیابی فرمایید:
وی بارها در جلسات خصوصی اعلام داشته که تقلب در انتخابات سال 88 را قبول ندارد، اما تا کنون حاضر نشده به صورت علنی این موضوع را بیان نماید.
وی در جلسه ای با حضور برخی خبرنگاران که قبلا در پاسخ به خبرنگاری که از وی پرسید، چرا این موضوع که تقلب را قبول ندارید علنی بیان نمی کنید، گفته بود "من رهبر یک جریان هستم؛ از جانبازی که در زندان است (اشاره به یکی از فتنه گران بازداشت شده) تا رقاصه های آمریکا در گروه ما هستند و باید حواسم به همه آنها باشد."
هر چند دیر، اما به مناسبت روز دوازدهم فروردین، روز جمهوری اسلامی، نکتهای یا نقدی در مواجهه با ضمایر سوم شخص مفرد و جمع غایب ضروری دانستم و آن این که:
ای کاش، نه به همان اندازه، بلکه به اندازه یک دهم تأکیدی که برخی مدعیان بر تعبیر "جمهوری" و اقتضائات آن دارند و برای آن سوت و کف میزنند، بر تعبیر "اسلامی" و اقتضائات آن نیز تأکید میکردند و سلام و صلوات میفرستادند!!!!!
ناسلامتی، جمهوریت، روش و اسلامیت تعیینکننده هدف و محتوا و رویکرد است؛ و هر دو با هم تعبیر زیبای "جمهوری اسلامی" را شکل میدهند.