خیلی وقت پیش در یکی از سریالهای طنز روزانه تلویزیون، بازیگری از همه پول زور میگرفت و بقیه این پول را میدادند و هر دو راضی بودند؛ و جالب اینکه ما به عنوان بیننده، به ریش هر دو میخندیدیم. نمیدانستیم داریم به ریش خود میخندیم. جریان خر برفت و خر برفت و خر برفت مثنوی به طور کامل تداعی شد. با این مقدمه موضوع این یادداشت کاملاً روشن است. پول زوری که سیاستمداران میگیرند. از چپ و راست و تند و کند و اصلاحطلب و اصولگرا همه و همه میگرفتند و میگیرند و صدای کسی هم در نمیآمد و نمیآید؛ البته منظور از کسی، آنهایی است که به خیر و خوشی این پول را میگرفتند و میخوردند.
نمیدانم اعضای شورای نگهبان این وسط چه میکردهاند؟ اعضای حقوقدان شورا! آیا این قانون مصداق برابری همه در برابر قانون و بنیانگذاری حکومت بر اساس عدل است؟ و فقهای شورا! آیا این قانون مصداق تبعیض و بیعدالتی در توزیع بیتالمال نیست؟ نکند چون اعضای شورا هم شامل بودهاند، این قانون زیر سبیلی رد شده است؟
این جریانات را که انسان میبیند بیشتر به عمق کلام حضرت امیرمؤمنان در نامه به عثمان بن حنیف میرسد که شما هرگز به من نخواهید رسید، اما با تقوا و عفت و تلاش مرا کمک کنید! حضرت فرزندان خود را توبیخ میکند که سهمشان از بیتالمال را چرا زودتر از دیگران برداشتهاند و حضرات قانون تصویب میکنند که هم زودتر و هم بیشتر بردارند! و جالب این که حالا که طشت رسوایی بر زمین افتاده، به دو فوریت لغو اصل قانون رأی نمیدهند بلکه فعلاً با فوریت تفسیر جدیدشان را از پول زور لغو میکنند، لابد اصل قانون چیز خیلی خوبی برایشان است که هست! و باید باقی بماند که ماند. البته اگر انتخابات مجلس در پیش نبود، فکر میکنم حتی فوریت لغو استفساریه هم رأی نمیآورد.
این قضیه را بگذارید کنار قانون نظارت مجلس بر نمایندگان که چندین سال معطل میشود و در پایان آنقدر کمرنگ میشود که به شیر بییال و دم و اشکم میماند. اخلاص آقایان در خدمت به خود مرا کشته است، البته لابد خدمت به خود را خدمت به همه مردم تلقی میکنند چون به همه متعلقاند!
معدود نمایندگان مخلص به کنار. البته این را گفتم که غیبت یا تهمتی برای همه ساخته نشود.