در قضیه ماشین نود میلیونی شهردار، برخی از مرتبطان شهرداری و مدافعان این تصمیم، چنین توجیه کردند که برای صرفه جویی در بیت المال، این ماشین خریداری شده تا هزینه های سفر هواپیمایی مأموریتها کاهش یابد!
همان وقت خندیدیم و گفتیم توقع نداشته باشید باور کنیم! گفتیم خودجیگرپنداری اشکالی ندارد؛ اما دیگرجیگرپنداری، حتماً نامطلوب است!
از این دست توجیهاتی که خیلی زود دروغ بودنش آشکار میشود، کم نیست!
گفتیم پیاده روهای بلوار آیت الله خاتمی چرا مثل بقیه جاها، با موزائیک یا سنگ فرش نمیشود و آسفالت می شود؟!
گفتند چون هنوز خیلی زمینها نیمه کاره است و عملیات ساختمانی مالکان، باعث خرابی سنگفرش یا موزائیک پیاده رو می شود! لذا موقتاً آسفالت می شود!!!!
دیدم دیروز و امروز به شدت مشغول آسفالتمالی پیاده روی کنار دیوار دانشکده فنی شهید بهشتی و در ادامه پیاده روی کنار دیوار دانشگاه پیام نور هستند!
آقای محترم عضو شورا که توجیه بالا را برای آسفالت پیاده روها آوردید، جلوی دانشگاه پیام نور و دانشکده فنی هم قرار است ساختمانی احداث شود که به جای سنگفرش و موزائیک، آسفالت پخش می کنید؟!
بیچاره بیت المال؛ بیچاره مردم!
شکی نیست که سرانه نگهداری فضای سبز رقم قابل توجهی است؛ مبالغی که غالباً در قالب پیمانکاری، شهرداری به شرکتها پرداخت می کند؛ ظاهرش مناقصه است؛ اما باطنش چیست، نمی دانم! و البته ربطی به موضوع این یادداشت هم ندارد!
اما آبا کنترلی هم بر حسن انجام کار شرکتهای پیمانکار، توسط شهرداری و شورای شهر صورت می گیرد؟! شاید و به نظرم، پاسخ کاملاً منفی یا تقریباً منفی باشد. شاید هم هدف، فقط، هزینه کردن پول ملت بیچاره است؟!
شب عید گذشته فرصتی شد تا یک ساعتی در پارک فرهنگیان قدم بزنم؛ نظافت پارک قابل قبول بود؛ نمی دانم از زحمات شرکت پیمانکار بود یا فرهنگ مردمی که از این پارک استفاده می کنند؟!
و شاید با توجه به نکاتی که در ادامه می آید، باید بخشی مهمی از پاکیزه بودن پارک را مرهون فرهنگ بالای استفاده کنندگان از پارک بدانیم.
اما مواردی که در ادامه می آید نشان می دهد مدیریت درستی بر نگهداری فضای سبز و کنترل کار شرکتها وجود ندارد:
1.در موارد متعددی درختان قبلی کاج و سپیدار و خشک شده بودند، اما به جای آن درختی کاشته نشده بود.
2. فقط در بخشهای جلوی پارک، شمشادها مرتب بودند، اما از میانه پارک تا آخر، هر چند متری یک یا چند شمشاد بود؛ یعنی باز هم به جاکاری شمشادها توجهی نشده بود.
3. باید فسیل شناس بیاید تا تشخیص بدهد چند سال است زمین اطراف این درختان مخصوصاً درختان کاج شخم زده نشده است! علفهای هرز که هیچی!
4. وقتی شخمی پای درخت نخورده، ادعای کوددهی درختان، قابل باور است؟! باید به این کاجها احسنت گفت، که با این شرایط نگهداری، هنوز رنگ سبز پریده ای به رخسار دارند!
5. درختان متعدد توت خودرو در پارک وجود داشت که هیچ کدام پیوند نخورده بودند؛ البته هیچ کدام هم نظمی نداشتند که نشان از خودرو بودن آنها داشت؛ خب چرا پیوند زده نشده تا حداقل، مردمی که از پارک استفاده می کنند، از محصول آن هم استفاده کنند!
6. تعداد قابل توجهی از سپیدارها خشک شده بود؛ اما همچنان سرپا بودند؛ گویا پیمانکار دلش نمی آمده درخت خشک را هم ببرد! بگذریم از این که نمیدانم انتخاب کدام عاقلی بوده؛ درخت سپیدار و هوا و آب و خاک اردکان؟!
