سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توضیح ضروری آغازین این که فقر چیز بدی است. باید برای رفع آن کوشید و رفاه نسبی را برای همه فراهم کرد. برنامه‌ها و وظایف مالی که اسلام مقرر کرده، در این راه نتایج خوبی دارد؛ به شرطی که مسلمانان به لوازم ایمانی خود عمل کنند.

اما نسبت فقر با کفر و بی‌ایمانی چیست؟ معمولاً به این روایت استناد می‌شود که «کاد الفقر أن یکون کفراً»، چه نزدیک است که فقر به کفر بینجامد و نتیجه می‌گیرند که فقر به بی‌ایمانی منجر می‌شود. به بررسی سندی روایت نمی‌پردازم. اما در مقابل این روایت، بیشترین ایمان‌آورندگان به انبیاء و پیامبر اسلام از فقرای جامعه بوده‌اند. بهترین یاران پیامبر از سلمان و مقداد و ابوذر و عمار و ... همه از فقرای به نام جامعه خود بودند. باید به این نکته هم توجه شود که در قرآن می‌خوانیم «إن الانسان لیطغی أن رآه استغنی». یعنی با احساس ثروتمندی، انسان سر به طغیان می‌گذارد!

در نتیجه فقر در ذات خود به بی‌دینی نزدیک نیست؛ همچنان که ثروت در ذات خود به دین‌داری منتهی نمی‌شود. هر کدام از فقر و ثروت می‌تواند با ایمان همراه باشد که کم سراغ نداریم، همچنان که هر کدام از فقر و ثروت می‌تواند با بی‌تقوایی و بی‌دینی همراه شود.

در پایان هم اضافه می‌شود که معمولاً در جامعه بیش از آن که تبعات منفی فقر را ببینیم، شاهد تبعات منفی طغیان در اثر احساس ثروت هستیم.

برای ریشه‌کردن فقر باید کوشید اما اینکه احساس کنیم ریشه‌کنی فقر، ایمان و تقوا را به همراه خواهد داشت، خیال خامی است.


نوشته شده در  چهارشنبه 91/2/6ساعت  3:38 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]