سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امروز یکشنبه 29 اسفند ماه، ساعت 4 و 50 عصر افتخار داشتم اولین ماشین در نوار ترافیک باشم بدون فاصله و دقیقاً پشت سر ماشین جمع آوری و حمل زباله شهری؛ و حد فاصل میدان شهدا تا پیچ فاضل را چنین طی کردم!

جالب بود ماشین حمل زباله، بی خیال ترافیک، وسط خیابان لحظه به لحظه، ترمز می کرد و کارگران، آشغالهای دو طرف را بر می داشتند؛ جالب تر، این بود که کارگران، در حال جمع آوری آشغالهای هر دو طرف خیابان بودند! (توجه بفرمایید هر دو طرف خیابان پر تردد حد فاصل میدان شهدا تا پیچ فاضل!)

(اگر شهرداری تکذیب می کند و اگر ممکن است شهردار یا نماینده حقوقی ایشان، شکایت نشر اکاذیب کند، لطفاً قبلاً دوربینهای مسیر را بررسی کنند!)

در شهرهای بزرگ، برای رعایت جوانب مختلف، از جمله بهداشت محیط، حفظ منظر شهری، پرهیز از ترافیک و مسائل متعدد دیگر، ساعت جمع آوری زباله خانگی از ساعت نه شب شروع می شود!

آن وقت در این شهر پر هیاهو و پر کبکبه و پر دبدبه و پر فیس و پر افاده ، در یکی از اصلی ترین خیابانهای شهرش، همه این تدابیر شهرهای کلان، به مسخره گرفته می شود!

آخر کسی نیست به این همه مسئول پرادعا و پرهزینه مدیریت شهری تفهیم کند که آقاجان! این ساعت و این مدل جمع کردن زباله، با کدام هنر و مدل مدیریتی سازگار است؛ اصلاً مدیریت شهری به جهنم! سلیقه هم خوب چیزی است؛ حتی اگر خیلی کم باشد!

اگر مدیریت ندارند، حداقل کمی سلیقه خرج کنند!


نوشته شده در  یکشنبه 95/12/29ساعت  11:24 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

امروز آقایی تماس گرفته بود و شکایت داشت از عملکرد شهرداری در استقرار کیوسکهای فروش یکی از شرکتهای تولید محصولات کنجدی در سطح شهر و مراکز عبور مسافران نوروزی!

می گفت جمعی از تولیدکنندگان محصولات کنجدی شهر، به عملکرد شهرداری و تبعیض و عدم شفافیت در این خصوص اعتراض داریم.

می گفت به شهرداری هم اعتراض خود را انتقال دادیم؛ اما گفتند مزایده بوده و در سایت شهرداری درج شده بوده است. فلان شرکت پنجاه میلیون داده و کیوسک زده! می گفت هر چه در سایت شهرداری گشتیم، چیزی مبنی بر مزایده غرفه و کیوسک عرضه محصول در شهر چیزی ندیدیم.

حتی این آقا مدعی بود برخی بزرگان شهرداری جواب نامربوط هم داده اند! چون حوصله شکایت و دادگاه رفتن نداریم، تفصیل بیشتری نمی نویسیم؛ اما شماره و نام و ساعت تماس این عزیز را یادداشت کردیم تا اگر شکایتی در کار بود، شاهدی داشته باشیم!

وعده کردیم اعتراض ایشان را طی یادداشتی منتشر کنیم؛ هر چند مطمئن هستم فایده ای ندارد! شهرداری اردکان و شفافیت؟! چه خیال باطلی!

جایی که شورای شهر که موظف است مصوبات خود را به اطلاع عموم برساند و چنین وظیفه مشخصی را انجام نمی دهد، انتظار شفافیت از شهرداری، خیال خام پروردن نیست؟!


نوشته شده در  یکشنبه 95/12/29ساعت  10:53 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

فلکه آزادی یا همان میدان انار بیش از شش ماه در گیر و دار تخریب و نوسازی بود؛ کار ندارم به این که با این همه هزینه، بهتر از اول شد یا نه؟ اما، اگر هدف خرج کردن پول بیچاره بود، حتماً محقق شد!

فلکه شفق، فلکه ای در همان نزدیکی و با متراژی بیشتر از میدان انار، دروازه ورودی به شهر از مسیر یزد است.

شش روزه، خراب و بازسازی می شود! به هزینه ای به مراتب کمتر و سرعتی شبیه معجزه؛ چرا که شاید انتخابات شوراها نزدیک است!

