سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به مناسبت بازگشایی مدارس، یادداشتی در این باره تقدیم می کنم.

 اول این که نمی دانم اسم "غیر انتفاعی" را از کجا آوردند و با چه مناسبتی بر روی این گونه مدارس پولی یا بنگاههای اقتصادی در حوزه آموزش گذاشتند ؟ جهت اطلاع بیشتر با معنای تخصصی این واژه حداقل ویکی پدیا را ببینید.  دوم اینکه با این کار باب جدیدی برای تفاخر و کلاس گذاشتنهای بی مورد باز کرده و کمبود موضوع را در این باره جبران کردند. سوم این که نمی دانم چرا تا حالا کسی حاضر نشده به بررسی مقایسه ای و علمی مدارس در گونه های مختلف آن بپردازد و خبر آن را در سطح جامعه منتشر کند؟!  آفات اخلاقی و غروری که برای برخی از دانش آموزان این گونه مدارس وجود دارد در جای خود نیاز به بررسی گسترده تری دارد.

پسرم به خاطر اینکه 15 روز دیرتر از اول مهرماه به دنیا آمده، مجبور است امسال در پیش دبستانی شرکت کند. با اینکه از کودکی در کلاسها و فضای مهد کودکهای خصوصی بوده، اما امسال را شاگرد دبستان دولتی خواهد بود. خواننده محترم مجاز است هر تفسیری از این تصمییم داشته باشد! البته نمی دانم چرا گفته اند که از سه شنبه بیایند سر کلاس.

مطلبی را که در ادامه می خوانید به طور کامل از یک وبلاگ نقل می شود و البته بدون ذکر نام: تا قبل از اینکه برای رفتن به مدرسه دولتی اقدام کنم تصور خاصی در موردش داشتم. فکر می کردم که مدرسه دولتی یه مدرسه درب و داغون و کثیفه که ضعیف ترین بچه ها رو تو خودش جا داده ، معلماش کاری به کار بچه ها ندارن و از اونجایی که حقوقشون (طبق گفته همیشگیشون) پایینه ، فقط درس می دن و میرن و کاری به کار بچه ها ندارن و آخر ترم هم الکی نمره خیرات می کنن !

این تصور ادامه داشت تا وقتیکه برای امتحانات نهایی سال سوم به یه مدرسه دولتی رفتیم. برام خیلی جالب بود که ببینم این مدرسه اینقدر از لحاظ امکانات جلوه ولی مدرسه "غیرانتفاعی"ما که میلیون میلیون به خاطرش دادیم حتی یه کلاس کامپیوتر درست و حسابی هم نداره! خیلی از بچه های اونجا زرنگ تر از ماهایی بودن که همیشه سرمون رو بالا می گرفتیم و مدرسه" غیرانتفاعیمون " افتخار میکردیم ! خلاصه از اونجایی که می خواستم از زیر فشار الکی مدرسه غیرانتفاعی فرار کنم ، رفتم و توی یکی از مدارس دولتی ثبت نام کردم .

اولین چیزی که اونجا توجهم رو جلب کرد این بود که از ما فقط 15 هزار تومان طلب کردن و بعدش هم توی همون روزای اول گفتن که 50 هزار تومان برای کلاسهای فوق العاده دیفرانسیل و البته کمک به مدرسه بیارید ( اگه می خواهید توی کلاسای فوق العاده شرکت کنید ) واقعا جالب بود ! توی مدرسه قبلی میلیونها تومان پول میدادیم و بازم برای فوق العاده جدا جدا پول میدادیم و  البته توی جلسه اولیا و مربیان برای کمک به مدرسه باباهامون رو نشون می کردن و صد البته  به 50 هزار تومانی هم که تازه کلّیش هم مال کلاس فوق العاده دیفرانسیل بود ، اکتفا نمی کردن !

مدرسه"غیرانتفاعی " ما یه مدرسه کوچیک و قدیمی بود یا بهتره بگم  یه خونه ای بود که چند دهه پیش ساخته بودنش و صاحباش تازه به این نتیجه رسیده بودن که "وای که چقدر به درد مدرسه شدن می خوره!!!!"

اینجا توی مدرسه دولتی ، معلمها همون معلمهایی هستن که توی مدرسه غیر انتفاعی درس می دادن و خیلی از بچه ها هم همون بچه هایی هستن که توی مدرسه غیرانتفاعی درس می خوندن ولی ...


نوشته شده در  یکشنبه 90/7/3ساعت  3:29 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]