7. چندین طاق برای هدایت گلهای یاس در باغچه ها نصب شده بود، اما درختچه ها همان جا بر زمین، چمن شده بودند؛ کسی دستشان را نگرفته تا به سمت طافهای احداثی، هدایت کند!
8.، از همان سنگهای تراورتن که به قول جناب شهردار، اگر شرایط خاصی داشته باشند نباید خاک شوند، در جدولگذاری سکوها استفاده شده بود؛ اما باز هم بی جنبه بازی درآورده بودند و برخی خاک شده بودند؛ اما جاگذاری و تعویضی صورت نگرفته بود!
9. بسیاری از لامپهای روشنایی پارک سوخته یا خاموش بودند!
10. بسیاری از حبابهای لامپها چنان خاک گرفته بودند، که نور کم رمقی از جداره خاک عبور می کرد و روشنایی می داد!
11. عمود یکی از چراغهای بلند میان پارک کج شده بود؛ و سر بر خاک پای بانیان و تحویل گیرندگان می سایید!
12. جدولهای سیمانی پارک، گویا سالهاست که رنگ را به خود ندیده است! رنگ چندباره بسیاری از جدولها در خیابانها، و بی رنگی محیطی که به عنوان پارک، به شدت نیازمند زیبایی بصری است، نشانه چیست؟!
13. بسیاری از حفاظهای مانع ورود موتورسیکت به پارک تخریب یا کج شده است؛ اما دریغ از بازسازی! معدود مواردی هم که اصلاح شده، لوله هایی است که بدون رنگ آمیزی رها شده است!
14. شهرداری به مالکان زمین ساده کنار بلوار و کوچه اخطار دیوارکشی می دهد؛ اما دو ساختمان مخروبه و نیمه کاره دولتی در یک طرف پارک به لطف تساهل شهرداری همچنان بی دیوار و بی حفاظ رها شده است! یعنی زور شهرداری فقط به مردم بیچاره می رسد؟!
و موارد متعدد دیگری که از آن می گذرم؛ شهردار محترم خدا را شاکر باشد که کمتر از یک ساعت در این پارک قدم زدم و الا لیست سیاه ضعف مدیریت و کنترل، طولانی تر می شد!
با این اوصاف شما قضاوت کنید که آیا بر نگهداری فضای سبز توسط شرکتها، کنترلی صورت می گیرد؟! آیا نسبت به پولی که پرداخت می شود، خدمت به پارک هم ارائه می شود؟!
جناب شهردار! نگهداری فضای سبز، فقط آبیاری درختان آن است؟!
جناب آقای شهردار! آیا می شود متراژ دقیق پارک فرهنگیان و میزان هزینه ای که به پیمانکار برای نگهداری هر متر مربع فضای سبز این پارک داده می شود، رسانه ای شود؟!
جناب شهردار! آیا می شود اسم و رسم شرکت پیمانکار و صاحبان آن اعلام شود؟!
و آیا می شود قضاوت در معقول بودن هزینه پرداختی و خدمت انجام شده را به مردم واگذار کرد؟!
جناب شهردار! امیدوارم و خوش خیالم که قبل از شکایت به اتهام توهین و نشر اکاذیب از نگارنده، اطلاع رسانی شفافی صورت گیرد و قضاوت درباره نشر اکاذیب یا سوءمدیریت به مردم واگذار شود!
در محدوده تقاطع بلوار غدیر و بلوار آیت الله خاتمی، محل سه شنبه بازار فعلی، چند سالی است، اهالی خاک می خورند و پیمانکار شهرداری، بی خیال، در سال چند روزی هم کار می کند!
در ابتدای سال 1396، در این محدوده، ظاهراً، فقط یک روز کار عمرانی صورت گرفته است؛ این نکته مهم نیست! نکته مهم آن است که این یک روز هم در روز سه شنبه بوده که جمعیت زیادی در محل حضور دارند!
و جالب این که این یک روز کار هم به خاک برداری و خاکریزی با کامیون و لودر مشغول بودند!
ممنونین از مجریان که مزه خاک خوردن اهالی محل را به حاضرین در سه شنبه بازار هم چشاندند!
و باز هم خیلی ممنون از این تئاتر خیابانی عمرانی - انتخاباتی رایگان در آستانه انتخابات!