و کار ندارم که در میدانی، سنگ جایگزین جدول سیمانی میشود و در فلکه دیگر، جدول سیمانی جایگزین سنگ می شود! روح پت و مت شاد!

  از این دو موضوع می گذرم که محور اصلی یادداشت حاضر نیست!

نکته مهمتر این که: میدان انار برای زیبایی شهر مهم تر است یا فلکه شفق که کنار پایانه مسافری و وردی شهر از سمت جنوب است؟! فکر نکنم کسی تردید کند که فلکه شفق مهم تر است؛ مگر ...

خب با این وجود، 1. یا این همه هزینه در فلکه انار حیف و میل مال مردم بود؛ چرا که شاید یک صدم آن در فلکه مهمتر شفق مصرف نشد!

2. و یا این که حیف و میلی در فلکه شفق صورت گرفته است؛ چون اگر مخارج میدان انار معقول بود، قطعاً مخارج فکله شفق به خاطر عجله، حیف و میل بیت المال است؛ چرا که برای دروازه ورودی شهر، کاری شایسته و مناسب انجام نشده و احتمالاً شهردار بعدی پیکور به دست به جان بافته های این شهردار در میدان شفق خواهد افتاد!

شاید بپرسید به چه منطقی؟ پاسخ این است: با منطق همین شهردار در تخریب و نوسازی فلکه انار و میدان آیت الله خاتمی و فلکه شفق و...


نوشته شده در  جمعه 95/12/27ساعت  5:2 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

جناب شهردار اردکان!

شنیده شده که معاون عمرانی حضرتعالی با دستور سازمان بازرسی، حق ندارد با شهرداری قرارداد داشته باشد.

همچنین شنیده شده، پیرو این منع و ابلاغیه قانونی، حضرتعالی، ایشان را به عنوان مشاور خود منصوب کرده اید.

همچنین شنیده که به خاطر مشاور بودن، به عنوان حقوق بگیر شهرداری اردکان در لیست بیمه به عنوان طرف قرارداد شهرداری هم قرار دارد.

برای این که متهم به نشر اکاذیب نشویم، چند سؤال صریح مطرح می کنم:

1. اصل این مسأله در قالب سه " شنیده" صحت دارد؟

2. در صورت صحت شنیده اول و شنیده دوم و سوم، آیا اقدام شما، خلاف دستور و منع قانونی و بازی با قانون، محسوب نمی شود؟

نگارنده تا حد امکان بررسی کرده و این شنیده ها را قریب به واقعیت می داند؛ اما با این وجود، در هر ساعت از شبانه روز آماده درج سریع هرگونه تأییدیه و تکذیبیه و توضیح شهردار، روابط عمومی شهرداری، حراست شهرداری، شورای شهر یا شخص معاون سابق عمرانی است.


نوشته شده در  یکشنبه 95/12/22ساعت  10:3 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

گویند منگی بر روی شکم (دمر) خوابیده بود و از جویی، آب می نوشید! حکیمی او را دید و بر او بانگ زد:  اینگونه آب نخور؛ که عقل را زایل می کند!

منگ سر برداشت و هاج و واج پرسید: عقل دیگر چگونه موجودی است؟! حکیم در پاسخ او درماند! ظریفی به داد حکیم رسید و به منگ گفت:

خطاب حضرت حکیم با تو نبود! آسوده باش و هر چه خواستی، همینگونه، آب بنوش! گوارای وجودت باد!

****

خیابان امام جعفر صادق علیه السلام دیلم هنوز به پایان نرسیده که از کسی شنیدم طرح تعریض چهار متر از دو طرف خیابان در دستور کار است و جواز ساخت در این چهار متر داده نمی شود!

****

بی هیچ مناسبتی، یاد بیتی از ایرج میرزا افتادم که سروده: بیچاره کسی که گرفتار عقل شد ....

(اجازه بدهید مصراع دومش را ننویسم! اندک جستجویی در فضای مجازی، آنها را که مصراع دوم را نمی دانند، محظوظ خواهد کرد! و آنها که مصراع دوم را می دانند، پیشاپیش سرورناک شده اند!)


نوشته شده در  شنبه 95/12/21ساعت  10:53 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

کارخانه سهاسرام و تعطیلی و تعویق چند ساله حقوق کارگران آن یکی از مشکلات کهنه اقتصادی و اجتماعی این شهر است.

شنیده می شود اخیرا تلاشهایی برای حل این مشکل در جریان است؛ که ان شاء الله به زودی به ثمر برسد و حقوق کارگران پرداخت شود.

