برخی تلاششان بر آن است که نشان دهند طلبه و روحانی موفق کسی است که همرنگ مواضع سیاسی و اجتماعی مخاطبانش باشد؛ یا این که حداقل در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی، سکوت پیشه کند! یعنی در محراب بایستد و نماز جماعتش را اقامه کند و بر منبر بنشیند و سخنرانی اخلاقی و بیان مسائل شرعی در حوزه احکام فردی داشته باشد و برود.
در راستای این سیاست نانوشته، گاهی، چنان افرادی را که بوی سخن سیاسی از چند فرسنگی سخنانشان نمیآید تحویل میگیرند که بیا و ببین! گاهی، در قالب توصیه حفظ موقعیت فرد برای آینده و تأثیرگذاریهای بزرگتر، دعوت به همراهی یا سکوت میکنند و گاهی، از طریق تردید در تشخیص جبهه حق و باطل! و نمیدانم تأثیر این وسوسهها، به خاطر ضعف توکل در ماست یا برخاسته از خلل در اخلاص؟!
متأسفانه، بسیاری از هملباسهای ما مقهور این تبلیغ تحمیلی و سکولاریزم خزنده شدهاند! یعنی، کمشدن مأمومان و مستمعان را در پی اعلام مواضع سیاسی، دلیلی بر ناموفق بودن خود دانستهاند؛ البته در مورد برخی، شاید این تحلیل صادق باشد که تاب تحمل زخمزبانها و اهانتها و جسارتها را نداشتهاند!