شنیده شده (تأکید می کنم که شنیده شده) هنوز دفترچه عوارض و بودجه سال 1396 شهرداری اردکان، توسط شورای شهر، بررسی و تصویب نهایی نشده است؛ در حالی که طبق قانون ظاهرا باید در بهمن ماه گذشته چنین اتفاقی می افتاد!
اگر این شنیده واقعیت داشته باشد، نمیدانیم کم کاری و تأخیر از شهرداری بوده که دیر پیشنهاد به شورا ارسال شده یا این که کم کاری از شورای شهر بوده که به موقع بررسی نکرده است؟!
و اصلاً نمیدانیم که شهرداری تا این زمان پیشنهادیه را ارسال کرده است یا نه؟ و این را هم نمی دانیم که در دستور کار شورای حاضر هست یا گذاشتند برای شورای بعدی؟!
و این را هم نمی دانیم که برای یکی از مهم ترین کارهای مالی در شهرداری و شورا، اگر فرصت و تدبیر کافی نیست، برای بقیه کارها چنین فرصتی هست؟!
می دانیم که انتخابات شوراها نزدیک است و لابد کارهای به زمین مانده تبلیغی برای دوره بعد شورا، بسیار زیاد!
و می دانیم که روابط عمومی شهرداری و شورای شهر هم به هر نقدی پاسخ نمی دهد!
و می دانیم که شورای شهر ما سایتی ندارد که بدانیم چنین مصوبه ای دارد یا نه!
و می دانیم که با جن هم در ارتباط نیستیم که از مصوبات شورا خبردار شویم!
و می دانیم که پارتی هم نداریم که از مصوبات خاص و نان و آبدار بودجه ای شورا هم خبردار شویم!
شهرداری اردکان در شماره گذاری کوچه ها، ابتکارات عجیب و البته ضایع متعددی به کار برده است! درباره یکی از آنها قبلاً نوشتیم.
نوشتیم که بر خلاف همه جای ایران، در اردکان، یک طرف تابلو شماره کوچه خالی است و اگر کوچه مورد نظر شما، سمت چپ شما باشد، باید از کوچه رد شوید و گردن مبارک را از پنجره ماشین به درازی شترمرغ یا شتر یا زرافه (بستگی به هیکل شما دارد!) بیرون بیاورید تا شماره کوچه را ببینید و اگر همانی بود که شما دنبالش هستید, آن وقت دنده عقب بیایید و وارد کوچه شوید!
موضوع این یادداشت، ابتکار بالا نیست. ابتکار ضایع دیگری از همین دست است:
از خیابان صدرآباد وارد خیابان ابوالفضل می شویم؛ از ابتدا تا انتهای خیابان ابوالفضل در سمت راست، هفت کوچه وجود دارد که شماره خورده است؛ و یکی هم به نام "کوی مسجد ابوالفضل"
شماره کوچه ها به ترتیب عبارت است از" 3 / 7 / 11 / 15 / 29 / 41 / 43 بعد از آن هم به بلوار آیت الله خاتمی می رسید!
فکر کنم شهرداری اردکان، هر چه شماره کوچه اضافه آمده و در انبارها مانده و فرد بوده، به ترتیب از کوچک به بزرگ نصب کرده تا کوچه های خیابان تمام شده است!
اگر کسی دلیل دیگری برای این گونه شماره گذاری پیدا کرد، جایزه نبوغ و خلاقیت را از شهرداری اردکان دریافت کند!
البته همه نبوغ خود را برای پیدا کردن پاسخ مصرف نکنید؛ چون یا تلف کردن وقت است برای پیدا کردن پاسخ معقولی؛ که وجود ندارد!
و یا ممکن است به پاسخ ضایعی برسید و شهرداری اردکان، رتبه اول شیرین کاری را از دست بدهد! عواقب و شکایتش به دوش شما خواهد ماند!
خوش خیالی باشد یا نباشد، چنین باید معتقد باشیم که مسئولان خود را فراتر از قانون ندادند و نمی دانند!
اما ظاهراً راننده فرماندار اردکان چنین باوری ندارد!
جناب آقای فرماندار! امروز توفیق یافتم در مجلس ترحیم حجت الاسلام حاج شیخ علی برهان در مسجد حاج محمدحسین شرکت کنم؛ و البته، حضورم مصادف شد با حضور حضرتعالی. دیدم که راننده شما، وسط خیابان توقف کرد برای پیاده شدن شما!
