سفارش تبلیغ
صبا ویژن

(توضیح ضروری: با این که یادداشت‌های محلی وبلاگم گاهی نقدها و پاسخهای تندی برایم به همراه داشته اما نمی‌دانم چرا هیچ کسی برای این یادداشت نظری ندارد. لذا این یادداشت را بازنشر می‌کنم شاید پاسخی بیابم!)

مدتی پیش، متأسفانه برای چندمین بار، و به تحریک برخی مسئولان محلی و استانی، دعوای بچه‌گانه اختلاف مرزی شهرهای اردکان و میبد در میان مردم و مسئولانش به شدت بالا گرفت.

و چندی است که بالاخره دعوا ظاهراً فیصله یافته است. اما سؤال مهم من از کسانی که از این حادثه به شدت استفاده سیاسی و تبلیغی به نفع یا علیه کسانی می‌کردند آن است که در نهایت، دعوا چگونه به پایان رسید؟!

چرا حرف روشنی یا نقشه گویایی از این خط مرزی در سایت‌ها و وبلاگ‌ها دیده نمی‌شود؟! چرا این قلم به دستان و مطلعان سیاسی، مرز سابق و جدید دو شهرستان را با هم مقایسه نمی‌کنند؟!

شاید بتوان این موضوع را سوژه خوبی برای تهیه گزارش خبری تلقی کرد؛ البته اگر دوباره جنجال ایجاد نکند!

نظر شخصی: گویا توافق نانوشته‌ای میان بزرگان شهر وجود دارد که این مسأله کالبدشکافی نشود!


نوشته شده در  یکشنبه 92/6/24ساعت  11:59 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

سایتی از همشهریان را می‌دیدم که نامه ادعایی دانشجویان دانشگاهی را برای تعویض رئیس دانشگاه، با نقل تفصیل کامل نامه بازتاب داده بود؛ بدون اینکه پاسخ‌های صریح رئیس دانشگاه را که در سایتها آمده بود درج کند!

در نظرات همان خبر،‌ چند نفر، از ریاست دانشگاهی دیگر، که استمرار ریاستش اتفاقا باب طبع ذوق سیاسی گردانندگان همان سایت بود، از ریاست دانشگاه گله کرده و خواستار تعویض آن شده بودند؛‌ (تعجب این که چنین نظری مجوز انتشار در این سایت گرفته بود؛‌ اما دلیل اجازه نشر این نظر ذیل مطلب در ادامه به خوبی روشن می‌شود).

گردانندگان سایت در پاسخ به آن چند نفر که خواستار تعویض رئیس دانشگاهی شده بودند، نوشته بودند:

سلام. لطفاً شرح مختصری از مشکلات دانشجویان دانشگاه .... را برای‌مان ارسال کنید تا به بررسی مفصل و پی‌گیری موضوع از طریق «......» بپردازیم. (محل نقطه‌چین‌ها، نام دانشگاه و نام سایت بود که حذف کردم). احتمالاً (و فقط احتمالاً) قصد داشته‌اند پس از طرح اشکالات، به پاسخهای رئیس دانشگاه در دفاع از عملکردش بپردازند.

اما سؤال مهم اینجاست که نمی‌شد درباره همان دانشگاه اول هم همین‌طور رفتار کرد و پس از طرح اشکالات، پاسخهای رئیس را هم شنید و سپس خواستار عزلش شد؟!!!

نکته کلی: متأسفانه بسیاری از ما خود گرفتار افراط و تفریطیم؛ در عین حال، دیگران را به شدت به افراط و تفریط متهم می‌کنیم. قدر مشترک همه‌مان هم این است که تاب شنیدن نظر مخالف و حتی تاب دیدن او را نداریم؛ افسوس از این همه خودمحوری و خودحق‌بینی!


نوشته شده در  شنبه 92/6/23ساعت  1:28 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در مجلس ترحیم یکی از جان‌باختگان تصادف اتوبان قم - تهران، یکی از مسئولان عزیز شهر برایم نقل کرد که یکی از راههای شهرستان، در تصادفی مشابه این تصادف و در پی آتش گرفتن ماشینی و گرفتار شدن راننده ماشین، برخی عابران عبوری، به جای کمک به دیگران، متأسفانه موبایل به دست در حال تصویر و فیلم گرفتن از کسانی بودند که زنده در آتش در حال سوختن بودند! و معدودی هم در حال سرقت اموال بازماندگان! یاد حادثه بم و حواشی آن افتادم.

إن شاء الله در حادثه اخیر چنین اتفاقی نیفتاده باشد؛ ولی برخی از ما انسان‌ها یا انسان‌نماها به کجا می‌رویم؟!!!


