سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیروز عصر حدود ساعت هشت تازه رسیده بودم خونه. مشغول چای و کنترل به دست، چرخی در شبکه‌های تلویزیونی. حاصل دو دقیقه تلویزیون دیدن ما، حرص خوردن بود. شبکه سه فیلمی داشت که ظاهرا پلیسی. در صحنه‌ای که دیدم چندین پلیس مرد دنبال یک مرد مجرم فراری. تا اینجا مشکلی نداشت.

مجرم به راحتی از دست دهها پلیس مرد فرار می‌کند و به نحو معجزه‌آسایی در آخرین لحظات،‌ خودش را از دست آنها نجات می‌دهد. در آخرین لحظه ضربه شدیدی شبیه کاراته او را سرنگون می‌کند. تصویر زوم می‌شود روی چهره زننده ضربه. تنها یک زن در میان پلیس‌هاست و همان یک نفر زن در ضربه‌ای نادر و شاهکار، مجرم را سرنگون می‌کند و دستگیر می‌شود!

والله نمی‌دونم اسم این کار رو چی میشه گذاشت؟! تهاجم، شبیخون، ....

خاموش کردن تلویزیون حداقلش اینه که اعصاب راحت‌تری به ارمغان می‌آورد! دانشگاه ملی گاهی تعطیلات هم می‌خواهد!


نوشته شده در  دوشنبه 91/3/22ساعت  12:31 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]