این یک خلاف قانون؛ و البته منتظر ماندم ببینم آیا همان جا هم پارک می کند یا نه؟! و البته متأسفانه دیدم همان لاین وسط در شرایطی پارک کرد که هیچ ماشینی پارک نکرده بود! این هم خلاف دوم.
انتظار بود که شما راننده خود را توجیه بفرمایید که خلاف قانون رفتار نکند!
و البته روشن است وقتی که مدعی قانونگرایی و متصدی اجرای قانون در شهر، نزدیکان خود را نسبت به اجرای قانون توجیه نکند، نمیتوان از مردم، انتظار رعایت قانون را داشت!
و بیت سعدی شیرازی مشهور است که: گر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی / برآورند غلامان او درخت از بیخ
و چنین هم شد. هنگام برگشت دیدم که به تأسی از توقف و پارک خلاف قانون ماشین فرماندار، دیگرانی هم پارک کردند!
جناب فرماندار! خودتان که حتماً توجیه هستید. لطفاً راننده خود را هم توجیه فرمایید. اجرتان با مقتدایتان!
در این شهر پرهیاهیو، یک آقایی، جایی نقدی منتشر کرده بوده یا عامل انتشار نقد بوده است؛ اشتباه هم کرده است! اما ببینید چه متنی نوشته و عذرخواهی کرده! چه بلایی سرش درآوردند یا چه تهدیدی شده که این قدر خاضعانه و تائبانه، درخواست پوزش کرده است؟!
ای صاحبان قلم و تریبون و نقد! این متن را بخوانید و عبرت بگیرید:
بسم الله الغفار التواب
با سلام و ادب خدمت همشهریان محترم، خصوصاً مجموعه پرتلاش مینیبوسرانی xxxxx شهرستان اردکان
راستش تا این برهه از زندگی تلاشم بر این بود که خطایی از حقیر سر نزند که موجب رنجش خاطر و آزردگی عبدی از عبادالله گردد.
اما آنچه پرواضح و مبرهن است، این حقیقت است که انسان ممکن الخطاست.
ارسال تصویری به مدیر کانال xxxx از سوی بنده موجب ناراحتی مسئولین و رانندگان محترم مینیبوسرانی XXXX گشت، لذا با توجه به خطای خودم و عدم توجه به عواقب این کار، بر خود لازم و واجب دیدم که از مجموعه محترم مینیبوسرانی XXXX معذرتخواهی کرده و با تأکید بر اینکه، عمل خطای حقیر تنها به خاطر جهل و عدم توجه بنده بوده، مراتب پوزش خود را به آن مجموعه محترم اعلام دارم.
بر این امیدم که مجموعه مینیبوسرانی XXXX نیز با بزرگواری از اشتباه اینجانب درگذرد.
با آرزوی شادکامی و سعادت کلیه همشهریان گرامی در سال جدید، خصوصاً مجموعه محترم مینیبوسرانی XXXX اردکان
و من لله التوفیق و الاستعانه
اولین بار پس از خواندن این متن به یکی از دوستان فضای مجازی پیام دادم که اگر نویسنده این استغفارنامه، چنین پیش خدا استغفار کرده و طلب آمرزش نموده بود، شاید نه تنها گناهان خود او، بلکه گناه هفت جد او هم آمرزیده میشد!
بنویسید "اردکان؛ شهر گفتگو و لبخند" و بخوانید "اردکان؛ شهر خفقان و تهدید و ارعاب و شکایت"!
خبر زیر را در یکی از کانالهای تلگرامی شهر خواندم؛ اگر این مصاحبه و پرسش و پاسخها با نماینده محترم اردکان، واقعیت داشته باشد، سوالی باقی خواهد ماند.
طبق آنچه در این کانال خواندم با عنوان "مصاحبه عیدانه باشگاه خبرنگاران با محمدرضا تابش" چنین سوال و جواب شده است"
باشگاه خبرنگاران جوان: لطفا در ابتدا توضیحی درباره خود و میزان تحصیلاتتان بفرمایید؟
تابش: دکترای مهندسی منابع طبیعی هستم و تا مقطعی در دانشگاه تهران و در نهایت در دانشگاه علوم و تحقیقات مدرک خود را دریافت کردم.
و اما سه سوال مهمی که برای نگارنده باقی مانده است این که:
1. چرا آقای تابش از نام بردن دانشگاه آزاد به عنوان محل تحصیل دکترای خود پرهیز می کند؟! یعنی این قدر این عنوان و مدرک از دانشگاه آزاد، خوار و ذلیل است که ایشان حاضر نیست در مصاحبه، نام دانشگاه محل تحصیل و أخذ مدرکش را ببرد؟ در سایت ایشان هم ماستمالی نام اصلی دانشگاه محل تحصیل دکتری دیده میشود.