نوشته شده در  شنبه 92/6/23ساعت  12:8 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

خاطره زیر از زنده‌یاد جلال آل احمد به نقل از خواهرزاده ایشان (لینک مطلب):

یک دفعه مهمانی بودیم جلال پشت فرمان نشست، سیمین خانم (همسر جلال)جلوی ماشین نشست. من و یکی از رفقایش عقب نشستیم که تازه دکترای خود را از آمریکا گرفته بود  به ایران آمد گویا سابقه مبارزاتی داشت و خود را روشنفکر و صاحب حرف نشان داد از طرفی دیگر کاشف به عمل آمد دارد خود را به دربار نیز نزدیک می‌کند.

در راه یک شوخی زننده‌ای کرد دیدم دایی جلال ماشین را کنار زد، خیلی خونسرد کتش را در‌ آورد. پیاده شد. آمد سمت در عقب ماشین در را باز کرد یقه دوستش را گرفت و او را از ماشین پیاده کرد دو تا سیلی زیر گوشش نواخت دوستش به زمین افتاد و یک لگد دوباره به او زد و در را بست آمد داخل ماشین و رفت!


نوشته شده در  شنبه 92/6/23ساعت  11:37 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

امشب توفیق یافتم از برخی مصدومان حادثه تصادف اتوبان قم - تهران عیادت کنم. متأسفانه برادر بزرگ‌تر خانواده خوشنام فرزان هم جزء مجروحان تصادف است که خوشبختانه حال عمومی ایشان رضایت‌بخش است. دکتر محمد علی فرزان، عازم شهرستان برای شرکت در مراسم اولین سالگرد برادرش جواد فرزان بود که گرفتار این حادثه شد و البته از معدود نجات‌یافتگان اتوبوس تهران به اردکان و یزد بوده است.

اما این خانواده عزیز در این حادثه، مصیبت هم دیده است که برای عزیز مرحوم شده، آرزوی غفران و برای دکتر محمد علی فرزان آرزوی شفای عاجل دارم.

این حادثه به همه نشان داد که چقدر "مرگ" به همه ما نزدیک است؛ اما غفلت انسان پایانی ندارد.


نوشته شده در  سه شنبه 92/6/19ساعت  11:11 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

متنی خواندم که خیلی چسبید! پیشنهاد می‌کنم بخوانید:

به گزارش برخی سایتهای خبری،  محسن مهدیان در مطلبی با عنوان "کشور داری به سبک قبیله داری با چند مثال ساده" در صفحه گوگل پلاس خود نوشت:

اصلاح طلب ها می گویند راستگو خیانت کرد به قالیباف رای داد چون با لیست و رای اصلاح طلب ها به شورا رفته است.

فرض کنید این حرف همه گیر شود:
*مجلس اصولگرا به هیچ یک از وزرای کابینه آقای روحانی نباید رای می داد.

*مجلس اصولگرا باید بدون بررسی و چشم بسته همه لوایح دولت را برگرداند.

*در تمامی کمسیون ها باید طرح پیشنهادی اقلیت اصلاح طلب ندیده آرشیو شود.

*نماینده های شورای شهر و مجلس پیش از مشورت با رئیس حزب در هیچ جلسه ای نظر کارشناسی ندهند.

*از آنسو؛ دولت محترم هرجا بین منافع 50 و اندی درصدی که بهش رای دادند با بقیه تعارض شد باید به نفع حامیانش عمل کند.
مثلا پیشنهاد می شود یارانه نقدی را از طرفداران جلیلی بگیرد و بدهد به 50 و اندی درصدی یاران!

* همه مدیران اصولگرا از دولت اخراج شوند و جایگزین آن اصلاح طلب ها به کار گرفته شوند. نیازی به آزمون و کارآمدی هم نیست. هرکس عکس خاتمی در کیف جیبی اش داشت اصلاح طلب است و محق.

*برای تحکیم بیشتر روابط حزبی پیشنهاد می شود مردم نیز همچون اعضای شورای شهر "تفتیش رای" شوند تا 50 و اندی درصد با نشان شهروند درجه یک اعتلا یابند.

از این دست پیشنهادات باز هم هست و می شود کمپین حکومت داری به سبک قبیله داری راه انداخت.


نوشته شده در  سه شنبه 92/6/19ساعت  11:2 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

متأسفانه تعدادی از هموطنان ما در تصادفی دلخراش جان باختند. برای آنها، آرزوی رحمت الهی؛ برای بازماندگان، آرزوی صبر و برای مجروحان آروزی شفای عاجل داریم.


نوشته شده در  سه شنبه 92/6/19ساعت  12:24 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

مروری که خبرگزاری فارس بر روزنامه اطلاعات 33 سال پیش در چنین روزی داشته،‌ بس و فوق‌العاده خواندنی و عبرت‌آموز و جالب است.

یک ثروتمند در کشور با ثروت حلال وجود ندارد!

موسوی خوئینی ها نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی گفت : یک نفر از این ثروتمندان بزرگ ثروتشان حلال نیست ما در دادگاه ثروت این افراد را بررسی می کنیم . وی اظهار داشت : با محتکران و گرانفروشان باید مانند قاچاقچیان مواد مخدر رفتار کرد.

