سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یکی از خوانندگان، البته فکر کنم کاملاً هدایت شده، چنین نوشتند:
حاج آقا سلام
ما شنفتم شما یکی پرونده تو شهرداری دارین که کاردون گیره و تا اون حل نشه شهردار و شهرداری و شورای شهر بد هستند. درسته؟
و اما پاسخ بنده:
سلام. کاملاً به اشتباه به عرض رساندند.
اولا زمینی بوده که شراکتی مال پدرم و عمویم هست و بنده دنبال کارهای اداری آن بودم.
ثانیاً کار شهرداری گیر مالک بوده که برای احداث خیابان نیازمند اجازه و توافق با مالک بوده است. نه اینکه مالکان، کارشان گیر شهرداری بوده است!
ثالثاً اگر تلاش شخص بنده نبود مالکان محترم به شرایط ظالمانه شهرداری رضایت نمی دادند. مثلاً طبق قانون کوچه شش متری مجاز است، اما شهرداری بر کوچه هشت متری در ملک اصرار کرد و مالکان را راضی کردم. سابقه پرونده را از آقای مهندس اولیاء که آن زمان متصدی کار توافق با مالکان در شهرداری بود، بپرسید.
رابعاً سابقه پرونده کاملا روشن است و چیزی برای حل شدن یا نشدن باقی نمانده است.
خامساً حدود دو سال است که این پرونده تمام شده است؛ و اسناد اصلاحی ثبتی هم صادر شده است.
سادساً از تاریخ توافق تاکنون بارها هر دو مالک به من گفته اند چرا پادرمیانی کردی و توافق شهرداری را به ما تحمیل کردی؟!
سابعاً هیچ ربطی به شهردار جدید نداشته است.
ثامناً بهتر است راه بهتری برای این افتضاح و آبروریزی خود پیدا کنند. این دستاویز، نمیتواند گند افتضاح ماشین نود میلیونی را بپوشاند!

نوشته شده در  شنبه 94/11/10ساعت  1:57 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]