در سراسر کشور، دانشگاهی با نام "دانشگاه علوم و تحقیقات" وجود ندارد؛ آنچه واقعیت مدرک دکترای آقای نماینده است، مدرک از دانشگاه آزاد اسلامی است؛ در شعبه علوم و تحقیقات تهران. شعبه یک دانشگاه، هرگز نام دانشگاه نیست و جعل و تقلب و فریب محسوب میشود!
2. سوال مهم دوم این است که(بر فرض واقعی بودن این مصاحبه و سوال و جواب) آیا جناب تابش نمی دانند تا چه مقطعی در دانشگاه تهران درس خواندند؟!
قطعاً پاسخ منفی است. کسی که هوش و حواس سالمی دارد، محل و دانشگاه تحصیلات یک مقطع تحصیلی را هرگز فراموش نمی کند!
سوال بعدی این است که جناب تابش چرا این قدر سربسته پاسخ داده است؟
در این که ایشان کارشناسی را در دانشگاه تهران یا مراکز وابسته به آن دانشگاه خوانده، تردیدی نیست. همچنین در این که دکترای خویش را در رشته جنگلداری از دانشگاه آزاد گرفته هم تردیدی نیست.
می ماند تحصیل در دوره کارشناسی ارشد! این پاسخ اجمالی ایشان (تا مقطعی در دانشگاه تهران و در نهایت در دانشگاه علوم و تحقیات ...) برای فرار از چیست؟
دو حالت بیشتر فرض ندارد؛ یا ایشان ارشد خود را از دانشگاه تهران گرفته، که خود افتخاری است و دلیلی ندارد که با این گونه پاسخ دادن، از آن فرار کند!
و یا این که ایشان ارشد خود را هم مثل دکترا، از دانشگاه آزاد گرفته و هر دو مقطع را هم در طول دوره نمایندگی گرفته است! و حاضر نیست نام دانشگاه را صریح بگوید!
این پاسخ اجمالی جناب نماینده، شاید فراری از اقرار به أخذ مدرک ارشد از دانشگاه آزاد باشد؛ همچنان که در دکترا هم به جای نام دانشگاه آزاد از دانشگاه خیالی "علوم و تحقیقات" نام برده شده است؛ همان کاری که در سایت ایشان وجود داشت.
و البته تردیدی نیست که اگر به واقعیت، یعنی أخذ مدرک ارشد از دانشگاه آزاد اقرار می شد، دروغ سایت ایشان در أخذ مدرک ارشد از دانشگاه تهران به دست خود ایشان افشا می شد و این افتضاح به راحتی قابل جمع نبود!
و این همان نکته ای است که در آستانه انتخابات مجلس نوشتیم و برخی سایتهای شهر، یادداشت وبلاگ تریبون را منتشر کردند! از انها شکایت شد به جرم نشر اکاذیب؛ اما نویسنده اصلی همچنان، متهم به نشر اکاذیب نیست!
کاش شکایت کنند و اکاذیب و ناشر آن در دادگاه مشخص شود! ای کاش!
3. سوال سوم هم این که دانشگاه آزاد مثل دانشگاههای دولتی از دانشجویان دکتری تعهد تحصیل تمام وقت می گیرد. آیا دانشگاه آزاد این قانون خود را در مورد نماینده اردکان، اجرا نکرده است؟ و چرا؟
و اگر اجرا کرده و نماینده تعهد تحصیل تمام وقت داده، چهار سال نمایندگی را چگونه پاس کرده است؟! آیا تعهدی داده و به آن عمل نکرده و مشغول تحصیل دکتری خلاف قانون شده است؟
در خبرها خواندم که دولت ایران در واکنش به تحریمهای جدید کنگره امریکا، پانزده شرکت امریکایی را تحریم کرد!
هر چه فکر کردم که خب این تحریم چه ضربه ای به آن شرکتها یا دولت امریکا می زند، چیزی به ذهنم نرسید!
ظاهرا تنها راه برون رفت از این بن بست آن است که تردید نکنیم که این تحریمهای خارجی، برای لاپوشانی افتضاح برجام، در داخل کشور است! یعنی تحریم شرکتهای امریکایی توسط ایران، کلا و به تمام معنا، مصرف داخلی دارد.