اما متأسفانه، شنیده می شود که حل این مشکل با سفارش و رانت، در حال تبدیل شدن کارخانه سهاسرام به عنوان لقمه چربی برای برخی نورچشمی هاست!

اگر لازم شد، اطلاعات تفصیلی تر هم میتوان جمع آوری و ارائه کرد؛ از این قبیل که بهای کارخانه، از آپارتمانهای به فروش نرسیده فلان خریدار، تهاتر شود یا فلان مسئول از طریق واسطه در حال رسیدن به منویات خود است!

اما قبل از این که این کارخانه و حقوق سهامداران، در باندهای مافیایی قدرت و ثروت حل شود، میتوان این پیشنهادات را عملی کرد و حقوق کارگران را هم پرداخت:

1. کارخانه به عنوان شرکت سهامی عمومی تبدیل شود و شش هزار سهم کارخانه به مزایده عمومی گذاشته شود تا مردم این شهر و احتمالا کارگران بستانکار همان کارخانه به عنوان سهامدار، در مالکیت کارخانه سهیم شوند و کارخانه دوباره به مدار تولید برگردد.

2. کلیه املاک و تأسیسات و دستگاههای کارخانه (که ظاهرا پاسخگوی تمام بدهی های آن هست) به قیمت کارشناسی به مزایده عمومی گذاشته شود. این همه کارخانه کاشی در حال خرید و فروش است؛ این کارخانه هم در همان مدار طبیعی و سالم قرار گیرد تا حرف و حدیثی باقی نماند.

شنیده می شود برخی در حال حمایت از همان باند و تدارک حل مشکل از طریق تبدیل این لقمه گلوگیر به لقمه چربی برای برخی نزدیکان خود هستند؛ و عجله دارند که قبل از اتمام دوران دولت حاضر و حضورشان در منصب دولتی، این کار را به سامان برسانند.

فعلاً این اشاره کافی است؛ در این باره در آینده نزدیک شاید نکات بیشتری مطرح شود.


نوشته شده در  شنبه 95/12/21ساعت  12:30 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

سه کارگر مأمور شدند؛ یکی کانال حفر می کرد، یکی لوله گذاری می کرد و دیگری پر می کرد!

شهروندان روزی دیدند که یکی کانال حفر می کند و دیگری آن را پر می کند؛ بدون این که لوله ای گذاشته شود!

یکی با صد ترس از شکایت به جرم نشر اکاذیب و تهمت افترا و توهین و ...، به خود جرأت داد و به دیوار(!) گفت: اگر این جا لوله لازم نیست، پس چرا کانال حفر می کنید و دوباره پر می کنید؟!

و آقا بالاسر کارگران گفت: آقا دخالت نکن! لوله هم لازم است؛ اما کارگری که مأمور لوله گذاری بوده امروز نیامده؛ ما که نمی توانیم کارمان را تعطیل کنیم!

*****

سنگفرشهای نوساز پیاده روی خیابان شهید موسی کلانتری، برای کابل مخابرات یا فیبر نوری تخریب می شود؛ چون شهرداری حاضر نبوده بالاتر از نوک دماغش را ببیند و با سازمانها، رایزنی کند تا اگر طرحی دارند، اجرا کنند! و امروز صبح دیدم به جان سنگفرشهای خیابان صدرآّباد هم افتادند و همت کردند که یک روزه همه بافته های شهرداری در موزاییک فرش کردن را پنبه کنند!

شاید هم ادارات حاضر نبودند طرحشان را اجرا کنند؛ و شاید هم سایر ادارات تا نوک دماغشان را ندیدند و طرح یکساله نداشتند؛ چه رسد به برنامه دو ساله و پنج ساله و ده ساله!

و بیچاره مردمی که باید هزینه این مدیریت تهوع آور شهری را بپردازند؛ یا از جیبشان یا از بیت المال که متعلق به آنها است!

شک ندارم هیچ مدیری به خاطر این پت و مت بازی، ریالی از جیب شخصی نمی پردازد؛ بلکه حقوق میلیونی و پاداش و کارانه خود را سر موعد خواهد گرفت  در تودیع، به عنوان قهرمان ملی بر سر مردم منت هم خواهد گذاشت!

و ما می مانیم و تحمل این مدیریت تهوع آور شهری! خدا به ما صبر بدهد! و البته کمی عقل و یک نوک سوزن مدیریت به برخی مدیران ناکارآمد!


نوشته شده در  سه شنبه 95/12/17ساعت  8:29 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

شنیدم و در خبرها خواندم و عکسهایش را دیدم که جناب فرماندار و برخی مسئولان محلی ردیف شدند و رفتند تیراندازی با کمان.

