سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امشب در ابتدای جلسه شرح دعای کمیل، از رفتار و تقوای کمیل و درسهایی که از مولا آموخت، گفتم و عذرخواهی کردم که ذائقه مردم را تلخ میکنم و به موضوع مصوبه ماشین نود میلیونی شهرداری پرداختم.

نگاههای عصبانی و اعتراض آمیز مردم و تعجب حاضران از این مصوبه، کاملاً طبیعی بود.

پس از پایان صحبتم، واکنشهای زیادی شنیدم؛

یکی باور نمیکرد و میگفت شایعه است برای تخریب اعضای شورای شهر و شهردار. پیامک چند نفر از اعضای شورای شهر که خبر را تأیید کرده بودند، نشان دادم.

یکی گفت عوارض ماشینها را زود بپردازید تا شهرداری کار خرید ماشینش به در بسته نخورد!

یکی گفت اینها که اینقدر پول مفت دارند، چرا یک ذره با مردم راه نمیایند؟!

یکی گفت این قدر دست انداز ناجور ساختند که دیگر برای خودشان هم راه رفتن در شهر، سخت شده!

یکی گفت موتورسیکلت قدیمی شهردار را به قیمت مناسب میخرم!

یکی گفت خوب شد اینها وکیل و وزیر نشدند!

یکی گفت مگر طرف قبلش چه کاره بوده؟! گفتم کارمند ساده فرمانداری؛ و البته باورش برایش سخت بود!

یکی گفت مگه از دماغ فیل، همین یک دونه پف فیل افتاده؟!

و البته در این جمع بیش از صد نفری، یک نفر، فقط و فقط حتی یک نفر، پیدا نشد که این تصمیم را عاقلانه بداند!

و البته همه این واکنشها، شخص بنده را مصمم تر کرد تا هر تریبونی پیدا کردم، عملکرد درخشان شورای شهر را به گوش مردم برسانم؛ تا هر کسی به هر طریقی میداند اعتراض خود را به گوش مسئولان برساند.

البته یادم رفت در دعای پایانی بگویم که خدایا ما را ببخش که چنین افرادی را با رأی خود انتخاب کردیم که این چنین بی مهابا برای بیت المال تصمیم می گیرند!

و البته یادم رفت از ساحت امیرمؤمنان امام علی علیه السلام عذرخواهی کنم که افرادی را با رأی خود بزرگ کرده ایم که تصمیمشان، نشان داد حتی تاریخ رفتار حضرت در حکومتداری را هم نخوانده اند!

و البته یادم بود و به حاضران گفتم که با چشمان باز، دوره بعد، افرادی را انتخاب کنید که شرمنده مصوبات آنها نباشید!


نوشته شده در  جمعه 94/11/9ساعت  12:11 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]