مقاله زیر را در یکی از سایتها خواندم. با محتوایش موافقم؛ اما در استدلالش مناقشاتی هست. از جمله اینکه با محدود شدن دوره نماینگی، امکان معرفی چهرههای جوانتر سیاسی و طرح ابتکارات تازه و تصمیمات شجاعانهتر وجود دارد. اصل مقاله به شرح زیر است:
تا برگزاری انتخابات مجلس نهم در 12 اسفندماه امسال چند ماه دیگر باقی نمانده و فضای سیاسی کشور متاثر از این رقابت های انتخاباتی است . در اکثر حوزه های انتخاباتی کشور چهره هایی دراین رقابت ها حاضر می شوند که اغلب برای مردم شناخته شده و گاهی تکراری هستند .
حضور متوالی یک فرد در رقابت های انتخاباتی مجلس شورای اسلامی و پیروز شدن آن هم براساس قوانین رسمی کشور بلامانع است امری که در انتخابات ریاست جمهوری ممکن نیست چرا که براساس اصل 114 قانون اساسی رئیس جمهور برای مدت چهار سال با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود و انتخاب مجدد او به صورت متوالی تنها برای یک دوره بلامانع است در حالی که در کتاب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران موارد مربوط به مجلس شورای اسلامی در دو مبحث شامل 38 اصل آمده است اما در هیچکدام به صراحت ذکر نشده است که یک فرد تا چند دوره می تواند به صورت متوالی در رقابت های مجلس شرکت و در صورت پیروزی نماینده مردم شود.
دراصل 62 قانون اساسی آمده است مجلس شورای اسلامی از نمایندگان ملت که به طور مستقیم و با رای مخفی انتخاب می شوند تشکیل می گردد.شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و کیفیت انتخابات را قانون معین خواهد کرد .
از آنجا که قانون در مجلس شورای اسلامی تصویب می شود به نوعی این امکان ویژه برای قانون گذار (نمایندگان مجلس) دیده شده است تا برای حضور خود در رقابت های انتخاباتی مجلس شورای اسلامی و انتخاب از سوی مردم محدودیتی قائل نشوند در حالی که قانون اساسی به عنوان قانون مادر قوانین مجلس شورای اسلامی چنین حقی را برای رییس جمهور- که در مقایسه با نمایندگان مجلس برای انتخاب شدن از سوی مردم کار سخت تری پیش رو دارد - قائل نبوده است!!
این تفاوت اساسی میان حضور یک فرد در منصب نمایندگی مجلس شورای اسلامی با حضور یک فرد در مسولیت ریاست جمهوری تبیعض روشنی است که متاسفانه در جامعه ایرانی دیده می شود.آیا بهتر نیست که برای رفع چنین تبیعض اقدامی جدی کرد ؟آیا لازم نیست که درکشور از یک فرمول واحد در انتخاب منتخبان استفاده شود؟
عده ای معتقدند که محدود کردن دوران نمایندگی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به نوعی در تضاد با دموکراسی است اما به این سئوال پاسخ نداده اند که آیا همین دلیل برای محدود نگه داشتن دوران ریاست جمهوری ظلم به دموکراسی نیست و نخواهد بود؟
اگر وجود این محدودیت ضرورتی برای کمک به چرخش قدرت در دست همه مردم است نه یک گروه خاص، آیا این چرخش قدرت نباید در میان منتخبان مردم در مجلس شورای اسلامی هم انجام شود؟ اگر معتقدند که مردم میتوانند نمایندگان را در دورههای بعد انتخاب نکنند چرا همین فرصت بدون محدودیت برای انتخاب رئیس جمهور داده نمیشود تا آنها هم فرد دلخواه خود را انتخاب کنند واین حق از آنها سلب نشود؟
اگر نبود محدودیت برای سایر منتخبین ملت به جز رئیس جمهور برای استفاده از تجربیات گرانبهای آن در استمرار مسئولیت آنها موثر خواهد بود آیا تجربه هشت ساله رئیس جمهور مساوی ارزش تجربه دو دوره نمایندگی در شوراها یا مجلس شورای اسلامی نخواهد بود؟ تجربههای ریاست جمهوری پس از پایان دورههای مسئولیت آنها کجا استفاده شده یا میشود؟
تکلیف ملتی که خواهان استمرار دوران ریاست جمهوری فرد مورد نظر خود هستند و با این اصل قانون اساسی بر این خواسته آنها که شاید هم در اکثریت باشند سرپوش گذاشته میشود، چیست؟
آیا استمرارطویل المدت نمایندگی مجلس شورای اسلامی برخی افراد در این مسئولیت سبب تشکیل باند های فساد و زر و زور نخواهد شد یا نشده است ؟ بهتر نیست که با گذاشتن محدویت برای مدت نمایندگی مجلس شورای اسلامی به استقبال چرخش قدرت میان نخبگان جامعه رفت و از ایجاد باند های محفلی سیاسی و زر و زور در میان عده ای اندک جلوگیری کرد ؟
×××
اعلام نظر نمایید. نظر شما نیازمند تأیید نویسنده وبلاگ نیست و بلافاصله درج میشود.