یکی از کسانی که سلام و علیکی با هم داریم قبل از عید گفت میخواسته برای تعطیلات نوروز بره یکی از کشورهای اروپایی، اما چون تورها در این وقت سال قیمت بالایی دارند منصرف شده؛ منصرف شدنش رو تحسین کردم اما نه به خاطر دلیلش که فرار از هزینه زیاد باشه! تحسین بنده فقط چند ثانیه طول کشید؛ چون ادامه داد که برای اواخر فروردین قصدش را عملی خواهد کرد.
صحبت را با چند سؤال از وی پایان دادم. سوالهایی که جواب تمامش منفی بود و با این حال بر قصد سفرش استوار ماند. نمیدانم چرا؟ شاید تب مصرف کالای خارجی به تورهای خارجی هم سرایت کرده باشد.
از او پرسیدم: آیا زیباییهای ارس و سهند و سبلان و دنا را دیدهای؟ آیا جنگلهای حرای قشم و چشمههای گل جوشان سیستان را دیدهای؟ آیا در جاده آستارا / اردبیل، اسالم / خلخال، سپیدان / نورآباد و جنگل گلستان و جواهر ده مکثی داشتهای؟ آیا شیراز و اصفهان و یزد و کرمان و تبریز و ارومیه و یاسوج و شهرکرد را گشتهای؟ آیا میدانی سیسخت در کجای ایران است؟ آیا در شبهای تابستان در روستاهای حاشیه هراز اقامت کردهای؟ و ... متأسفانه جواب همه سوالهایش منفی بود. فقط نصف روزی در نصف جهان اقامت داشته و چندین بار هم پابوس امام رضا علیه السلام به مشهد رفته، و با این وجود قصد تعطیلات در خارج از کشور دارد! و من ماندهام که چه اسمی برای این کار انتخاب کنم.