در میان روایات اهل بیت و پیامبر اکرم علیهم السلام این همه روایات قطعی و از نظر دلالت، کاملاً روشن وجود دارد و عمل نمیکنیم و آن وقت، درباره پایان ماه صفر، به یک روایت که نه در سند قطعی است و نه در دلالت، چنان اهتمام داریم که گویا اگر به آن نپردازیم، واجبی از واجبات و رکنی از ارکان دین از بین رفته است!!!! اگر به بقیه روایات هم این قدر اهتمام داشتیم، جهان گلستان اخلاق و معنویت بود! و کاش و ای کاش چنین بود!!!
درباره روایت پایان ماه صفر و شروع ماه ربیع، عرض میکنم:
اول این که در روایت ماه رومی آمده نه ماه قمری؛ آن ماه رومی، در آن سال مصادف با آغاز ربیع بوده و در سالهای بعد چنین نیست. دوم این که این روایت ادعایی فقط در معانی الاخبار و علل الشرایع که هر دو از یک نفر (شیخ صدوق) است و اولی فقط کتابی در شرح روایات است، آمده و در هر دو مورد، به وضوح کل روایت نقل شده که از آن هیچ ارتباطی با بشارت آغاز ماه ربیع دیده نمیشود.
سوم این که خود شیخ صدوق پس از نقل روایت شرح روشنی برای آن آورده است که غالباً غفلت میشود و چهارم این که چنان که در روایت آمده، بر فرض صحت سند، جریانی در یک واقعه خاص برای معرفی فرد بهشتی بوده و ربطی به محتوای خبر او که درباره آغاز ماه آذار رومی بوده ندارد. برای دیدن متن کامل حدیث به ادامه مطلب مراجعه کنید. ادامه مطلب...