فرهنگ در کشور ما فوق العاده سیاست زده است. یعنی سیاستهای فرهنگی نه تنها از ثبات برخوردار نیستند، بلکه معیار روشنی هم ندارند؛ البته به غیر از معیار نانوشته سلایق حاکمان سیاسی در هر دوره. یعنی کسی که رئیس جمهور میشود اندیشه و سیاستهای فرهنگی کشور را خط میدهد، چه صاحب نطر فرهنگی باشد و چه نباشد؛ چه کارشناسان فرهنگی موافق باشند و چه نباشند.
منظور مشخص من در این یادداشت، فرهنگ دینی است و به موسیقی و فیلم و تئاتر و ... کار ندارم؛ که متأسفانه تا اسم فعالیت فرهنگی و سیاست فرهنگی برده میشود، برخی فقط این فعالیتها را میبینند.
دوم اردیبهشت سالروز اعلام انقلاب فرهنگی است و از آن روزگار، شورای عالی انقلاب فرهنگی باقیمانده است. متأسفانه این شورا هیچ گاه در جایگاه حقیقی خود که سیاستگذاری کلان فرهنگی کشور در همه مؤلفههای فرهنگ باشد، قرار نگرفته است.
مقام معظم رهبری بارها مطالبات صریح و گاهی گلایه خود از این شورا را شفاهی و کتبی اعلام کرده است؛ اما و با وجود درخواستها و تأکیدات حضرت آقا، همچنان تحرکی از این شورا دیده نمیشود. نمیدانم این رکود تا کی ادامه خواهد یافت و آیا انتظار تحول برآورده خواهد شد؟!