سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمی‌دانم چرا بسیاری از ما نادانسته‌هایمان را به عنوان اشکالات قابل توجه، منتشر می‌کنیم و حاضر نیستیم ابتدا تحقیق کنیم و اگر به نتیجه نرسیدیم، آن گاه اشکال‌پراکنی کنیم؟!

حتی بدتر از آن، پس از چندی، وقتی که مطلب برایمان روشن شد، حاضر نیستم حتی به کنایه هم که شده، آنچه گفته‌ایم را پس بگیریم!

این اشکال خودحق‌پنداری (همان خودمحوری یا غرور یا هر چیز دیگری آن را بنامیم)، یقه بسیاری از ما را محکم چسبیده و ول نمی‌کند.

متأسفانه این خود‌حق‌پنداری، در بسیاری از مواقع باعث می‌شود، برای دیگران هم تعیین تکلیف کنیم.

در فرهنگ دینی، حق مطلق و حق محض، خداوند است و هر آنچه از منبع علم و کرم خداوند سرچشمه بگیرد؛ هر چند ممکن است عقل بشر به آن قد ندهد!

گونه بسیار عجیب و البته تأسف‌بار خود‌حق‌پنداری، در جایی ظهور می‌کند که انسان، عقلش را در برابر حکمت خداوند، عَلَم کند و دستورات الهی را با دستاویز فهم ناقص خود،‌ گرفتار قید و تبصره و محدوده نماید.

کم نمی‌بینیم کسانی که می‌گویند "مهم نیست" یا "یک شب است" یا "خدا می‌گذرد". در نگاه این افراد لابد خدا یادش رفته تبصره‌ها و استثناها را بفرماید! و شاید این افراد را باید مدعیانِ عاقل‌تر از خدا نامید!

نمونه جالب‌تر و مصداقی، این که اخیراً جایی خواندم که فردی که نتوانسته کلام خدا را بفهمد، اعتراض کرده که چرا خدا این همه بد و بیراه به یکی از مخالفان اسلام گفته! جل الخالق!


نوشته شده در  پنج شنبه 91/11/12ساعت  11:45 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]