و البته سایت فرمانداری اردکان این خبر را پوشش نداده بود.

نمیدانم که در ساعت اداری رفتند یا بعد از آن؛ اما امیدوارم مثل کیک جشن تولد جناب فرماندار نشده باشد که خودجوش بوده و چراغها را در مکان اداری و ساعت اداری خاموش کرده باشند! چون ممکن پرتاب تیر در تاریکی خطراتی داشته باشد!

و البته چند روزی است در حال تمرین خوش بینی به خود هستم تا بتوانم باور کنم که ان شاء الله در ساعت اداری نبوده است! خدا از همه ما و شما قبول کند ان شاء الله.


نوشته شده در  یکشنبه 95/12/15ساعت  12:41 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

خبری در یکی از سایتهای محلی (اردکان گویا 95/12/9 شناسه خبر 27227242) خواندم با عین این متن که جناب شهردار افاضه فرمودند که: خوشبختانه در طول 2 سال گذشته شهرداری توانسته نمره قابل قبولی را از دید شهروندان کسب کند.

و اکنون سوال این است که منظور شهردار از شهروندان کیست و چیست؟ که به این سفتی به شهرداری اردکان نمره قابل قبول دادند! و از نگاه شما، تا چه نمره ای قابل قبول محسوب می شود؟!

جناب شهردار! معمولاً خودشیفته ها از خود تعریف می کنند؛ شما وظایف قانونی خود را انجام دهید و از مرزها و ممنوعیتهای شرعی و قانونی و اخلاقی عبور نکنید؛ قضاوت رضایت یا نارضایتی با خود شهروندان!

جناب شهردار! اجازه بدهید بنرهای خودجوش ایام راهپیمایی، رضایت خود را از عملکرد شما اعلام کند؛ و شما به تنهایی سخنگوی جناح متشکران نباشید؛ که باید پذیرفت این دسته گل برای خود فرستادن، کمی مشکوک خواهد بود!

جناب شهردار! از طیفهای مختلف درباره میزان رضایت از عملکرد شورا و شهرداری نظرسنجی شده و می شود؛ آیا از آن آمارها هم خبر دارید؟!

و در نهایت، جناب شهردار! قدیم ها گفتند و امروزه هم می گویند که: خود گویی و خود خندی، به به چه هنرمندی!


نوشته شده در  سه شنبه 95/12/10ساعت  11:50 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در این شهر، با هیاهو و رفتار چندش برانگیز سیاسی و حزبی، سخنرانی فردی لغو می شود و یکی از بهانه ها این است که داوطلب انتخابات شوراهاست! (فردی که احتمال کاندیدا شدنش در انتخابات شوراها به نظرم، نزدیک صفر است!)

اما در همین شهر افسار گسیخته، شهرداری در آستانه انتخابات شوراها، عملکرد خودش را که با پول همین مردم بوده، با بنرهای کذایی، به رخ مردم می کشد!

و در واقع از بیت المال، برای اعضای شورایی که به احتمال بسیار زیاد، اغلب یا همه آنها، کاندیدای شورای بعدی هم هستند، تبلیغات راه می اندازد!  هیچ کسی در این شهری خفقان زده، اعتراض نمی کند که جناب شهردار! این تبلیغ، آن هم از بودجه مردم، برای اعضای شورا نیست؟!

اگر هدف، اطلاع رسانی از خدمات است، آیا همین امکانات رایگان در اختیار مخالفان هم قرار می گیرد تا حیف و میلهای بیت المال را هم به رخ مردم بکشند تا مردم در میان آگاهی از خدمات و حیف و میلها، تصمیم بگیرند که به این افراد، مجدداً رأی دهند یا نه؟!

جناب شهردار! اگر هدف، اطلاع رسانی است، چرا این اطلاع رسانی برای بعد انتخابات شوراها تدارک نشده است؟!

و هیأت نظارت بر انتخابات شوراها هم که زیر نظر نماینده مجلس است، آیا به این کار راضی است و شریک قافله است؟!

یا اگر مخالف است و آن را هم تبلیغ زودهنگام و هم تبلیغ از بیت المال، برای منافع افراد خاص می داند، چرا هیچ واکنشی ندارد و صدایی بلند نشده است؟!

و اگر صدایی بلند شده، چرا اطلاع رسانی نشده تا مردم امیدی به بی طرفی این هیأت نظارت بر انتخابات داشته باشند؟!

و راستی، چه جک بازاری است این شهر؟!


نوشته شده در  یکشنبه 95/12/8ساعت  10:21 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]