خوشبختانه یا متأسفانه روز 22 بهمن اردکان نبودم تا شاهد تدبیر راهپیمایی امسال باشم. هر چند امسال هم که در راهپیمایی قم بودم، مثل 25 سال گذشته، نفهمیدم ابتدای مسیر راهپیمایی کجاست و انتهایش کجاست!
اما هدف از این یادداشت، تلنگری به افتضاحی است که امسال مسئوولین راهپیمایی اردکان به بار آوردهاند!
نبودم اما گزارشهای متعدد دوستان و آشنایان نشان داد که به تعبیر من، تدبیر حداکثری برای حضور حداقلی مردم صورت گرفت!
نمیدانم منشأ این اقدام و تصمیم در زمان و مکان، خودخواهی بود یا یا خودنمایی یا غرور یا هر چیز دیگری، اما ظاهرا نتیجهاش یک چیز بیشتر نبود: افتضاح!
شاید اندکی یا بیشتر از اندکی افراط کرده باشم،؛ اگر چنین است، باید در کانالهای خبری، تجدید نظر کنم.
مشاور خانم ابتکار در واکنش به سفر وزیر موفق بهداشت و درمان ( آن هم به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور!) به اهواز در هیاهوی غبار و ریزگردها، افاضه فرمودند که:
هاشمی نخود هر آشی است. (لینک خبر) (تذکر واضحات: مسلم است که هاشمی با عنوان وزیر بهداشت منظور است؛ والا این ادبیات با سایر هاشمیها حتی نوهها و نتیجههایشان، آن هم از اعضای دولت حاضر، نه بعید، که محال است!)
برخی، آدم هممسلک سیاسی خودشان را تحمل نمیکنند؛ آن وقت انتظار داریم آستانه تحملشان، ظرفیت دیدن رقبا را داشته باشند!
چه قاراشمیشی است و ما خبر نداریم؛ و البته، چقدر پرتوقع هستیم ما، که از چنین آدمهایی، چنین توقعاتی داریم!
پسرم (دانش آموز کلاس سوم ابتدایی) متنی را در بخش نوشتاری درس آزاد به عنوان تکلیفش نوشته بود. (اگر عنوان تکلیف را درست نوشته باشم).
معلم محترمش، ابتدا به او گفته بود که این متن را مادر یا پدرت برایت گفتهاند و نوشتهای! پس از انکار پسرم و با این ادعا که خودش نوشته، معلم محترم کلی او را تشویق کرده بود!
حساس شدیم که چه شاهکاری به خرج داده که این گفتگو و سپس تشویق، نتیجه آن بوده است. متن را خواستیم تا بخوانیم.
اما با کمال تعجب دیدیم چقدر اشتباه نگارشی و محتوایی دارد؛ و در حیرت ماندیم که راز این همه تشویق چه بوده است؟! و ای کاش قبل از اصلاحات (سیاسی نخوانید!)، عکسی از این شاهکار ادبی گرفته بودیم!
نمیدانم عزیزان شورا و شهرداری اردکان چه پاسخی دارند برای این سؤال که آیا اموالی که در اثر تغییر مداوم طرحها هدر میرود، اگر ملک شخصیشان بود و برای کسباش عرق جبین ریخته بودند، اینگونه بیمحابا به تغییر طرحها رأی میدادند و اینگونه بیمحابا تخریب و اجرا میکردند؟
و از کجا معلوم که شورای شهر و شهردار بعدی تصمیم بر تغییر دوباره این طرحها نگیرد؟!
آیا به اندازه کافی کار مطالعاتی و برآورد منافع و مضار میشود که در آینده دلیل کافی برای تغییر طرحها فراهم نشود؟!
و آیا نمیشد با تغییر جزیی در طرحها، مانع تخریب بخشی از سازههای قبلی شد؟
به عنوان مثال، آیا نمیشد با تغییر مختصری در مسیر رودخانه، از تخریب بازارچه سهشنبه بازار جلوگیری کرد؟
آیا نمیشد فقط یک لاین این بلوار فعلا اجرا شود و لاین دوم، تا استهلاک ساختمان سهشنبه بازار به تعویق بیفتد؟!
مگر بلوار غدیر در ترافیک امروزی شهرستان، چه ضرورت حیاتی دارد و چه گره ناگشودنی ترافیک در آن محل را باز میکند که برای آن، این همه تخریب ضرورت پیدا کند؟!
و اصلاً در شرایط زمانی فعلی و حتی تا ده سال آینده، انتفاع مردم از خیابان و بلوار عریض غدیر بیشتر خواهد بود یا سهشنبه بازار؟! بلواری که فعلاً نه ابتدایش، روانی ترافیک ایجاد خواهد کرد و نه انتهایش! و شما چنین تصور بفرمایید که شاید خیابانی ساخته شده، برای تکمیل آلبوم افتخارات برخی مسئولان شهر و نه کارگشای تردد مردم!
و به عنوان مثال دیگر، چه ضرورتی بود که موزائیکهای مرتب و سالم مقابل اداره فرهنگ و ارشاد و فرهنگسرای مرحوم آیت الله خاتمی فقط شاید به این دلیل که مثل طرح جدید نیست، خراب شود؟!
این اسرافها، حتی اگر از اموال شخصی باشد، غیرقابل گذشت است؛ چه رسد به این که از اموال عمومی و حاصل زحمت مردمی باشد که به زور قانون، از جیبشان خارج شده و به جیب گشاد شهرداری ریخته شده و اینگونه باید با مشاهده این صحنههای دردناک، داغشان در پرداخت این پولهای بیزبان به شهرداری، هر روز تازهتر از دیروز باشد!
و به عنوان مثال، چه ضرورتی دارد که آسفالت پیادهروهایی تخریب و موزاییک شود که تردد عابر پیاده در آنها به شدت کم است؟! مسیر پیادهروهای میدان شفق تا بیمارستان شاید نمونه خوبی از این موارد غیرضروری تخریب باشد!
ای کاش این پول فراوان، دست کسانی قرار میگرفت که همت بزرگ و طرحهای کلان داشتند. و ای کاش ....
البته احتمالا شما با من همعقیده باشید که حروم کردن پول از هر کسی بر میآید!!!
کاش عزیزانی که برای ساخت مسجد با هزینه شخصی (و نه بودجه دولتی) در بیمارستانی که حتی یک نمازخانه هم در معماریاش دیده نشده و همواره بیش از دویست نفر محتاج جایی برای نماز و مراسماند، یادداشت یک صفحهای مینویسند، برای حضور برخی اعضای شورا در مجلس رقص کمر (همان حلقه زدن!) خانمها در تالار تختی هم چیزی مینوشتند!
البته امیدوارم اصلش تکذیب شود و الا این که بگویند دخترها، بالغ نبودند، با هیکلهایی که در عکسهای منتشر شده با حضور برخی اعضای شورای شهر دیده میشود، اصلا همخوانی ندارد! انشاء الله عکسهای آنها در زمینه این عکس، مونتاژ فتوشاپی شده باشد!
خبر پیوست را ببینید و با دقت بخوانید. (لینک خبر) کاری که از دستمان برنمیآید. مسئولان هم که مثل غالب اوقات، مشغول دعواها و مدیریتهای سیاسی خود هستند. فقط میتوان با صدای بلند فریاد کشید که متأسفیم. هر چه بگندد، نمکش میزنند؛ وای به روزی که بگندد نمک!
جالبه که کسی هم حرفهای این خانم ورزشکار را تکذیب نمیکند تا چند روزی الکی خوش باشیم!