فکر میکنم غالب افرادی که با خرید سر و کار دارند به موضوع زیر برخوردهاند و به تناقض و پارادوکس رفتاری برخی از فروشندگان رسیده باشند:
وقتی جنسی گران میشود، اغلب مغازهدارها حاضر نیستند آن را به قیمت قبلی بفروشند و میگویند: ما باید همان کالا را با قیمت گران بخریم و اگر بخواهیم کالای موجودی قبلی را با قیمت قبلی بفروشیم، پس از چند سال سرمایهمان صفر میشود! جدای از این که میگویند ما جنس را به قیمت روز میفروشیم؛ که عین انصاف است! به نظر اولیه، ادعای بسیار روشن و قابل دفاعی است. اما ...
اما... اگر جنسی ارزان شود (که کمتر اتفاق میافتد؛ بلکه وقتی قیمتی مثلاً 80 درصد بالا میرود و 30 درصد پایین میآید)، همان فروشندگان محترم حاضر نیستند جنس را به قیمت روز بفروشند و میگویند ما گرانتر خریدهایم و تا موجودیمان تمام نشود و به قیمت جدید خرید نکنیم، قیمت را به نرخ روز تبدیل نمیکنیم!
مشکل اصلی آن است که دو طرف این ادعا را چگونه با هم جمع کنیم؟! اینجاست که به مثال معروف شتر مرغ میرسیم که وقت کار و بار، مرغ است و وقت تخم، شتر است! (هر چند این هم تهمتی به شترمرغ است و اقدامات اساسی در راستای اثبات مرغ بودن دارد!)