سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این قدر گفته بودند و با قاطعیت همچنان می‌گویند "آقای احمدی مقدم" فرمانده نیروی انتظامی، باجناق رئیس جمهور است که اعتراف می‌کنم من هم باور کرده بودم؛ بویژه در قضایای فتنه در این ادعا هیچ گونه تشکیکی پذیرفته نبود!

اما جناب احمدی مقدم در برنامه شناسنامه گفت:

ما هیچ نسبت سببی و نسبی با هم نداریم. یکی از ضد انقلاب ها در خارج از کشور این شایعه را به راه انداخت. بارها در این مورد از من سوال شده و من همیشه گفته ام که بنده با ایشان نسبتی ندارم.


نوشته شده در  شنبه 92/5/5ساعت  1:29 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

جالب است که هرگاه آقای شریعتمداری دست به نوشتن می‌شود، حساسیت‌ها بالا می‌گیرد. اطلاعات‌ام از جریانات پنهان سیاسی زیاد نیست، اما اگر حرفهایش دروغ است، چرا با بد و بیراه بدرقه‌اش می‌کنند؟! خب، جوابش را با همان منطقی که نوشته بدهند!

بد نیست مروری بر محتوای یادداشت اخیرش داشته باشیم؛ نوشته است: ادامه مطلب...

نوشته شده در  پنج شنبه 92/5/3ساعت  12:58 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

آیت الله آملی لاریجانی رئیس محترم قوه قضاییه، نکته‌ای گفته‌اند که گرچه ادبیاتش را نمی‌پسندم؛ اما با محتوای آن موافقم. گفته‌اند:

کسانی که اهل فتنه 88 بودند... گویی افعی جانشان گرما خورده است! (لینک خبر)

اشاره به داستانی آموزنده و فوق العاده زیبا از مثنوی معنوی (لینک داستان)؛ مولوی در پایان داستان، چنین می‌سراید که:

نفس اژدرهاست؛ او کی مرده است؟ / از غم بی‌آلتی افسرده است!


نوشته شده در  پنج شنبه 92/5/3ساعت  4:46 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

روزگاری، تیمی زیر پوشش شرکتی قرار گرفت؛ برخی گفتند واگذاری امتیاز است. دیگرانی گفتند که اسپانسر است و به خاطر دیگری، حاضر به حمایت شده است و منتقدان فروش امتیاز تیم را به سخره گرفتند که در جریان امور نیستند؛ لازم نیست حرف بزنند!

امروز همان اسپانسر، امتیاز تیم را که لیگ برتری هم شده، فروخته یا قصد فروش دارد. (چنین شنیده می‌شود.) نتیجه اینکه، معنی جدید اسپانسر را هم فهمیدم!


نوشته شده در  چهارشنبه 92/5/2ساعت  1:42 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

به مناسبت یادکرد جلسات شعر نیمه ماه مبارک رمضان در محضر رهبری،‌ خبرگزاری نسیم با چند تن از شعرا جلسه‌ای تشکیل داده که نکاتی خواندنی از آن انتخاب کردم:

 میرشکاک: در چند جا جماعتی سعی کردند ادای آقا را در بیاورند و مثلا در ماه رمضان شعرا را دعوت کنند و روی این حساب کنند که شعرا در محضر ما شعرسرایی می کنند که این جلسات هم رونق خاصی پیدا نکرد. ما ابتدا فکر کردیم افطاری است و بعداً دیدیم که افطار و نشستی است که خوب من دراین جلسات شعری نخواندم ولی بودند افرادی که شعر خواندند و در آخر هم که چون حرفی برای شعرا نداشتند کیسه ای در آوردند و بقول دوستی گفت ما فکر کردیم اینها می خواهند سکه بدهند یک سری انگشتر که گفتند این مربوط به نجف و آن مربوط به فلان جا است و از این رفتارها و این هم از شاعر بازی آن جماعت که می خواستند ادای سیدنا القائد را در بیاورند. به بعضی ها نمی آید که بیخودی بخواهند خود را قاطی این حرف ها کنند. ادامه مطلب...

نوشته شده در  سه شنبه 92/5/1ساعت  5:19 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]