موسوی خوئینی ها گفت : شنیده ام که در اتاق بازرگانی تجار و ثروتمندان درجه اول نشسته اند ، من نمی فهمم کسی که سرمایه دار و ثروتمند در آن حد است که اگر یقینا بخواهد از راه های مشروع اسلامی ثروت به دست آورد نمی تواند این ها چطور رفته اند و آنجا نشسته اند که بازرگانی ایران را به نفع طبقات محروم سر و سامان دهند ؟

سرمایه داران را تنبیه کنیم بقیه آدم می شوند !

وی در ادامه گفت : اگر چهار نفر از این سرمایه داران و کارخانه دارانی که حقوق کارگر را نمی دادند و به جای وام دادن به آنها تنبیهشان می کردند بقیه آدم می شدند ، مسئله امنیت درست ولی اجازه به محتکر و گران فروش دادن برای دزدی و ضد انقلابیگری بیشتر امنیت جامعه را به خطر می اندازد . وقتی در جامعه ای به راحتی گرانفروشی و احتکار انجام می گیرد دیگر امنیتی وجود ندارد که به خاطر حفظ آن بخواهیم کسی را تنبیه نکنیم.

عده ای می گویند کار فرهنگی کنید !

خوئینی ها مبارزه با احتکار را با مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد مقایسه کرده و گفت : عده ای می گویند چرا به جای این که با ریشه ها مبارزه کنید و زمینه های اجتماعی اعتیاد را از بین ببرید با معتادها مبارزه می کنید و از این مهملات ، اگر چند تای اینها را بگیریم ادب بکنیم بقیه حواسشان جمع می شود.

بنده هیچ حاشیه‌ای اضافه نمی‌کنم؛ و البته نیازی به حاشیه هم ندارد! چنان گویاست که هر توضیحی اضافه به نظر می‌رسد!


نوشته شده در  سه شنبه 92/6/19ساعت  11:54 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

همه حیثیت شعار "زنده باد مخالف" تا عملکرد " زنده، باد کنی مخالف!" را در خبر زیر بخوانید:

جلسه فوری و اخراج راستگو از حزب کار/ سنگالیزاسیون بخاطر رای ندادن به محسن هاشمی


هنوز چند ساعتی از جلسه انتخاب شهردار جدید پایتخت نگذشته بود که هم‌حزبی‌های الهه راستگو سراسیمه به صورت "مجازی" دور هم جمع شدند و رای به اخراج او از حزب دادند!

به گزارش سرویس سیاسی جهان نیوز، چون فرصت جلسه حضوری نبود، اعضای "حزب اسلامی کار" این تصمیم را در جریان یک "تلفن کنفرانس" اتخاذ کردند.جلسه آنقدر فوری و تصمیم به اندازه‌ای شدید بود که گمان می‌رفت به تاخیر انداختن بررسی اقدام الهه راستگو هرگز جایز نیست.

اما ‘خطای غیرقابل گذشت’ خانم راستگو که سابقه سال‌ها همکاری و تلاش وی را از یاد دوستان اصلاح‌طلبش برد، چه بود؟ "رای سفید" در جلسه انتخاب شهردار پایتخت.

این اقدام برای حزب اصلاح طلب هرگز قابل هضم نبود. ساعاتی بعد و با اخراج راستگو از حزب مشخص شد رای اصلاح طلبان به کسی غیر از محسن هاشمی(منفور و دشمن سال‌های نه چندان دوردوم خرداد‌ی‌ها) خیانت به جریان اصلاحات و کمترین تاوانش اخراج و طرد از حزب است. حتی اگر شناخته شده‌ترین عضو حزب هم باشی!

برخی از اصلاح طلبان مدعی اند که راستگو به قالیباف رای داده است.

یک منبع آگاه در حزب اسلامی کار، به روزنامه اصلاح طلب بهار گفته است: "خبر اخراج راستگو صحت دارد و قرار است روز دوشنبه در شورا پیگیری شود. به اتفاق آرایی که تلفنی و با هماهنگی دبیر کل و اعضای اصلی این حزب انجام شده، الهه راستگو رسما از حزب اخراج شده است. به گفته این منبع آگاه، عملکرد راستگو در انتخاب شهردار و رئیس شورای شهر ربطی به این حزب ندارد."

خانم راستگو نماینده اصلاح‌طلب ادوار مجلس شورای اسلامی، پیش از این سخنگوی سابق، رئیس سازمان زنان و عضو شورای مرکزی حزب اسلامی کار بوده است.

اما اخراج فوری وی از حزب متبوعش نشان داد که اصلاح طلبان حتی تحمل نظر متفاوت فعال باسابقه و شناخته شده خود را هم ندارند چه رسد به سیاسیون غیراصلاح طلب.


نوشته شده در  دوشنبه 92/6/18ساعت  12:1 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

چه خوش سرود شاعر که:

شرمنده در ولادتتان نامرتبیم/

این روزها عجیب پریشان زینبیم


نوشته شده در  شنبه 92/6/16ساعت  4:35 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]