مشغول ارزیابی مقالهای بودم که نکتهای نصف شبی، خواب را از چشمانم ربود؛ تازه تازه است! در پایان مقاله، هنگام معرفی منابع چنین آمده بود:
جوادی عاملی ، آیت الله محمد تقی ، منزلت عقل در هندسه معرفت دین ، چاپ اول ، زمستان 1386 ، مرکز اسلامی قم
قابل توجه اینکه: ا. آملی، نه عاملی 2. عبدالله، نه محمد تقی 3. در هندسه معرفت دینی، نه دین 4. مرکز نشر اسراء، نه مرکز اسلامی قم(!)
جالب بود؛ یک سطر مطلب و این همه نکته!
آقای خاتمی گفتهاند: من گفتم بالاخره امر دائر بود بین اینکه اصلاحطلبان و اصلاحطلبی هر دو شکست بخورد و ما ترجیح دادیم گفتمان اصلاحطلبی پیروز شود و لو اصلاحطلبان پیروز صحنه نباشند! (لینک)
نمیدانم با این وجود، چرا مطالبه اصلاحطلبان از آقای روحانی بالاست؛ مخصوصاً از وقتی که کابینه تقریباٌ بسته شده است؟!
برادر عزیزی پس از تغییر دولت، درباره ضرورت تغییر مدیران اصولگرای (!) شهر زادگاهم و جایگزین شدن آنها با مدیران اصلاحطلب و اعتدالگرا نوشته بود.
من هر چه فکر کردم نتوانستم مصداق روشنی از مدیران منسوب دولت سابق را در شهرم بیابم که بر روی آن دست بگذارم و بگویم طبق این یادداشت، این مدیر محترم، به معنای خاص کلمه "اصولگرا"ست و باید برکنار شود! هنوز هم در فکرم و در انتظار حصول نتیجه!
میگویند انتخابات 92 "نه بزرگ" به اصولگرایان بود؛ (نگارنده، احمدینژاد را مساوی یا مصداق روشن(!) اصولگرایی نمیداند) پس با این قیاس، انتخابات 84 هم "نه بزرگ" به اصلاحطلبان بود! گرچه شخصاً هیچکدام از این دو ادعا را قبول ندارم و رأی مردم را حزبی نمیدانم.
رأی مردم به عملکردهاست؛ همچنان که لجامگسیختگی اواخر دولت اصلاحات را پس زدند، لجامگسیختگی اواخر دولت آقای احمدینژاد را هم پس زدند. همچنان که در سال 76 هم "نه بزرگ" به ادامه دولت آقای هاشمی دادند و لجام گسیختگی اواخر دولتش را رد کردند.
اگر اسم دولت اعتدال، در عمل به لجامگسیختگی منتهی شود، باز هم باید منتظر معجزه مردم بود.
یکی را تشویق کردیم پس از ترک تحصیل، درس را دوباره شروع کند؛ که خوشبختانه با همت، دوره راهنمایی و دو سال دبیرستان را شبانه به پایان رسانده است. دیشب زنگ زده بود و استخاره میخواست.
با این که نمیپرسم برای چه استخاره میکنند، خودش ادامه داد که یکی از مسئولان همان دبیرستان به من گفته یک میلیون و نیم بده مدرک دیپلم بگیر! بنا به اظهار آنها اگر سه نفر دیگر برای گرفتن مدرک معرفی کنم، همه پولم را برمیگردانند! و میخواست برای اقدام، استخاره کند!
گفتم این کار هزار و یک مشکل دارد و مدرک، جعلی و خلاف قانون است. استخاره نگرفتم و به ایشان گفتم به پیشنهاددهندگان مدرک بگوید: از حراست آموزش و پرورش استعلام میکنم و اگر کارتان ایرادی نداشت، برای گرفتن مدرک اقدام میکنم!
به پیشنهادم عمل کرد و پس از یک ساعتی زنگ زد و گفت: آنها میگویند مدرکی که ما میدهیم قانونی است و ایرادی ندارد. برای شما ورق امتحانی و نمرات را ثبت میکنیم و در سابقه تحصیلات شما درج میشود و با استعلام سایر مراکز هم آموزش و پرورش جواب مثبت میدهد!!!!!
باز هم او را از این کار نهی کردم و ظاهرا منصرف شد. اما نکته جالب اینجاست که برخی خلافکاران، چه رویی و چه اعتماد به نفسی دارند! یاد اهل فتنه افتادم که پس از انکار فتنه و پس از مدارای نظام، اکنون از نظام هم طلبکار شدهاند!!!!!!
سخنان جناب آقای کامران غضنفری نویسنده کتاب "راز قطعنامه" خواندنی است.
درباره محتوای آن قضاوتی ندارم؛ اما خواندنش خالی از لطف نیست. (لینک مطلب)
دیروز نماز ظهر و عصر را وقت اذان نخوانده بودم؛ حدود ساعت سه بعد از ظهر، در خانه به قصد خواندن نماز ظهر و عصر، رو به قبله ایستادم.
پسرم (که هشت سالش است) ظهر برای نماز رفته بود مسجد. از من پرسید: الان چه نمازی میخوانی؟ گفتم: نماز ظهر و عصر.
گفت: "واقعاً که"!
و من هیچ جوابی نداشتم! فقط سکوت کردم و لبخندی تلخ!