در این چند روز، برخی از خوانندگان وبلاگ در بخش نظرات، و برخی دوستان با تماس تلفنی یا پیامک از من خواسته بودند شرح بیشتری از ماجرا بدهم. در این یادداشت که به عنوان مقدمه برای نقد تحلیل عجیب فرمانداری اردکان در دفاع از تهدید (یا فشار یا درخواست دوستانه یا ...) محسوب میشود، شرح مختصری از آغاز جریان مینویسم. در یادداشت بعدی، درباره علت این فشار نامعقول و تحلیل چرایی آن، و نقد آن خواهم نوشت؛ در آن یادداشت هم جزئیاتی خواهد آمد که احتمال میدهم خواندنی باشد!
ماجرا از آن جایی شروع شد که آقای شعبانعلی قانعی نویسنده وبلاگ «اردکان نیوز» در صبح روز عید فطر به بنده زنگ زد. ارتباط حضوری و تلفنی من با ایشان در حد سلام و علیک و معمولا به مناسبت کاری و در محل سازمان تبلیغات اسلامی اردکان بود. قبل از پاسخ به تماس، حدس میزدم که پیشبینی حضورم در اردکان داشته و قصد محول کردن وظیفه تبلیغی دارد؛ اما چنین حدسی درست نبود.
پس از مقدمه مختصری، توضیح داد که روز تعطیل به کوهپیمایی و بیابانگردی رفته و به اینترنت دسترسی ندارد و کاری فوری در زمینه مدیریت وبلاگ دارد. ظاهراً با چند نفر دیگر از معتمدان خویش هم تماس گرفته بوده که هیچ کدام در آن لحظه دسترسی فوری به اینترنت نداشتهاند.
به بنده اعتماد کرد و نام کاربری و رمز وبلاگ را تلفنی گفت و خواست سه جمله از یکی از یادداشتهایش و کلیه نظرات ذیل آن یادداشت را حذف کنم. دستورش انجام شد؛ اما برایم خیلی عجیب بود که در وسط روز و با آن فوریت و اضطرار، چنین کاری را خواسته است. متن یادداشت نکته عجیبی نداشت. بدون ذکر نام و حتی با کمترین اشاره و کنایهای، از خوانندگان وبلاگ خواسته بود که از غایبان راهپیمایی روز قدس اردکان بگویند.
متن اصلی که به درخواست ایشان حذف شده بود، بعداً توسط یکی از خوانندگان وبلاگ در بخش نظرات برایم ارسال شد. از ایشان فوقالعاده ممنونم؛ کل یادداشت (به همراه مشخص شدن بخشی از آن که به دستور فرمانداری حذف شد) در وبلاگ قابل مطالعه است تا خوانندگان محترم بتوانند قضاوت کنند آیا درخواست معقولی از فرمانداری اردکان صورت گرفته یا نه؟ (و شرمندهام که با این کار باعث تأسف و تأثر شما خواننده محترم میشوم)!
از علت حذف این سه جمله پرسیدم. درخواست مکرر (شما بخوانید فشار یا تهدید)، از سوی عوامل فرمانداری اردکان بوده است. جالب اینکه این درخواست آن قدر فوری و مهم بوده و صاحب وبلاگ را تحت فشار گذاشته که راضی شده نام کاربری و رمز وبلاگ را به دیگری بدهد تا آن اصلاح را برایش انجام دهد. و جالبتر (و شاید عجیبتر) اینکه به دوستان فرمانداری میگوید عصر که به شهر برگشتم، آن را اصلاح خواهم کرد؛ اما عوامل محترم فرمانداری با تماس چند باره، به وی پیشنهاد میکنند (بخوانید مجبور میکنند) که نام کاربری و رمز خود را به یکی از دوستان مورد اعتماد که به اینترنت دسترسی دارند بدهد تا اصلاح را فوری انجام دهند!
و از شانس بد فرماندار محترم و عوامل فشارآفرین فرمانداری، بنده کسی بودم که در آن لحظه دسترسی فوری به اینترنت داشته و مورد اعتماد صاحب وبلاگ بودم!
ظاهرا جناب آقای قانعی را متهم به انتشار علنی این موضوع میدانند. در این جا یادآوری میکنم ایشان هیچ نکتهای در این باره به بنده نگفتند و حتی تلویحا خواستند که این جریان را نشنیده بگیرم! هر گونه مسئولیت حقوقی انتشار این موضوع به عهده اینجانب است. در همان روز با افراد متعددی تماس گرفتم و از چرایی این فشار و منبع آن سؤال کردم و اعتراض خود را به گوش افراد متعددی رساندم.
و تا اینجای قضیه و با این توضیحات، دو نکته کاملاً روشن است:
1. منبع اصلی فشار و تهدید (و بخوانید ایجاد جو خفقان) مستقیماً فرمانداری اردکان بوده و آن را انکار نکردهاند. تشکیل جلسه فرماندار با برخی صاحبان وبلاگها در روز بعد، به روشنی این برداشت را تأیید کرد. نکته مهم، روشن شدن علت این فشار نامعقول و تهدید نارواست که با تحقیقی که انجام شده به نکاتی و جزئیاتی رسیدم که در یادداشت بعدی شرح خواهم داد.
2. فرمانداری محترم، ایجاد فشار یا تهدید بر وبلاگ «اردکان نیوز» را انکار کرده و آن را درخواستی دوستانه دانسته است! عرض میکنم که این درخواست دوستانه (!)، آن قدر فشار داشته که صاحب وبلاگ را مجبور کرده تا در وسط روز به دیگری زنگ بزند و از او بخواهد مطلبی را از وبلاگش حذف کند. جالب این که حتی به او مهلت داده نشده که عصر و هنگام بازگشت به شهر، شخصاً آن را اصلاح کند. یعنی راهکار حذف توسط دیگران هم در ادامه همان درخواست دوستانه مطرح شده است. نمیدانم نام «درخواست دوستانه» برای کاری که باید انجام دهی و هیچ مهلتی هم نداری، چه قدر درست است؟! قضاوت با شما.
ان شاء الله به زودی تحلیل چرایی این تهدید را هم خواهم نوشت.